به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، شانزدهمین نشست از مجموعه نشستهای «فرهنگ و دانشگاه» به نقد و بررسی کتاب «کاربردهای دانشگاه» تالیف کلارک کِر نویسنده مشهور آمریکایی اختصاص یافت. در این نشست دکتر خسرو باقری استاد دانشگاه تهران، دکتر رضا ماحوزی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و دکتر سید مصطفی حدادی مترجم کتاب حضور داشتند.
در ابتدای این نشست دکتر حدادی با بیان اینکه توجه به زمینه فکری نویسنده هر اثری در شکلگیری خط و سیر ادعای آن کتاب بسیار موثر است گفت: در بازه زمانیای که دانشگاه آمریکایی شکل گرفت اتفاقاتی همچون ظهور کمونیسم، جنگهای اول و دوم جهانی و انفجار جمعیتی دو برابری زمین رخ داد. همچنین در این بازه زمانی علم رشد عجیبی داشت. این رخدادها بسیاری از چیزها را دگرگون کرد و مولف به این اتفاقات توجه دارد. در همین دوره است که بحث آینده و مطالعات آیندهنگر اهمیت پیدا یافت.
وی در ادامه افزود: در لابه لای این مباحث نویسنده یک ایده واقعی را برای روند دانشگاه جلوی چشمش میبیند و آن را توصیف میکند؛ در شرایطی که جهان موجی از آزادیخواهی، جنبش سیاهان، حضور آمریکا در جنگ ویتنام و غیره را تجربه میکند. لذا افرادی مانند کلارک کِر متفنن این موضوع میشوند که باید طرحی برای دانشگاه متکثر یا همان ابردانشگاه داشته باشیم.
دکتر حدادی یادآور شد: نویسنده معتقد است باید گذشته را نقد کنیم و آینده را تدقیق کنیم. همچنین دانشگاه باید سه کارکرد آموزش، پژوهش و مسئولیت اجتماعی را با منشی پلورالیستی مورد توجه قرار دهد. همچنین نویسنده بحث استقلال دانشگاه را در عین روابطش با نهادهای بیرونی مطرح کرده و بسیار روی آن تاکید میکند. دانشگاهها نباید استقلالشان را در تصمیمات دولتی از دست بدهند.
در ادامه دکتر خسرو باقری با بیان اینکه در مقام نقد این کتاب نکاتی ترجمهای وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنم گفت: اولا عبارت «ابردانشگاه» مقصود اصلی واژه multiuniversity را نمیرساند. نویسنده با انتخاب این واژه میخواهد ایده وحدت را نفی کند و ایده کثرت را به جای آن بگذارد که مبنای فلسفی و متافیزیکی دارد و به دیدگاه پراگماتیستی ویلیام جیمز برمیگردد. این دیدگاه با دیدگاههای وحدتگرا و توحیدی به معنای دینی کلمه و حتی با دیدگاههای ایدئولوژیک و کمونیستی مخالفت میکند. ویلیام جیمز میخواهد بگوید جهان متکثر است و لذا کانونی واحد ندارد. نویسنده این کتاب از مفهوم multiuniverse ویلیام جیمز استفاده کرده و بر اساس آن مفهوم multiuniversity را ساخته است. عبارت «ابردانشگاه» برای ترجمه مفهوم مرودنظر نویسنده کاملا مخالف این دیدگاه است. پیشنهاد من این است که از عبارت دانشگاه بیکانون یا دانشگاه متکثر برای مفهوم موردنظر نویسنده استفاده شود.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به دیدگاه نویسنده درباره تفاوت مکانیسم و ارگانیسم گفت: دانشگاه وحدت یافته مانند ارگانیسم انسان است که از مرکزی مشخص هدایت میشود در صورتیکه مکانیسم به این شکل نیست و از مراکز متکثر و بیرونی حرکتش را میگیرد.
دکتر باقری ضمن اشاره به برخی دیگر از ملاحظات ترجمهای، در قسمت دوم سخنانش به محتوای کتاب پرداخت و گفت: نویسنده میخواهد کاربردهای دانشگاه را بیان کند که یک عبارت بسیار پراگماتیستی است. به این معنی که دانشگاه باید فایده داشته باشد. نیومن در نیمه قرن نوزدهم در آکسفورد ایده دانشگاه حقیقتیاب را مطرح کرد و لذا به باور وی باید آموزش محور فعالیتهای دانشگاهی باشد.
