به گزارش روابط عمومی دانشگاه، سلسله مباحث معرفت در روز دوشنبه 21 اسفند ماه 96 با حضور دکتر طاهر؛ رئیس دانشگاه، حجت الاسلام و المسلمین حمزه؛ رئیس دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا سعادت فر؛ استاد عرفان و اخلاق، دکتر بصیری؛ معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه، دکتر ابراهیمی؛ مدیرکل حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه، دکتر حسین خانی؛ سرپرست روابط عمومی وجمعی از استادان، دانشجویان و علاقه مندان در تالار وحدت دانشگاه برگزار شد.
ابتدا جلسه با قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید همراه بود.
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سعادت فر؛ استاد عرفان و اخلاق، در ابتدا با اشاره به تفسیر آیه 122 سوره انعام
أَوَمَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا
کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
(
و آیا کسی که مرده (جهل و ضلالت) بود ما او را زنده کردیم و به او روشنی (علم و دیانت) دادیم تا به آن روشنی میان مردم (سرافراز) رود مثل او مانند کسی است که در تاریکیها (ی جهل) فرو رفته و از آن به در نتواند گشت؟ (آری) کردار بد کافران در نظرشان چنین جلوهگر شده است
، گفت:
میت مخفف میّت است و به تشدید نیز قرائت شده است و معنى بر هر تقدیر ظاهرا یکى است و مقصود انکار مساوات حال مؤمن است که خداوند آن را به آب حیات علم و نور ایمان زنده و مهتدى فرموده است.
با کافر که در وادى جهالت و دریاى ضلالت سرگشته و غوطهور است و راه نجاتى ندارد و در چند روایت منقوله از کافى و عیاشى و مناقب از صادقین علیهم السلام میّت به کسی که امام زمان خود را نشناخته است و نور به وجود مقدس و در بعضى از آن روایات و غیره ظلمات به انکار امامت یا اقرار به امامت غیر ائمه اطهار تفسیر شده است.
وی در ادامه تصریح کرد: زینت یافتن ایمان و اعمال صالح در نظر مؤمنین از قبل خداوند به زینت یافتن کفر و اعمال قبیح در نظر کفار از ناحیه شیطان و به نظر حقیر مقصود آن است که چنانچه امتیاز حىّ از میت و بصیر از اعمى واضح است امتیاز گوشت ذبیح از میت هم واضح است مع ذلک کفار مزیّت کشتار را بر مردار انکار نمودند و این نیست مگر براى آنکه خداوند عنایت خود را از آنها سلب نموده و شیطان در وجود آنها متصرّف شده است که اعمال و اشیاء قبیحه و خبیثه در نظر آنها حسن و طیّب جلوهگر شده است و این خود وجه ربطى است بین این آیه و آیه سابق و اللّه اعلم و در مجمع از امام باقر (ع) روایت نموده که این آیه در باره عمّار بن یاسر و أبو جهل نازل شده است.
وی با اشاره به آیه
70سوره یاسین (لِیُنْذِرَ مَنْ کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ) تا هر که را زندهدل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد)
و آیه 24 سوره انفال (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ
ۖ
وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).(ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی شماست (یعنی ایمان) دعوت کنند اجابت کنید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل میشود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد.) بیان کرد:
در قرآن کریم خداوند مومن را صاحب حیات معرفی کرده است و کسی که کافر است را مرده معرفی کرده است.
وی در ادامه اقسام حیات را به شرح زیر توضیح داد:
حیات گیاهى. «أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «1» خداوند زمین را زنده مىکند، حیات حیوانى. «لَمُحْیِ الْمَوْتى» «2» خداوند مردگان را زنده مىکند،حیات فکرى. «مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ» «3» آن که مرده بود و زندهاش کردیم،حیات ابدى. «قَدَّمْتُ لِحَیاتِی» «4» کاش براى زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم.
وی در رابطه با موضوع حیات افزود: در قرآن کریم آمده است اجابت کنید خدا را که این اجابت از او مایه حیات ابدی شماست و کسی که دین ندارد و مومن نیست حیات معنوی ندارد فقط در دنیای زودگذر و فانی زندگی می کند، در روایت داریم انسان دو تولد دارد یکی تولد مادی و دیگری تولد معنوی، اولی دست خودمان نیست ولی دومی زمانی اتفاق می افتد که موقع انتخاب راه و مسیر بتوانیم مسیر حق را انتخاب کنیم.
در حدیث قرب نوافل(جز احادیث قدسی) گفته شده است بنده با نوافل به من نزدیک می شود تا زمانیکه من می شوم چشم او، گوش او، دست او.
در روایت داریم انسان با همین نوری که از اعمال صالح خود از طرف خدا دریافت می کند در قیامت محشور می شود.
در سوره حدید آمده است انسان با این همین نور حرکت می کند و در زندگی ادامه می دهد.
عمل صالح عملی است که صلاحیت قبول حق را دارد و عمل طالح عملی است که صلاحیت قبول حق را ندارد؛ کسانی هم که صاحب نور هستند، هم برای دیگران طلب مغفرت می کنند، هر مومن به اندازه شعاع نورش می تواند شفاعت کند؛ اگر ایمان و عمل صالح نبود، انسان نه به نور معنوی و نه به حقیقت حیات دست پیدا می کند.
|