
در نزدیکی انقلاب و در سالهای اولیه پرتلاطم بعد از انقلاب، استادان مسلمان دانشگاه با هم ارتباط نزدیک تری داشتند. مخصوصاً سالهای اول انقلاب که شورای هماهنگی متشکل از دانشجویان، استادان و کارکنان به وجود آمد، همکاری نزدیک تری بین استادان برقرار شد. سال ۵۷ بود که نظر دولت منع برگزاری کنکور بود، شورای دانشگاه آن را تصویب کرد و در کنکور آن سال برخلاف سالهای قبل که از طریق وزارت علوم انجام می شد، خود دانشگاه مستقیما اقدام به ثبت نام در پشت نرده های دانشگاه و برگزاری کنکور کرد. بنده نیز جزء چند نفری بودم که برای ثبت نام انتخاب شدیم.
یکی دوبار در زمستان ۵۶، بعضی چپی ها آمدند سخنرانی کردند که بسیار هم سروصدا ایجاد شد. ولی عمده سخنرانی های مهمی که در دانشگاه برگزار شد، از آبان ۵۷ به بعد بود که مرحوم آیت الله مطهری، دکتر پیمان و چند نفر دیگر جلساتی برقرار و سخنرانی کردند. آن ایام را ایام همبستگی نامیدند و برگزارکنندگان آن، دانشجویان فعال مسلمان بودند.
بعضی از عناصر فعال در جریان انقلاب و اشغال سفارتخانه آمریکا از دانشگاه ما بودند. بعضی از عناصر فعال هم شهید شدند. من چند نفر از دانشجویانی را که شهید شدند به خوبی به یاد دارم. مرحوم صمدیه لباف، یکی از دانشجویان مسلمان در رشته فیزیک بود که به علت مخالفت با مجاهدین او را از بین بردند. یا آقای مهدی کرمی که او نیز از دانشجویان مسلمان بود و از جمله کارهایش جمع آوری پول برای مستمندان بود.
در سال ۵۶، سالی که در آن تظاهرات انقلاب تازه شروع شده بود و مقاله ۱۹ دی اطلاعات در همان سال نوشته شده بود، آقای دکتر مهران، رئیس دانشگاه، حرمت ما را کاملاً حفظ می کرد و با وجود اینکه افرادی در شورای دانشگاه با او مخالفت می کردند، ایشان خیلی دوستانه و محترمانه با آنها برخورد می کرد.