به گفته دکتر باقری: در ادامه هومبولت دانشگاه برلین را در آلمان بنا گذاشت و معتقد بود که دانشگاه برای پژوهش است. نویسنده معتقد است که در آمریکا اتفاق سومی افتاد. آن مسئله تکثر است؛ یعنی سازگاری با شرایط و موقیعتهای مختلف. جمله آیزیابرلین یعنی همان مثال خارپشت و روباه که در اواخر کتاب آمده است در واقع گویای همین امر است.
رئیس انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران یادآور شد: بحث و ایده کتاب برای جامعه دانشگاهی امروز ما مهم است. اینکه ما الان در کجای کتاب هستیم، بسیار اهمیت دارد. دانشگاه هاروارد ابتدا سعی کرد بر اساس ایده آکسفوردی عمل کند. همانطور که میدانید این دانشگاهها از پشتوانههای مالی برخوردار بودند اما الان دانشگاه هاروارد از درآمدزایی حرف میزند. اینکه جامعه ما بدون تمییز و تمایز بین رشتهها وارد این مرحله شده است فاجعه است. اگر دانشگاه بخواهد درآمدزا باشد باید اقتضای رشتهها را در نظر بگیرید و حواسمان باشد که چه چیزی را معاوضه و معامله میکنیم. این کتاب از این منظر مهم است و در جامعه دانشگاهی باید نقادی شود.
دیگر سخنران این نشست دکتر رضا ماحوزی معاون پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بود که سخنان خود را با طرح دو پرسش آغاز کرد؛ نخست اینکه کلارک کِر در مقابل الگوهای شناخته شده جهانی (آلمانی، انگلیسی، فرانسوی) چه الگویی از آموزش عالی را نمایندگی میکند، و دیگر اینکه چون تالیف این کتاب همزمان با تاسیس دانشگاه پهلوی (شیراز) و آغاز انقلاب سفید است و شاه در آن زمان میخواهد دانشگاههای ایران الگوی آمریکایی را دنبال کنند، اگر بخواهیم مقایسهای بین دعاوی این کتاب بهعنوان کتابی ذیل الگوی آمریکایی و اتفاقات دهههای چهل و پنجاه ایران معاصر خودمان داشته باشیم، به چه تشابهات و تفاوتهایی میرسیم، وجود دارد.
دکتر ماحوزی با اشاره به فضای ناسیونالیستی حاکم بر جهان در میانه دو جنگ اول و دوم جهانی گفت: تفاوت الگوی جدید آمریکایی با الگوی آلمانی در این است که دانشگاه آلمانی خود را متعهد به نوعی از ناسیونالیسم میداند. نمونه آن هم خطابه ریاست هایدگر در دانشگاه فرایبورگ است. این ناسیونالیسم تیپ خاصی از اندیشه و عمل را برمیتابد و تیپهای رقیب را حذف میکند. این دقیقاً نکتهای است که نویسنده کتاب به آن حمله میکند یعنی میگوید دانشگاه پژوهشمحور و وحدتمحور آلمانی کثرتگرا نیست و فاقد ظرفیتهای پلورالیستی است. دانشگاههای فرانسوی هم با رویهای متمرکز توسط دولت اداره میشوند و متاثر از میراث ناپلئونی متناسب با اهداف حکومت فعالیت میکنند.
وی افزود: در مدل انگلیسی هم به شیوهای دیگر این وحدتگرایی را شاهدیم چرا که راه را بر یافتن حقیقتهای جدید از مجرای پژوهشهای پیشرفته میبندد و به نام حفظ میراث تاریخی شرافت انگلیسی، آموزش مواریث تاریخی را بر گذر از گذشته ترجیح میدهد. این در حالی است که در الگوی آمریکایی کثرت به جای وحدت مینشیند و آموزش و پژوهش و ارتباط آزاد با بازار و جامعه بهمثابه یک سیاست مورد اقبال قرار میگیرد.
ویژگی دیگر دانشگاه آمریکایی از نظر کلارک کر در نسبت بین دانشگاه و جامعه است که بعدها با عنوان مسئولیت اجتماعی دنبال شده است. هرچند در تیپ آلمانی و انگلیسی هم شاهد نوعی مسئولیت اجتماعی هستیم اما در تیپ آمریکایی این مسئولیت اجتماعی متناسب با طبقه متوسطِ دموکراسیخواه طرح شده و حرکتی از پایین به بالا است؛ یعنی از جانب طبقهای که خواهان قدرت اقتصادی و صنعتی و بهداشتی و مشارکتهای اجتماعی است. بنابراین دانشگاه باید بتواند این طبقه را نمایندگی کند و دانشگاهی برای طبقه متوسط باشد. در این مدل نیازها هم طبیعتاً از طبقه متوسط به دانشگاه میآید و دانشگاه حسب نیاز جامعه و همچنین متناسب با ارزشهای لیبرال فعالیتهای خود را تنظیم میکند.
