حجتالاسلام خانمحمدی با تاکید بر ضرورت بازسازی اصول معنی شناسی ایزوتسو در تلائم با روش شناسی تفسیری علامه طباطبائی گفت: پس از گذشت چندین دهه از زمان ایزوتسو، تحقیق قابل توجهی به سبک معناشناسی وی در حوزه قرآن پژوهی به منصه ظهور نرسیده، بنابراین لازم است اصول و مفروضات معنیشناسی مورد نظر با الهام از ایزوتسو و در تلائم با روش شناسی علامه طباطبایی بازسازی شود.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام)، نشست علمی «روش معنیشناسی در مطالعه قرآن کریم» با ارائه حجتالاسلام کریم خانمحمدی، عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی این دانشگاه و با حضور جمعی از دانشجویان و پژوهشگران در سالن جلسات این دانشگاه برگزار شد.
حجتالاسلام خانمحمدی در ابتدا به تبیین روش معنیشناسی در مطالعه قرآن کریم پرداخت و اظهار داشت: معنی شناسی به عنوان زیر مجموعه ای از نشانهشناسی از سوی ایزوتسو در جهت تحلیل تصوری از واژگان قرآن، طی کتابی با عنوان «خدا و انسان در قرآن» و با عنوان اعم «معنی شناسی قرآن» وارد جریان تفسیری شد.
وی به ویژگی تحلیل معناشناختی مفاهیم کلیدی قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: براساس اندیشه ایزوتسو، قرآن به عنوان یک متن مدوّن، مجموعه بهم پیوسته ای از عناصر مفهومی است که با تحلیل آن ها می توان «جهان بینی» مطلوب قرآن را کشف و بازسازی نمود؛ بنابراین در اندیشه وی، برخلاف ابوزید که با مفروض پنداشتن «رابطه دیالکتیکی میان متن و فرهنگ» نقش پیامبر(ص) را برجسته ساخته و امکان فهم را بدون ارجاع به عصر نزول ناممکن می پندارد، امکان فهم و بازسازی جهان بینی قرآنی، بدون ارجاع به گذشته وجود دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) با اشاره به نظام معنایی و فرهنگ حاکم بر کل قرآن یادآور شد: در روش معنیشناسی قرآن کریم، متن «صامت» نیست و به استقلال سخن می گوید، سپهر نشانه ای متن، متشکل از مجموعه ی مفاهیم کلیدی یک نظام واژگانی و به تعبیر ایزوتسو «میدان معناشناختی» است که با استخراج این مفاهیم می توان «جهان بینی» متن را مشخص نمود، بنابراین هرکدام از مفاهیم کلیدی دستگاه، ضمن اینکه عنصری از نظام کل هستند، خودشان دارای ساخت معنایی بوده و دربرگیرنده مفاهیم دیگری هستند که زیر مجموعه این مفهوم قرار می گیرند.
وی به تبیین غیریتهای معنی ساز در رویکرد معنی شناسی پرداخت و تاکید کرد: در این رویکرد یک معنا در تقابل و در قیاس با معانی دیگر فهم میشود؛ از اینرو با مقایسه مفاهیم از طریق همنشینی و تقابل، می توان معنی را درک کرد، البته این گفته، به مفهوم بی نیازی از «لغت شناسی» و رجوع به شان نزول نیست؛ چنان که با رویکرد تفسیری قرآن به قرآن علامه طباطبائی میتوان بدون مراجعه به روایات و فرهنگ زمانه، قرآن را فهم کرد؛ گرچه مراجعه به آنها فهم ما را تسهیل خواهد کرد.
حجتالاسلام خانمحمدی با اشاره به دو سطح بینامتنیت و درون متنیت در تحلیل معنی شناسی یک متن ابراز داشت: ایزوتسو برای تحلیل متن از این دو سطح بهره میبرد که در سطح بینامتنیت، متن های دیگر برای متن مورد مطالعه، زمینه محسوب گردیده و متن در قیاس با آنها معناکاوی می شود؛ در این سطح از مطالعه برای فهم واژگان قرآنی باید به متون جاهلی عصر نزول مراجعه کرد.
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) افزود: سطح درون متنیت به روابط درونی مفاهیم در درون متن مربوط می شود؛ در این سطح با بهره گیری از فنون معناشناختی می توان مفاهیم درون متن را با ارجاع به دیگر مفاهیم معناکاوی کرد.
