عمومی | دانشگاه شهید باهنر کرمان

با حضور سرلشکر قاسم سلیمانی: آیین رونمایی از کتاب«چراغ خانه ما»اثر دکتر...

مراسم رونمایی از کتاب«چراغ خانه ما» با حضور سردار بزرگ اسلام سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، سردار حمید عسگری مشاور حقوقی وزیر و جانشین معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، دکتر محمدرضا پورابراهیمی نمایندهٔ کرمان و راور شورای اسلامی، دکتر محمد رضا صرفی رئیس پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران دانشگاه شهید باهنر کرمان، در محل بیت الزهرا(سلام الله علیها)برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید باهنر کرمان، به نقل از پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران  دانشگاه، سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از مقام شهید و شهادت سخن گفت و بیان داشت که:« شهدا قبل از آن که شهید شوند، شهید بوده‌اند.
وی افزود: لازمه شهید شدن، شهید بودن است. به این معنا که شهدا با پرورش صفات الهی و اخلاق متعالی، به زندگی خود شکل و شمایلی داده‌اند که در عین زندگی شهید هستند و رفتار، گفتار، روش و منش آنها رنگ و بوی الهی دارد.
سردار بزرگ اسلام سرلشکر قاسم سلیمانی خاطر نشان کرد: آن گاه که شهید در میدان جنگ جان خود را فدا می‌کند و به سرای دیگر رخت بر می‌بندد، در واقع الحاق او به شهدا صورت می‌پذیرد. مگر می‌شود که در یک لحظه و با خوردن یک تیر کسی شهید شود. شهادت استمرار یک زندگی متعالی و سراسر نورانی است. از این چشم انداز باب شهادت همیشه مفتوح است و همه می‌توانند با تجدید نظر در زندگی و اصلاح اندیشه‌ها، رفتارها و گفتارهای خود، خود را به مقام شهیدان برسانند و شهید باشند و شهید شوند.
وی تصریح کرد: شهید بودن و شهید شدن یعنی آراسته شدن به صفات کمالی شهدا. البته درست است که شهادت و مقام شهادت سلسله مراتب دارد و شاید رسیدن به بعضی از درجات بالای آن به سادگی امکان پذیر نباشد، اما هرکس اراده کند و مشیّت الهی با او یار باشد، می‌تواند درجات متعددی از شهادت را کسب نماید.»
حاج قاسم سلیمانی افزود: این کتاب مروری است مستند بر زندگی سردار شهید ذبیح الله دریجانی و مجموعه‌ای است از زندگی و خاطرات سردار شهید، به قلم دکتر محمد رضا صرفی عضو هیات علمی دانشگاه شهیدباهنر کرمان و شهناز دریجانی(همسر ذبیح الله دریجانی)، توسط انتشارات گرای کرمان در ۴۷۱ صفحه در سال ۱۳۹۷ چاپ و منتشر گردیده است.
سپس دکتر محمد رضا صرفی مولف کتاب «چراغ خانه ما»، توضیحاتی پیرامون ساختار، اهمیت و ویژگی‌های کتاب داد.
وی از شیوه جمع آوری اطلاعات و دشواری‌هایی که با آن مواجه بود، سخن گفت.
دکتر صرفی بیان کرد که از شهیدان سخن گفتن در جمع شهیدان زنده و والا مقام برای بنده بسیار دشوار است، قطره و کمتر از قطره چگونه می‌تواند دریا را وصف کند و اشتباه نکند.
