به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، ناصرالدین علی تقویان عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در نشست نقد و بررسی کتاب «هابرماس؛ زبان و کنش همرسانشی» در ابتدا با اشاره به اینکه سعی کردهام خوانشم از اندیشههای هابرماس از زوایه فلسفه زبان باشد گفت: در طی بازخوانیهای مجدد به صورتبندیهای جدیدتر از فلسفه زبان به ویژه برداشت هابرماس از زبان رسیدم. اما از اینکه هابرماس در کجای برداشتهای رایج از زبان قرار میگیرد؟ سه نوع برداشت از زبان میتوانیم داشته باشیم. اولین برداشتها برداشتهای بازنمایاننده از زبان است که کارهای راسل و ویتگنشناین از این جملهاند. یعنی زبان بازنمای واقعیت است و زبان وجه برسازنده ندارد.
وی افزود: برداشت دوم برخلاف برداشت اول وجه برسازنده به زبان میدهد و میگوید زبان هستی را میسازد. کارهای سوسور در این زمره است. برداشت سوم که هابرماس متعلق به آن خط فکری است معتقد است که زبان میانجی کنش است. دراقع انتقادی که پیرس و دیگران به سوسور داشتند از اینجا شروع میشود. از همین جاست که هابرماس این خط را آغاز میکند و به آنجا میرسد که زبان معنای کنش پیدا میکند.
به گفته تقویان: اگر قرار باشد که کتاب را بازنویسی کنم سعی میکردم با این گزارش یعنی دستهبندی زبان شروع میکردم. در مجموع بعد از این خوانش وارد اندیشههای هابرماس شدهام و توضیح دادهام که زبان چه نقشی در پیوند جامعه و دیگر نهادها دارد.
حسنیعلی نوذری پژوهشگر و نظریهپرداز حوزه علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در این نشست با اشاره به ساختار کتاب گفت: کتاب شکیل و دقیق است و باید به نشر قصیده سرا تبریک گفت. اما کتاب نمایه ندارد درصورتیکه اینگونه کتابها نیازمند نمایههای موضوعی هستند. نمایه اشخاص هم ناقص است که لازم است تکمیل شود. چون نمایه میتواند به فهم کتاب کمک کند. کارهای ارزشمندی درباره هابرماس انجام شده است اما منابع دسته اول که به فارسی ترجمه شده است در منابع دیده نشده است.
وی درباره انتخاب واژهها و معادلهایی که در متن انتخاب شده است گفت: این واژهها فهم متن را به تعویق میاندازد چرا که بخش مهمی از فهم سخت به واژهها برمیگردد. این کتاب دارای این ویژگی است، به فرض مثال عنوان کتاب از این قاعده مستثنی نیست.
نوذری در ادامه با اشاره به نظریه هابرماس مبنی بر اینکه واژهها دارای معنا هستند گفت: از آنجایی که نظر هابرماس این است که واژهها واجد معنا هستند خواهشم این است که درفصل اول پیش زمینهها و مقدمههایی برای کنش همرسانشی آورده شود. درحالیکه نظریه کنش ارتباطی پیش زمینهها و مقدمات بسیار وسیعی دارد که نیاز بود بخشی از آنها مانند چرخش زبانشناسی و نظریه کاربردشناسی صوری را در فصل دوم به فصل اول انتقال می دادند.
وی با اشاره به اینکه هابرماس نظریه زبان را یک فرایند اساسی میداند افزود: هابرماس نظریه زبان را به عنوان یک فرایند اساسی و ابزار اساسی برای یادگیری بیان میکند که درک نویسنده درک بسیار دقیقی است، اما نکته این است که چرا نویسنده به صورت شهودی به این نکته رسیده است؟ درصورتیکه این فرایندها اساسا فرایندهای عینی و عملی هستند. هابرماس تاکید دارد که بخش اعظم این دریافتها را در تجربه و عمل کسب کرده است و لذا انتظار این بود که تجربه و عمل مورد نظر هابرماس بخشی از این تحلیل باشد.
نوذری یادآور شد: احساس میکنم که این مسئله و پرسش که استخراج یا برجسته کردن مولفههای زبانشناسی از دل اندیشههای هابرماس به منظور فهم و ساماندهی سایر مولفههای اندیشه وی برای مولف مهم بوده است در برجسته کردن مولفه زبانشناسی موفق بوده است، اما در ارتباط دادن با سایر اندیشههای وی توفیق چندانی نداشته است.
مسعود پدارم پژوهشگر حوزه علوم سیاسی دیگر سخنران این نشست با نقل قولی از هابرماس که میگوید«دریدا درباره آدرنو صحبت کرد و دیدم که آدرنو را بهتر از من فهمیده است» گفت: از این رویه هابرماس خیلی خوشم آمدکه به راحتی این را به زبان آورد. فهم خوب متفکران بزرگ نادر است که این امر را دکتر تقویان به خوبی انجام داده و هابرماس را به خوبی فهمیده است و من هم این را اقرار میکنم.
به گفته پدرام: اولین پرسشی که برای این کتاب پیش میآید این است که چرا نوشته شده است؟ هر چند نویسنده پاسخش را در مقدمه داده است و گفته که میخواهد یادگیری را در اندیشه هابرماس برجسته کند.
وی با اشاره به اولین کتاب هابرماس که به نظریه کنش تفاهمی پرداخته است گفت: مسئله هابرماس این است که میخواهد توضیح دهد که چرا فضای عمومی شکل میگیرد و ارتباط آن با زبان چیست این نکتهای است که در کتاب آقای تقویان به آن پرداخته نشده است.
وی در ادامه یادآور شد: برای خوانش هابرماس محقق باید دانشی از چندین رشته جامعهشناسی،روانشناسی، تا فلسفه و علومسیاسی و…. داشته باشد. در کتاب آقای تقویان نظریه فلسفی و اجتماعی بیان شده است اما به نظریه سیاسی توجه نشده است درصورتیکه هابرماس این دو بحث را در یک زمینه واحد مطرح میکند. نکته دیگر درباره این کتاب اینکه حتی بحث یادگیری به خوبی پردازش نشده و به خوبی به خواننده منتقل نمیشود بحث گفتگو هم در این کتاب کمتر دیده میشود.
تقویان در ادامه در پاسخ به پرسشها گفت: اینکه چرا به فلسفه سیاسی و حقوق نپرداختهام از آنروست که نظریه اجتماعی بیشتر با حوزه آموزش مناسبت دارد. دیگر اینکه منظورم از درک شهودی در این کتاب، درک پیشاخوانشی است. درباره ترجمه واژگان هم تلاش کردهام تا حد امکان واژههای مناسب معانی مورد نظر واژگان هابرماسی مورد استفاده قرار دهم و از این منظر ممکن است که تا حدی متفاوت از دیگران باشد.