دکتر ماحوزی در ادامه گفت: اگر به سیر حرکت دانشگاههای ایران در هفده سال پایانی حکومت پهلوی نگاه اندازیم خواهیم دید که ما نیز به تبعیت از آمریکاییها آموزش لیبرال را دنبال کردیم و کالجهای بسیاری را حتی بیشتر از تعداد دانشگاهها تاسیس کردیم. با اینحال فعالیت دانشگاهها و کالجهای ما بیشتر بر آموزش متمرکز بود و التفات چندانی به پژوهش نداشت. وجه سه گانه موردنظر کلارک کر، یعنی آموزش، پژوهش و مسئولیت اجتماعی، در ایران عمدتاً مورد توجه قرار نگرفت و سفارشهای بیرونی هم عمدتاً معطوف به تربیت نیروی متخصص بود. چند سفارش محدود بیرونی هم عمدتاً از جانب مراکز قدرت رسمی بود و لذا دانشگاههای به ظاهر لیبرال آمریکایی ایران نیازها و خواستههای طبقه متوسط را نمایندگی نمیکردند. از این میان دانشگاه پهلوی نمونهای قابل بررسی است؛ دانشگاهی که زیر نظر دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا اداره میشد اما در عمل فاصلهای بسیار با آن داشت چرا که در ایران آن روزگار طبقه متوسطی وجود نداشت که دانشگاه بخواهد خواستههای آن را نمایندگی کند.
به گفته عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی: به این معنا دغدغه حاکم بر روح کلی شکلگیری موج سوم دانشگاه در ایران ناظر به پیروی از مدل آمریکایی بود اما در عمل برخلاف روح کثرتگرایی حاکم بر دانشگاههای آمریکایی، دانشگاههای ایران در ادامه ساخت آمرانه جامعه ایرانی و دیوانسالاری متناسب با آن، به شکل آمرانه اداره میشد. به همین دلیل است که در دانشگاههای ما آن استقلالی که دانشگاههای آمریکایی بر اساس آن عمل میکنند و با جامعه مرتبط میشوند وجود نداشت. پژوهشمحوری هم یک امر تشریفاتی بود تا یک امری که ناشی از مسائل محلی باشد.
نویسنده کتاب فلسفه دانشگاه یادآور شد: علاوهبر موارد فوق و آن هفده سال، تیپ مسئولیت اجتماعیای که امروزه در ایران اجرا میشود با تیپی که در آمریکا وجود دارد مساوی نبوده و نیست. امروزه بعد از اتفاقات بسیاری که افتاده پرسش این است که این دانشگاه میخواهد چه مسئلهای را حل کند و نسبت آن با جامعه چیست؟ سعی شده است که در برنامه آمایش آموزش عالی برخی از دانشگاهها تعطیل شوند و حتی امتیاز برخی از رشتهها در برخی از دانشگاهها سلب شود. اما علیرغم این موراد به دلایل پیش گفته از جمله فقدان سازوکار مشخص رابطه طبقه متوسط بزرگ اما غیر قدرتمند در جامعه ایران با دانشگاهها و همچنین نگاه کاریکاتوری بازاریسازی به ارتباط دانشگاه و صنعت و جامعه، این بار صدای منتقدان داخل دانشگاه بلند شده است. این منتقدان یکسان دیدن علوم و لذا ارزشگذاریهای مصنوعی را مورد حمله قرار داده و خواهان بینشی آکادمیک و مبتنی بر فلسفه علمی لایهبندیشده میباشند. در هر صورت این کتاب برای ساماندهی آموزش عالی و فهم روندهایی که در جهان داده و در حال روی دادن است اهمیت دارد و ما باید تجربیات این تیپ از دانشگاهها را به صورت گستردهتری مطالعه کنیم.
گفتنی است نشستهای فرهنگ و دانشگاه دوشنبههای هر هفته با همکاری موسسه خانه کتاب ایران، از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در سالن سرای کتاب این موسسه برگزار میشود.
تصاویر نشست