محمد دوست پرور- رمضان المبارک ۱۴۴۰
ایام فرخنده صیام در حال اتمام است و فراوان از شمایان، عشوه ی آن یار خریده و یک نظرِسیر او را نگریستید و ثواب روزه قبول بردید و ایام عشق، زیارت کردید. اوقات رندی و طرب یافتید و سحر تا شام " لب" فرو بستید و " دام" بر کس نگشادید.
مبارک بادتان این ایام که فرصت شمردید و طریقه رندی برگزیدید و راه گنج، هم بر خویش و هم بر دگران گشودید؛ سنگ خاره ها، کناری نهاده و بر مصائب همکیشان، سنگ زیرین شدید و صبور.
از " یُمن نظر" خارها را لعل و عقیق کردید و لب به لعل شکر گشودید و " دل" به دست آوردید. شکر ایزد را، که " فرض ایزد" گذاردید و بر کس " بد" نکردید وآنچه را که "روا نبود" روا ندانستید و در فصل خزان، " بوستان سمن و سرو و گل و شمشاد" یافتید.
سرِ ارادت بر آستان حضرت دوست فروتنانه به زیر آوردید و گفتید:
به آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
هنگام ورد و دعا بر فرشتگان ندا زدید که:" زین بنده، بندگی برسان آن خواجه ی بنده پرور را." به نیکی بندگی خواجه جهانیان فرمودید و حلقه ی بندگی در گوش آویختید و به غلامی شهره جهان گشتید و البته " بندگی چون گدایان به شرط مزد" نکردید و فاش گفتید که " بنده عشق اید و از هر دو جهان آزاد".
حالیا در عید صیام علاج ضعف مانده، به قوت زکات می کنید و محبت می اندوزید و انبان از عشق پر می سازید. اینک دست نیاز بر آسمان برداشته، دوام عمر و ملک از لطف حق بخواهید که: چرخ این سکه دولت به دور روزگاران زند.