شاخههای فیزیک و ریاضی فرهنگستان علوم معتقد اند محدود کردن انتخاب معلمان به دانشآموختگان دانشگاه فرهنگیان منجر به افت کیفی آموزش و پرورش و به تبع آن همه امور آینده کشور میشود.
به گزارش دیده بان علم ایران، شاخههای فیزیک و ریاضی فرهنگستان علوم در اعلام نظری در خصوص «دورههای تحصیلات تکمیلی در علوم پایه و بایستههای آنها» آورده اند: «آموزش و پژوهش در علوم دو هدف عمده دانشگاهها هستند. زمانی که از آموزش علوم سخن به میان میآید منظور علاوه بر تعلیم علوم مدون، آموختن نگرش و دیدگاه علمی است که منجر به گردآوری این علوم شده است. پژوهش مجموعه فعالیتهایی است که منجر به پیشبرد مرزهای دانش و یا تولید دانش فنی میشود؛ بنابراین به طور طبیعی آموزش و پژوهش در یک راستا قرار دارند. این دو هر یک نیز بایستههای خود را دارند و باید به گونهای تنظیم و تبیین شوند که دانشگاه را در جایگاه مرجعیت علمی کشور قرار دهند.
در نگرشی رایج و عملگرایانه، علوم به علوم پایه، فنی و مهندسی، پزشکی و علوم انسانی، و مقاطع به دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، تقسیم میشوند. محور اصلی برنامه دورههای کارشناسی و قسمت عمده دوره کارشناسی ارشد در رشتههای مهندسی، علوم کشاورزی، پزشکی و برخی رشتههای علوم انسانی و دورههای تخصصی-عملی، عموماً آموزش مطالب مدون حرفهای است و باید با این هدف انجام شوند که افراد را قادر کند با کسب مهارتهای تکمیلی عملی (مثلاً در دورههای کارورزی و کارآموزی) وارد بازار واقعی کار شوند.
از دانشآموختگان این رشتهها انتظار میرود بتوانند با دستمایه قرار دادن دانش و مهارت فنی آموخته شده و با نوآوری و ابتکار در به کار بردن آموختهها، چرخ های بخش های صنعت، خدمات و سلامت کشور را بگردانند. این نوآوری نیازمند درکی صحیح از مطالب رشته مربوطه است و عموماً به معنای نوآوری و پیشبرد مرزهای علوم مهندسی یا پزشکی نیست.
هدف دورههای کارشناسی و تا حدی کارشناسی ارشد در علوم پایه مانند ریاضی و فیزیک، نه تنها آموزش مهارت، بلکه آموزش دیدگاه و نگرش علمی در رشته مورد نظر از طریق فراگیری مطالب مدون در آن رشته است.
از دانشآموختگان این رشتهها انتظار میرود دیدگاه علمی را درونی کرده باشند و بتوانند مسائل مختلف را با دیدگاهی علمی تحلیل کرده و آن را در تمام شئون به کار ببرند. هدف از آموزش رسمی قبل از دانشگاه باید آشنا کردن دانشآموزان با دیدگاه علمی در مواجهه با مسائل مختلف زندگی روزمره باشد و معلمان مدارس باید حتیالامکان از بین دانشآموختگان رشتههای علوم پایه برگزیده شوند.
محدود کردن انتخاب معلمان به دانشآموختگان صرفاً یک دانشگاه خاص (دانشگاه فرهنگیان) و تضمین شغلی این عده در بدو ورود به دانشگاه و حذف رقابت شغلی، باعث بی توجهی به یادگیری مطالب و در نتیجه منجر به افت کیفی آموزش و پرورش، و به تبع آن همه امور آینده کشور میشود.
برای دانشآموختگان این رشتهها با فرض برآورده شدن انتظاری که در بالا بدان اشاره شد بازار کار دیگری نیز متصور است و آن مشارکت در مشاغل و حرفههایی است که علاوه بر دانش فنی و نوآوری در به کارگیری آن (که معمولاً از سوی همکاران دانشآموخته مهندسی و یا پزشکی تامین میشود) نیازمند ارائه تحلیل و استنتاج و نوآوری در دیدگاهها نیز هستند. اهداف دورههای دکتری در همه رشتهها و به خصوص رشتههای علوم پایه عموماً از اهداف دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد مربوط به آنها متفاوت است.
از ورودیهای دورههای دکتری در هر رشتهای انتظار میرود که بتوانند اهداف برشمرده شده بالا را در رشته مورد نظر در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد برآورده کنند. مقطع بالاتر در هر رشته ادامه طبیعی همان رشته و یا رشتههای نزدیک به آن رشته در مقطع پایینتر است و آشنا نبودن با آن رشته در مقطع پایینتر در سطحی که توصیف شد، عموماً به نقض اهداف مقطع بالاتر میانجامد اما بر پایه قانون فعلی کشور همخوانی و نزدیکی رشته تحصیلی کارشناسی با کارشناسی ارشد و دکتری الزامی نیست. ناگفته پیداست اگر دانشجوی ورودی زمینه و توانایی لازم را نداشته باشد، در مقطع بعدی موفق نخواهد بود. این مطلب هم برای کارشناسی به کارشناسی ارشد و هم کارشناسی ارشد به دکتری صدق میکند. برای رفع این مشکل مناسب است که کفی برای نمرات آزمون ورودی در هر رشته و گرایش در نظر گرفته شود.
دورههای دکتری عموماً دو بخش دارند: بخش آموزشی که هدف آن رسیدن به مرزهای دانش در رشته و حوزهای خاص است و بخش پژوهشی که هدف آن پیشبرد مرزهای دانش در آن حوزه است. هرچند نسبت زمانی دو دوره آموزشی و پژوهشی بسته به رشته و گرایش مورد نظر متفاوتند، حذف کامل هر یک موجب خدشه به دوره دکتری میشود. از این رو، داشتن دورههای “آموزشمحور” دکتری در تمامی رشتهها و دورههای “پژوهشمحور” دکتری در عموم رشتههای علوم پایه و بنیادی، بیمعنا هستند و باعث گسستگی دو بخش در همتنیده آموزش و پژوهش میشوند.»