به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نشست نقد و بررسی کتاب «زنان در جهان دانشگاهی» ویراسته «ربه کا راجرز» و «پاسکال مولینیه» به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شنبه ۲۲ تیرماه در کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. سخنرانان این نشست خدیجه کشاورز از مترجمان کتاب و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، زهره انواری عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، مهری طیبینیا پژوهشگر مسائل اجتماعی و نفیسه شریفی پژوهشگر حوزه مطالعات زنان بودند.
خدیجه کشاورز در ابتدای این نشست با بیان اینکه در حوزه مطالعات زنان در آموزش عالی، ادبیات علمی زیادی وجود ندارد، گفت: کتاب زنان در جهان دانشگاهی سومین کتاب ترجمه شده در این حوزه است که تجربه جهانی از نابرابریهایی که در حوزه زنان در آموزش عالی وجود دارد را به بحث گذاشته است.
وی با اشاره به اینکه در چند سال اخیر که در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی فعالیت می کند عمده پژوهشهایش بر حوزه دانشجویان دختر و اساتید زن متمرکز شده است، افزود: «برای هر پژوهشگری این نکته که بتواند ادبیات حوزه کاری خود را گسترش دهد خوشایند است، ترجمه کتاب زنان در جهان دانشگاهی هم در همین راستا است. امیدوارم بتواند در این زمینه کمکی کرده باشد».
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بیان کرد: «گرچه مباحث کتاب بیشتر به کشورهای غربی و چند تجربه دیگر مانند هائیتی و ابیجان میپردازد اما این تجربه میتواند برای جامعه ایران هم مفید باشد».
کشاورز در ادامه گفت: «کتاب از سه بخش تشکیل شده است که فهم ما از فرایند زنانه شدن دانشگاه کمک میکند. درواقع تداوم فرودستی زنان در دانشگاه به ما کمک میکند تا بفهمیم دانشگاه نتوانسته است آن طور که ادعا میکند نهادی «شایسته سالار» باشد».
به گفته وی «بخش اول کتاب تاریخی است. این بخش نشان میدهد که چقدر مسئله حضور زنان در دانشگاه در قرن نوزدهم ابتدا به عنوان دانشجو و پس از آن به عنوان مدرس- پژوهشگر در دانشگاههای فرانسه پروبلماتیک بوده است. کتاب به ما نشان میدهد که مسئله زنان در آموزش عالی، مسئلهای جهانی است. هرچند بین تجارب زنان در کشورهای مختلف مشابهتهای فراوان وجود دارد اما با توجه به بافت و زمینه ملی هر کشور تفاوتهایی هم وجود دارد که شناخت ساز و کارهای نظام جنسیت در هر جامعه، پژوهش را ضروری میکند. در همین بخش نشان داده شده است که در قرن نوزدهم ورود دختران در ابتدا به عنوان دانشجو و سپس به عنوان استاد- پژوهشگر در دانشگاه با مقاومتهای بسیاری مواجه بود است».
وی با بیان اینکه در این مقطع تاریخی در فرانسه در رشتههایی مانند مطالعات قرون وسطی، حقوق و پزشکی مانع ورود دختران به دانشگاهها میشدند به توضیح دلایل مقاومت دانشگاه برای ورود دختران در این رشتهها پرداخت و گفت: به طور مثال در رشتهای مثل تاریخ و ادبیات قرون وسطی، از آن جا که این رشته نقش مهمی در بنیادهای دولت – ملت سازی در جمهوری سوم فرانسه داشت، جایگاه زنان فرانسوی فرودستتر از آن انگاشته میشد که در این رشته پذیرفته شوند.
او همچنین در مورد بخش دوم کتاب توضیح داد: «بخش دوم کتاب به حرفه زنان دانشگاهی از منظر جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی میپردازد. در این بخش ما با درد و رنجهایی مواجه میشویم که زنان در مصالحه بین کار و زندگی خصوصی خود درگیر آن هستند. این بخش نشان میدهد که در قرن بیستم حتی در کشورهای غربی دانشگاه نهادی شایسته سالار نیست و در نظام ارتقاء، شایسته سالاری رعایت نمیشود».