این، نفس خواهد ز باران پاکتر              وز فرشته در روش درّاکتر
من چه گویم یک رگم هشیار نیست            شرح آن یاری که او را یار نیست
رئیس پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران دانشگاه شهید باهنر کرمان افزود: سردار ذبیح الله دریجانی در روز چهارشنبه ، اول آذر ماه سال ۱۳۴۰ در روستای دریجان از توابع شهرستان بم به دنیا آمد. پدرش یدالله و مادرش رزمخواه نام داشتند. وقتی برای انتخاب نام نوزاد به قرآن کریم تفال زدند، با دیدن نام ذبیح الله، پدر دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا، این برای ذبح در راه تو، از ما بپذیر.» ذبیح الله دریجانی در سال ۱۳۵۸ به توصیه برادرش جعفر، که بعدها در سال ۱۳۶۳ به شهادت رسید، به سپاه پاسداران پیوست. در هفتم مهر ماه ۱۳۶۰ با بانویی بزرگوار و نجیب از خانوادهای خوشنام و متدیّن، به نام شهناز دریجانی ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان دو فرزند خوشقدم، مهربان و بزرگوار به نامهای فاطمه( متولد ۱۷ خرداد ۱۳۶۲) و محمد رسول ( متولد ۱۲ بهمن ۱۳۶۴) است.ذبیح الله دریجانی در طول دوران پر برکت خدمت و زندگی خود لحظه‌ای بیکار ننشست. غالباً کارهایی را به عهده می‌گرفت که بسیار پر زحمت بود و نیاز به صرف وقت و انرژی فراوان داشت. علاوه بر ساماندهی نیروهای لشکر ۴۱ ثار الله که سرمشقی برای سایر لشکرهای سپاه نیز شد، مسئولیت‌های مهمی از قبیل « معاون پرسنلی لشکر ۴۱ ثار الله» و « معاون ستاد لشکر ۴۱ ثار الله» را به عهده گرفت. سهم و نقش او در آماده سازی مناطق عملیاتی والفجر ۸ و کربلای ۵ اوج شاهکارش در صحنه نبرد دفاع مقدس اشت. ذبیح الله در راه پر عظمتی که برگزیده بود، بارها مجروح شد. شدیدترین مجروحیتش مربوط به اواخر عملیات والفجر ۸  و تقریباً یک سال قبل از شهادتش است. دشمن که عجز خود را در باز پس گیری فاو به عینه دریافت، دد منشانه دست به بمباران شیمیایی منطقه زد و ذبیح الله همراه با بسیاری دیگر از رزمندگان توسط گاز خردل شیمیایی شد و رنجهای فراوانی را صبورانه تحمّل کرد. همسرش شهناز دریجانی، در همراهی با او سنگ تمام گذاشت و در تمام مراحل زندگی، بدون آنکه لحظه‌ای تردید کند یا زبان به شکوه و شکایت بگشاید، گام به گام همراهیاش نمود.
مولف کتاب اظهار کرد: ذبیح الله در نگاه همه کسانی که با او همنشین بوده‌اند، مردی است نجیب، بی ادعا، اهل سکوت، مهربان، با لبخندی همیشگی و دلنشین، صاحب کلامی نافذ، صبور، خیر خواه، مومن، فروتن، شجاع، قانع، ساده زیست، حافظ سخت گیر بیت‌المال، با توان کاری فوق العاده، خستگی ناپذیر، آرام، با دلی سرشار از عاطفه و دانایی، که در لحظه لحظه زندگیاش جز خدا هیچ ندید و قلب پاکش جز به او به هیچ چیز دیگر میل نکرد. یک بار همنشینی با او چنان لذّت و خاطره دلنشینی برای یارانش به جا می‌گذاشت که تا پایان عمرشان هرگز فراموششان نخواهد شد. سر انجام این وجود عزیز در واپسین روز عملیات شکوهمند کربلای ۵، یعنی در روز سه شنبه ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ در یکی از دشوارترین نقطههای درگیری، در پشت نهر دوئیجی، به شهادت رسید و آرزوی دیرینه‌اش تحقّق یافت. به راستی که عملیات‌های بزرگ شهدای بزرگ نیز می‌خواهد.
دکتر صرفی گفت: شهادتش چنان سنگین بود که سردار بزرگ اسلام، حاج قاسم سلیمانی، بعد از شهادت او به شدت گریست و گفت: الان کمرم شکست.