از بدو تاسیس انجمن جامعهشناسی ایران، نقشهای متعددی در این نهاد از قبیل کنشگری، همراهی و حمایتی، داوری و انتقادی داشتهام. هر یک از نقشهایی که در طول سه دهه در انجمن برایم فراهم شده است، موجب شده تا بعدی و موقعیتی از انجمن را شناخته و با آن همراه باشم. در اولین دوره تاسیس، به عنوان بازرس انتخاب شدم و در ادامه حیات انجمن در زمانی که رئیس دانشکده علوم اجتماعی بودم، فضای مناسب در طبقه اول را برای انجمن جامعهشناسی و دیگر انجمنهای در حال تاسیس اختصاص دادم. این نوع حمایت موجب شد تا انجمن از وضعیت غریبه و حاشیهای خارج شود، و پس از آن ضمن اینکه کنشگر اصلی در حوزه علوم اجتماعی باشد، امکان مناسبی در تقویت دانشکده علوم اجتماعی به دلیل مشارکت استادان و دانشجویان در فعالیتهای انجمنی فراهم شود. حضور انجمن در دانشکده به تقویت و بهبود شرایط فکری و مناسباتی استادان و دانشجویان انجامید. البته در دوره¬های بعد از استقرار انجمن جامعهشناسی، داور و منتقد هم بودهام. جایی که احساس میکردم انجمن احتمال عبور از ساحت نهادی به ساحت سازمانی داشته، منتقد شدهام. احتمال این نوع تغییر وقتی احساس میشد که انجمن جامعهشناسی به لحاظ ایده و ادارهکنندگانش به تکرار میرسید، ساحت نهادیاش در مسیر فروپاشی قرار میگرفت و میتوانست مانند بسیاری از مراکز و فضاهایی باشد که نامی از آنها باقی مانده است. حاصل نقد و داوری در این موقعیتها، جابجایی نیروهای اداره کننده انجمن همراه با طرح ایدههای جدید پیش میآمد
.
انجمن جامعهشناسی طی سه دهه، افت و خیزهای بسیاری داشته است. انجمن از دوره تاسیس، دوره نقشآفرینی نهادی و مدنی، دوره ساماندهی گروهی و مرید و مرادی و در نهایت به فضایی ترکیبی سیر کرده است. در این حرکت طولانی سه دههای، کارهای بسیاری از طرف انجمن جامعهشناسی در ایران بروز و ظهور کرده است که به بعضی از اصلیترین آنها اشاره میشود
.
-
در کنار گروهها و رشتهها و دانشکدههای مرتبط با جامعهشناسی و جامعهشناسان، تاسیس انجمن کاری بس سخت و طاقت فرسا بوده است. تاسیس و ادامه حیات این نهاد به لحاظ مدنی، امری مهم و قابل تقدیر است. جامعهشناسان ایرانی موسس انجمن در این زمینه رنجها و مرارتهای بسیاری کشیدهاند تا این نهاد مستقر شود و پایدار بماند
.
-
انجمن جامعهشناسی سعی داشته است ضمن تمایز با دیگر رشتهها و انجمنهای مرتبط با آنها از قبییل ارتباطات و جمعیتشناسی و توسعه و روانشناسی اجتماعی و علوم سیاسی و تاریخ و ... پیوندهای محکمی با آنها داشته باشد. به طور خاص میتوان از تلاشی که مسئولان و مدیران انجمن جامعهشناسی در طول چند دهه در ارتباط ارگانیک با انجمن¬های علوم اجتماعی برقرار کردهاند، اشاره کرد. تمایز همراه با همکاری ارگانیک بین انجمنها، اتفاق بسیار مهمی است که با محوریت انجمن جامعهشناسی ایران به دست آمده است. این همکاری میتواند به یک مدل موفق همکاری بین نهادهای متفاوت قلمداد گردد
.
-
محوری شدن مفهوم "فرهنگ و جامعه ایران" در انجمن جامعهشناسی دستآورد دیگری است که کمتر به آن توجه میشود. اگر به گردهمآییها، جلسهها، همایشها، سمینارها، و تولیدات به نشر رسیده انجمن توجه شود، به این آگاهی خواهیم رسید که دغدغه اصلی انجمن جامعهشناسی ایران، فرهنگ و جامعه ایرانی بوده است
.