وی به بخش سوم کتاب اشاره کرد و گفت: در بخش سوم به تجارب دانشگاههای برخی کشورهای غیر اروپایی مانند ساحل عاج و هائیتی و نیز برخی کشورهای آلمان و سوئیس در مواجهه با مسائل زنان در دانشگاه پرداخته می شود. در این بخش همچنین به اقدامات برخی دانشگاههای اروپایی در پیشبرد برابری در دانشگاه پرداخته شده است. اقداماتی که از نگاه نویسندگان این مقالات گرچه لازم هستند، اما هم چنان ناکافی هستند.
مهری طیبینیا با بیان اینکه توضیحاتی که مترجم در پانوشت اضافه کرده برای ابهام زدایی از برخی مفاهیم کتاب، راهگشا است گفت: «عنوان این کتاب فراتر از زنان در جهان دانشگاهی است چرا که ما تبعیض را در فضاهای دیگری هم علیه زنان مشاهده میکنیم، هر چند در این کتاب بیشتر روی آموزش عالی تکیه شده است».
وی با تاکید بر اینکه برخلاف این پیش فرض که دانشگاه در سطح جهان بی طرف و عدالت محور است، در حوزه زنان دارای این صفات نیست، افزود: به عنوان مثال در حوزه ارتقاء میبینیم که عدالت رعایت نمیشود در حالی که از دانشگاه انتظار برابری داریم. این موضوعی است که در این کتاب به خوبی به آن اشاره شده و ترجمه آن را ضروری کرده است».
طیبینیا سپس با طرح این پرسش که چرا دانشگاه عامل تبعیض است؟ تصریح کرد: «دانشگاه نوعی عقلانیت مردانه را برای خود متصور است و سیاستهای خود را بر اساس این عقلانیت پیش میبرد که منجر به ایجاد تبعیض میشود. این کتاب همه نهادها را به این مسئله که ما باید تبعیض علیه زنان را از بین ببریم، حساس میکند. در این کتاب رویکرد توجه به عاملیت و ساختار همزمان دیده میشود و از بخشهای برجسته کتاب است».
به گفته طیبینیا: «در این کتاب مطالعات فمینیستی با هدف برجسته کردن موضوع عدالت مورد اشاره و توضیح قرار گرفته و نشان داده است این مطالعات حتی در کشورهای پیشرفته هم درگیر نوعی بدفهمی است. به گفته وی، مخالفان مطالعات فمنیستی بر این باورند که در این مطالعات، این برابری جای عدالت را میگیرد. بنابراین باید از این مطالعات دوری کنند. در حالی که باید بپذیریم که ما در برخی جاها به این برابری نیاز داریم.
وی افزود: «کتاب نکات زیادی در حوزه های مختلف از جمله برای سیاستگذاری دارد. اما میتوان از نظر مفهومی آن را در چند دسته طبقهبندی کرد؛ ابتدا بخشی از کتاب توصیفی از این مسئله است که در فضای دانشگاهی چه اتفاقی میافتد. در بخشی دیگر چرایی این تبعیض تبیین شده است. در این بخش به علل فردی و اجتماعی پرداخته شده است. درواقع به بخشی از علل فردی و ساختاری اشاره شده است».
طیبینیا یادآور شد: «در این کتاب کلیدواژه هایی مانند جنبش علم آرام، سقف شیشهای، سقف آهنی، لوله نشتدار و نهاد حریص دانشگاه آمده است که به زیبایی میتوانند به غنای ادبیات در این حوزه کمک کنند».
زهره انواری عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مسئول کتابخانه این دانشکده نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه موضوع این کتاب هموراه مویداتی در دنیای واقعی و تجربیات زیسته زنان دانشگاهی را به همراه دارد گفت: «این کتاب بیشتر من را از این لحاظ که خودم هم چنین تجاربی داشتم و هموراه با خودم در چالش بودم، جذب کرد. این کتاب کشورهای مختلفی از اروپا، آمریکا و آفریقا را مورد بررسی قرار داده اما شرق را در نظر نگرفته است که شاید نقطه ضعف آن باشد».
