به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رضا ماحوزی دانشیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، در بیست و سومین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا با موضوع «حکمت ایرانی و حکمت متعالیه» به ارائه مقاله خود با عنوان گفتگوی فیلسوفان مسلمان با حکمای ایران باستان؛ الگویی برای گفتگوی فرهنگها پرداخت و گفت: اگرچه درباره استقلال هویتی فلسفه و عرفان اسلامی از فلسفههای یونان و مصر و عرفان بودایی و هندی بسیار گفته شده است، پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی همواره با این پرسش روبرو است که چرا عرفا و به ویژه فیلسوفان مسلمان تا این حد به حکمای غیر مسلمان خاصه حکمای ایران باستان ارجاع داده و با آنها از در همفکری و خویشی درآمدهاند؛ مگر جریان قدرتمندی از جماعت فقها و متشرعین و متکلمین آنها را ثنوی و یا آتشپرست و یا مجوسی معرفی نکردند و از در عناد با آنها، بسیاری را آواره و متواری نساختند؟ اگر چنین است آیا عرفا و فیلسوفان مسلمان از درکی دیگر در فهم آموزههای مغانی و حکمت خسروانی برخوردار بودهاند تا آن حد که ادبیات فکری و عملی خود را مشحون از آموزههای آنان ساخته و بر خود رنگ مغانی پاشیدهاند؟
ماحوزی در ادامه سخنانش تصریح کرد: واقع آن است که گفتگوی عقلی و استدلالی فیلسوفان اسلامی با حکمای قدیم اعم از یونانی و مصری و ایرانی و هندی، در کنار متن مقدس به مثابه لوگوس الهی، تاملات فلسفی و کلامی بر متن مقدس یا همان اسلام فرهنگی، و مستحدثات نظری و عملی زمانه، یکی از چهار منبع نظام فکری آنان بوده است.
دانشیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم اظهار کرد: در این میان، سنخیت حکمت و عرفان اسلامی با آموزههای مغانی موجبات خویشی بیشتر را برقرار ساخته و لذا حکمت مغانی همچون غریبهای آشنا جلوه کرده است؛ غریبهای که در ذات و گوهر خود متافیزیکی مالوف با متافیزیک حکمت و عرفان اسلامی دارد. این خویشی به نحو بارزی در آثار سهروردی، فردوسی، مولوی، ملاصدرا و حتی حکیم سبزواری بیان شده است.
این محقق فلسفه گفت: طبق این گفتگوی همدلانه متافیزیک هستی، فهم و زبان هویتی مستقل از سوژه های بشری دارد و می تواند خود را بر ملت ها و زمان های متعدد عرضه دارد. این عینیت (آبجکتیویتی) به متفکران و فیلسوفان مسلمان این امکان را داده است تا بتوانند با خویشان معنوی خود خواه در زمان های دور و یا در مکان های بعید قرار داشته باشند گفتگو کنند و آنها را به زمانه خود دعوت کنند.
ماحوزی در پایان اضافه کرد: این مقاله درصدد است با استناد به متون فیلسوفان مسلمان، تلاش متاملانه این حکماً و عرفا در فهم متافیزیک مستتر در حکمت مغانی و ابراز آشکار خویشی با آنها را بهمثابه نمونه و الگویی از گفتگوی فرهنگها و پرهیز از تکفیرها و نفرتپراکنیها معرفی کند.