وی به قرابت سطح درون متنیت با روش تفسیری عقلی– اجتهادی علامه در المیزان اشاره و خاطرنشان کرد: یکی از نویسندگان با اشاره به روش پیشنهادی ایزوتسو مینویسد: «این روش یکی از روش های متداول در تفسیر قرآن کریم است که بر مبنای روایت مشهور «القرآن یفسر بعضه بعضاً» انجام می پذیرد و کمتر کسی توفیق چنین پژوهشی را می یابد، زیرا احاطه و تسلط بر آیات را میطلبد و از مشهورترین آثاری که با این روش عرضه شده، از تفسیر المیزان علامه طباطبایی می توان نام برد.»
حجتالاسلام خانمحمدی با تاکید بر ضرورت بازسازی اصول معنی شناسی در تلائم با روش شناسی علامه طباطبائی اظهار داشت: پس از گذشت چندین دهه از زمان ایزوتسو، تحقیق قابل توجهی به سبک معناشناسی وی در حوزه قرآن پژوهی به منصه ظهور نرسیده، بنابراین لازم است اصول و مفروضات معنیشناسی مورد نظر با الهام از ایزوتسو و در تلائم با روش شناسی علامه طباطبایی بازسازی شود.
حجتالاسلام کریم خانمحمدی افزود: کتاب «متدولوژی تدبر در قرآن» نوشته مهندس عبدالعلی بازرگان از روش معناشناسی در سطح درون متنیت در معناکاوی مفاهیم قرآنی بهره برده است، همچنین از میان تفاسیر اهل سنت نیز می توان تفسیر بنت الشّاطی به نام «التفسیر البیانی للقرآن الکریم» را نام برد که وی از کاربرد قرآنی واژه ها و از نحوه قرار گرفتن آنها در آیه در جهت کشف مفهوم آیه استفاده کرده است.
وی در ادامه به اصول و مولفه های معنی شناسی در مطالعه قرآن کریم اشاره و عنوان کرد: این اصول علاوه بر نشان دادن تمایز این روش با سایر روشهای تفسیری، نحوه قرائت ما از معناشناسی را نمایان می کند که عبارت است از: ۱. باور به معنای کانونی متن ۲. امکان عینیت نگری در تحلیل متن ۳. استقلال متن از فرهنگ زمانه ۴. همسازی و هماهنگی اجزای متن ۵. استقلال متن در دلالت.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) به تبیین مولفه نخست با عنوان باور به معنای کانونی متن پرداخت و گفت: متن قرآن دارای معنای مرکزی است؛ بنابراین این گونه نیست که هرکسی به تناسب پیشینه فرهنگی و پیش فهم ها هرگونه که بخواهد از متن برداشت کند؛ اصولاً براساس اندیشه سوسوری که معناشناسی ملهم از آن است، دال شناور(مفاهیم) وجود ندارد، دالی که مدلول آن مبهم، متغیر یا ناموجود است؛ بدین ترتیب بر اساس معناشناسی ایزوتسو که به لحاظ فلسفی بر پدیدارشناسی ادموند هوسرل بار یافته، از هرمنوتیک ابوزید، شبستری و سروش فاصله می گیرد.
وی به مولفه امکان عینیت نگری در تحلیل متن اشاره کرد و گفت: هرچند ایزوتسو در میان التزام به پدیدارشناسی وجودی هرسرل و تمایل به پدیدارشناسان نسبی گرا متزلزل است، اما در مواجهه با قرآن مجید، تحت تاثیر پدیدارشناسی، تلاش می¬کند، پیش دانسته¬ها را تعلیق نموده و عینی نگر باشد و این تلاش، خود حکایت از امکان عینیت نگری است که مورد انکار طرفداران هرمنوتیک فلسفی است.
حجتالاسلام خانمحمدی با تاکید بر استقلال متن قرآن از فرهنگ زمانه خویش تصریح کرد: این مولفه در تقابل با رویکرد هرمنوتیکی، قرآن را مجزا از عصر نزولش میداند؛ قرآن در عصر معروف به جاهلیت و دوران شرک و آداب عجیب و غریب؛ فرهنگ نو و اندیشههای اخلاقی متعالی¬ای آورد و موفق شد این اندیشهها را در قانوننامه جدید اخلاقیات اسلامی جای دهد.