وی افزود: «مطالب کتاب شامل دو دسته مسائل عمومی است که در همه کشورها مطرح است و هم چنین مسائل مختص به برخی کشورهای حوزه مطالعه نویسندگان است. کتاب نمای خوبی ارائه میکند تا یک زن دانشگاهی در ایران ببیند که این مشکلات فقط خاص ایران نیست و مسائلی مثل دشواری حضور در دانشگاه و در کنار آن بچهدار شدن مسائلی هستند که در خیلی از کشورها مطرح هستند».
وی با اشاره به اینکه زنانی که میخواهند در دانشگاه سمت علمی بگیرند مجبورند بچهدار شدن خود را عقب بیندازند، گفت: «این مسئله در آلمان شدید است چرا که سیستم حمایتی نگهداری از بچهها در آنجا وجود ندارد، اما در فرانسه به دلیل وجود سیستم حمایتی، بچهدار شدن زودتر اتفاق میافتد. یا اینکه یک زن دانشگاهی مجبور است که خود را محدود به یک بچه کند».
انواری در ادامه بیان کرد: «این عقب انداختن، باعث شد که خود من نیز بهعنوان مثال از داشتن بچههای بیشتر محروم شوم. برای اینکه یک پست دانشگاهی را قبول کرده بودم و این مسئله برای خیلی از زنان عضو هیئت علمی هم اتفاق میافتد».
نفیسه شریفی دیگر سخنران این نشست گفت: «کتاب بر این پیش فرض بنا شده که محیط دانشگاه بیطرف است در حالیکه بیطرف نیست و آدمهایی که وارد دانشگاه میشوند چه استاد و چه دانشجو از یک سری فیلترها رد شدهاند که آن فیلترها تعیین کننده هستند. آنها تعیین میکنند که چه کسی در تولید دانش سهم داشته باشد. این فیلترها در جاهای مختلف متاثر از فضای اجتماعی آنجاست. به هر حال در زمان خواندن کتاب احساس کردم که تجربه زیسته خودم است».
این پژوهشگر حوزه زنان با بیان اینکه وقتی جنسیت را مطرح میکنیم نباید فقط این امر را مختص زنان بدانیم، افزود: «مطالعات جنسیت، مطالعات مردان هم هست و این فقط مختص ایران هم نیست بلکه آنچه در کتاب آمده است نشان میدهد که بحث جنسیت در همه جا وجود دارد. هنجارهای جنسیتی طبیعی انگاری و ذاتی تصور میشوند و پیش فرض ما قرار میگیرند و این نگاه جنسیتی در کلیشههایی مثل توانایی زن و تقلیل نقش او به همسر و مادر خود را نشان میدهند».
وی سپس با اشاره به یکی از تبعیضها در حوزه آموزش عالی گفت: در مصاحبه جذب هیئت علمی در مورد زنان پرسشهایی مانند اینکه چند تا بچه دارید، کارهای منزل را چگونه میخواهید انجام دهید را مطرح میکنند، در حالیکه اینها زندگی خصوصی فرد است و این پرسشها اصلاً برای مردان مطرح نمیشود.
وی در ادامه با طرح این پرسش که حالا چه کار باید کرد افزود: «در کتاب ایده دموکراتیک شدن دانشگاه مطرح شده است. برای رفع تبعیضها از محیط دانشگاه، دموکراتیکسازی دانشگاه راه حل خوبی است. بهعنوان مثال میتوان رشتههای بین رشتهای ایجاد کرد تا زنها در این رشتهها فعال شوند. همچنین در تقسیم بودجه باید برابری رعایت شود و در واقع باید به سمت دانشگاههایی حرکت کنیم که در آن زنان به رسمیت شناخته شوند».