-
توسعه انجمن به لحاظ سازمانی، منطقهای، حوزهای و گفتمانی یک رهاورد مهم دیگر است. اکثر انجمنای تشکیل شده در ایران، مرکزگرا بوده و با محوریت دانشمندان رشتهها در تهران ادامه حیات دادهاند. در حالی که در انجمن جامعهشناسی ایران، از بدو تاسیس سعی شده تا ملی و ایرانی باشد تا تهرانی. ترکیب اعضای هیات مدیرههای متعدد از یک طرف و تاسیس و توسعه دفاتر استانی و شهرستانی از طرف دیگر نشان از این همت و جهتگیری دارد
.
-
تلاش در فراگیری حوزهها و گرایشهای متعدد در انجمن نیز رهاورد دیگری است که نمیتوان از آن غافل ماند. انجمن جامعه¬شناسی می¬توانست در طرح بحث¬های کلی با محوریت نظریهها و روشها و چند گرایش و رشته خاص چون جامعهشناسی توسعه، روستایی، سیاسی و تاریخی باقی بماند. در حالی که تلاش انجمن جامعهشناسی طرح فراگیر عناصر و اجزای رشته بوده است. اکثر حوزههای جامعهشناسی در انجمن کرسی مستقل داشته و تعدادی جامعهشناس علاقهمند در آن به فعالیت مشغول هستند
.
-
یکی از تلاشهای دیگر انجمن، حضور همراه و پیوسته بین سه یا چهار نسل است. در این زمینه با همه مشکلات موجود، موفق و موثر بوده است. ترکیب هیات مدیرههای انجمن طی دورههای گذشته حکایت از حضور نمایندگان چهار نسل از جامعه¬شناسان دارد. در بعضی از دورهها حضور بیشتر نسل جوان در هیات مدیره انجمن را شاهد هستیم
.
-
انجمنهای مدنی فضا و شرایطی برای نقشآفرینی نیروهای حاشیهای هستند. اگر نهادهای مدنی، بر اساس سنت رسمی در ایران، بازتولید فضاهای رسمی باشند، از کنشگری مدنی خارج میشوند. انجمن جامعهشناسی تا حدود زیادی فرصتی برای نقشآفرینی نیروهای حاشیهای فعال و مدنی بوده است. اغلب جامعهشناسانی که به هر دلیلی در حاشیه فضای رسمی جامعهشناسی (از قبیل دانشگاه و مراکز دولتی) قرار داشتهاند، در صورت میل به کنش مدنی توانستهاند در انجمن جامعهشناسی حاضر شده و در یکی از ارکان و اجزای آن نقشآفرینی موثر داشته باشند. این جهتگیری موجب شده است تا از تعارض نیروهای حاشیهای و رسمی در انجمن کاسته شود و نوعی همگرایی مدنی بین جامعهشناسان ایرانی شکل بگیرد
.
-
اصلیترین کارکردی که انجمن جامعه¬شناسی طی سه دهه متوالی حیات و کار و تلاش برای جامعهشناسی ایران به ارمغان آورده است، "هویت جمعی جامعهشناسانه" است. کنشگری بعضی از جامعهشناسان ایرانی از دکتر توسلی تا دکتر قانعیراد موجب ارتقای منزلت جامعهشناسی ایران شده است. نتیجه کار و تلاش جامعهشناسان ایرانی موجب شده تا انجمن جامعهشناسی به عنوان نماد کنش مدنی جامعهشناسان با داوریها و نقدها و مواضعش در مورد جامعهشناسان و جامعه ایرانی و مسائل آن نقشآفرینی بیشتری داشته است. انجمن جامعهشناسی در ایران هویتساز بوده است. در توضیح نقشآفرینی انجمن جامعهشناسی در هویتآفرینی و هویتسازی جامعهشناسی نیاز به بحث و گفتگوی بیشتری داریم که دراین نوشتار صرفاً به آن اشاره شد و
...
انجمن جامعهشناسی برای جامعهشناسان ایرانی فرصتهای متعددی فراهم ساخته است که به بعضی از آنها اشاره میشود
:
-
انجمن فرصت گردهمآیی میان جامعهشناسان ایرانی را فراهم کرده تا راههایی برای برون رفت از مشکلات ایجاد شده برای جامعهشناسی و جامعه ایرانی فراهم سازند.