وی به همسازی و هماهنگی اجزای متن در قرآن کریم اشاره کرد و گفت: در اندیشه هرمنوتیکی که تولید متن را حاصل تلاقی مولف و جامعه ارزیابی میکند، متن قرآنی از انسجام برخوردار نیست، به عنوان نمونه، سروش در تئوری «قبض و بسط»، نگرش کاملاً تاریخی و تجربی به وقایع وحی دارد و انزال وحی را انفعالی و ناشی از پیش آمدهای تاریخی خاص و مسائل بی ارتباط با یکدیگر که به طور اتفاقی و بدون حساب در مسیر تلاش های پیغمبر(ص) پیش آمده است، تلقی می نماید، به گونه ای که اگر بازه زمانی رسالت بیش از ۲۳ سال می بود، قرآن بیشتر بسط می یافت؛ در چین رویکردی، نمی توان توقع داشت قرآن یک متن یکپارچه و عاری از تعارض باشد، اما اگر برای متن وحی، هویت کلی و یک نوع وحدت معنایی ملحوظ شود، نتیجه این خواهد بود که مفسر نتواند مطابق با دانسته ها و پیش فرض ها و آرای خویش هر جزئی را تفسیر کند، بلکه از آنجا که هر جزء متن در معنای جزء دیگر دخیل و مقید به یکدیگر و در مجموع مقید به هویت کلی متن است، تفسیر حاصل نیز مقید به یک یک اجزای متن و کاملاً سازگار با همه شوون متن خواهد بود، این رویکرد، اعتبار و روایی تفسیر را فزونی می بخشد.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) با اشاره به مولفه استقلال متن در دلالت یادآور شد: یکی از پیش فرضهای معناشناسی این است که «متن» بدون ارجاع به گذشته تاریخی قابل فهم است، یعنی «نص/ متن» و آنچه امروزه با عنوان قرآن، در یک مجموعه بهم پیوسته به دست ما رسیده، برای مخاطب امروزین قابلیت خوانش دارد. به تعبیر علامه «قرآن مجید که از سنخ کلام است مانند سایر کلام های معمولی از معنی مراد خود کشف می کند و هرگز در دلالت خود گنگ نیست.... اینکه برخی گفته اند در تفهیم مرادات قرآن تنها به بیان پیغمبر اکرم(ص) یا به بیان آن حضرت و اهل بیت گرامی اش(ع) رجوع باید کرد، قابل قبول نیست.
وی افزود: از منظر علامه طباطبایی قرآن هم تاویل دارد، هم تنزیل، آیات متشابه قرآن کریم، یعنی آیاتی که معنای ظاهری آنها مراد نیست، با ارجاع به آیات محکم که مراد روشن دارند، قابل فهم هستند و تاویل آیات به وسیله ارجاع به تنزیل صورت می گیرد.
وی به ویژگیهای روش معنی شناسی در مقایسه با روش های دیگر اشاره کرد و گفت: از امتیازات رویکرد معنی شناسی در مطالعه قرآن کریم میتوان به کل-نگری و نگاه گشتالتی به یک مفهوم در کل متن، موضوع نگری و تفسیر موضوعی، پرهیز از پیش داوری، اصالت¬گرایی و پرهیز از نسبی اندیشی است.
حجتالاسلام خانمحمدی در تایید اصالت گرایی و پرهیز از نسبی اندیشی در روش معنی شناسی قرآن تاکید کرد: علامه طباطبایی در موارد مختلف، ختم برخی از آیات قرآن به عبارت «لعلکم تعقلون» را دلیلی بر «حسن و قبح ذاتی افعال» برشمرده است که به معنای ابتناء آیات بر حقایق لایتغیر و ارتقاء مضمون آنها از موارد و شان نزول به مفاهیم انتزاعی است.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) در پایان افزود: با توجه به مختصات بالا و برخی تشابهاتی که بین اندیشه «ایزوتسو» و «علامه طباطبایی» در تفسیر قرآن به قرآن، وجود دارد، روش پیشنهادی ایزوتسو با تعدیل مبانی و نزدیک سازی آن به «روش عقلی اجتهادی» علامه مبنای مطلوب برای تحلیل متن است.