به پادشاهی دو شاهین کوچک هدیه دادند و پادشاه آن دو را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای شکار تربیت شان کند.
پس از چندی مربی پرندگان گزارش داد یکی از شاهین ها به خوبی پروازمی کند و تمام آموزش ها را فرا گرفته. اما دیگری از همان روز نخست بر شاخه ی درخت نشسته و پرواز نمی کند.
این موضوع کنجکاوی شاه را برانگیخت و دستور داد تا حاکمان دربار چاره ای کنند. پس از آن که پزشکان و درباریان از چاره اندیشی عاجز ماندند، دستور داد تا در شهر اعلام کنند که هر کس موفق به درمان شاهین شود، پاداش شایسته ای دریافت خواهد کرد. روز بعد گزارش دادند که شاهین کوچک مانند دیگر پرندگان در باغ پرواز می کند. پادشاه کسی را که موفق به پرواز دادن پرنده شده بود احضار کرد.
دهقانی را به حضورش آوردند. از او پرسیدند:
«چگونه موفق به این کار شدی ؟»
دهقان گفت:
«بسیار ساده، شاخه درخت را بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و می تواند با آن پرواز کند »
کدام شاخه ها قدرت پرواز و اوج گرفتن را از ما سلب کرده است؟
تفکراتمان؟
ترسهایمان ؟
اشتباهاتمان ؟
....؟
پس بیاییم برای اوج گرفتن آن شاخه را ببریم .
** واحد مشاوره مؤسسه شفق **
|