-
تمرین کنش مدنی از نهاد انجمن به کل دانشگاه و دیگر فضاها فرصت عمده دیگر است
.
-
تخصصی شدن انجمن فرصت دیگری است برای جامعهشناسان ایرانی. زیرا در فضاهای رسمی – دانشگاهی – با وجود اینکه میل و نیاز به تخصصی شدن وجود داشته است، ولی تلاش کمتری در این زمینه صورت گرفته است. نتیجه اصلی تلاش حوزه رسمی جامعهشناسی، نوعی همشکلی و هم اندیشهای از طریق آموزش دروس مشخص و همسان و منابع واحد با سرفصل-های شبیه به هم بوده است. در حالی که انجمن با گسترش حوزههای تخصصیاش، امکان تمایز و تفاوت درون جامعهشناسی و بین جامعهشناسان را فراهم ساخته است
.
-
انجمن جامعهشناسی فرصت مناسبی برای گفتگو در مورد موضوعات و مباحث متعدد را فراهم ساخته است. این فرصت را باید بسیار قدر دانست. زیرا در فضای رسمی جامعهشناسی، امکان بسیار کمی برای گفتگو بین جامعهشناسان با گرایشها و سطوح تخصصی متفاوت فراهم میشود. تمرین گفتگو همراه با تامل میتواند یک فرصت مهمی باشد که انجمن جامعهشناسی برای جامعهشناسان و علاقهمندان به جامعهشناسی در ایران را فراهم کرده است
.
در مقابل فرصتهای بسیاری که انجمن جامعهشناسی برای جامعهشناسان در ایران فراهم کرده است، چندین تهدید جدی در انجمن وجود دارد که به چند مورد آن اشاره میشود
:
-
اولین تهدید، جداییگزینی انجمن از دیگر رشتههای علمی از قبیل اقتصاد و تاریخ و ... است. این جداییگزینی نمیتواند صرفاً از طریق بیانیه مشترک در مورد موضوعات و چالشهای حتی مهم رفع شود. توسعه فضاهای بین رشتهای – بین جامعهشناسی و اقتصاد و تاریخ و علوم سیاسی و ... – ضرورت دارد. این امر میتواند دستور کاری مهم برای هیات مدیره بعدی قلمداد شود
.
-
دومین تهدید، در خود رفتن و کم اعتنایی به محیط پیرامونی است. بی اعتنایی به میسر تحولاتی که ایران معاصر طی کرده است. به طور خاص میتوان از تحولاتی که دولت در ایران از دولت قوی به دولت ضعیف و آثارش در نظام اجتماعی شاهد هستیم، یاد کرد. هنوز گزاره مسلط بر تحلیلهای انجمنی، وجود دولت قوی و مداخلهگر است. در حالی که دولت در ایران در مرحله ضعف به سر میبرد. شاهد دوم، خانواده در حال تغییر تا خانواده در مسیر فروپاشی است. در این زمینه شواهد بسیاری وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد
.
-
سومین تهدید، سیاسی شدن انجمن است. زیرا در دوره جدید، جامعه ایرانی در معرض مشکلات بسیاری قرار گرفته و هم نسل جدید منتقد جامعهشناسان انتظار کنش فعال سیاسی از انجمن داشتهاند
.
-
چهارمین تهدید، تودهای شدنی است که متمایل به رادیکال شدن انجمن تا تخصصی شدن و حرفهای ماندن آن است
.
یکی از راههای عمده برای برون رفت از بسیاری از تهدیدها و مشکلات پیش روی انجمن، پافشاری بر کنش تخصصی و حرفهای و دانشمندانه با تاکید در ساحت دموکراتیک و قانونی است. دومین راه، تمرکز بر ارائه تحلیلهای دقیق علمی از مسائل و موضوعات اجتماعی با مخاطب تخصصی و عام است. ارائه تحلیلهای علمی، به تغییر نگاه و ذائقه مخاطب کمک میکند و جامعه را در مسیر کنش-های مدنی تا سیاسی و هیجانی قرار میدهد. سومین گام همگرایی اجتماعی و انسانی و فرهنگی بین جامعهشناسان در ایران است. و چهارمین اقدام، تقویت بنیانهای مدنی و اجتماعی و مراسمی جامعهشناسان ایرانی است
.