عمومی | شورای عالی انقلاب فرهنگی

پیشرفت علمی، مدیریت جهادی و جهش تمدنی

رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه‌ی ۴۰ ساله‌ی انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه‌ی نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به‌سوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشت‌ها و گفتگوهایی در قالب پرونده‌ی «گام دوم انقلاب» به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه‌ می‌پردازد. در ادامه‌ی سلسله مطالب این پرونده، آقای دکتر محمدرضا مخبر دزفولی دبیر سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگویی به تحلیل بیانیه‌ی گام دوم انقلاب با تمرکز بر پیشرفت‌های علمی دوران چهل ساله‌ی انقلاب و افق‌های پیش‌رو در این زمینه پرداخته است.
رهبر انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب از امید متکی به واقعیتهای عینی سخن گفتند. از نظر شما چه دلایل و مستنداتی برای این امیدواری در مقوله‌ی پیشرفت علمی و فناورانه برحسب تجربه‌ی چهل ساله‌ی انقلاب اسلامی وجود دارد؟
من فکر می‌کنم این بیانیه یک مانیفست و درحقیقت نقشه‌ی راه چهل ساله‌ی آینده‌ی انقلاب اسلامی است. در این بیانیه هم آسیب شناسی گذشته و هم نقاط قوت و برجستگی‌هایی این چهل سال و احیاناً‌ غفلت‌هایی که در طی کردن این مسیر پیش آمده مطرح شده و هم آینده‌ی پیش رو را در منظر مخاطبین قرار دادند.
یکی از محوری‌ترین بخش‌هایی که امروز ما می‌توانیم به‌عنوان نماد امید و غلبه بر چالش‌ها مطرح کنیم تجربه‌ی انقلاب اسلامی در حوزه‌ی علم و فناوری است. رهبر انقلاب موضوعی را تحت عنوان «نهضت نرم افزاری و تولید علم در کشور»، دو دهه‌ی قبل به‌صورت یک مطالبه‌ی جدی و نگاه رو به آینده مطرح کردند. در زمان طرح این موضوع، کشور ما از نظر علم و فناوری جایگاه منطقه‌ای و جهانی مطرحی نداشت. اما چرا ایشان در این زمان این موضوع را مطرح کردند؟ در پاسخ باید گفت وقتی انقلاب پیروز شد کشوری با کمترین ظرفیت نیروی انسانیِ متخصص در اختیار انقلاب قرار گرفت. یعنی در سال ۵۷ ما ۱۷۰ هزار دانشجو داشتیم. دانشجو یعنی جوان مولد علاقه‌مند، نخبه‌ای که می‌تواند برای حل مشکلات کشور در زمینه‌های مختلفِ فنی و مهندسی، علوم پایه، ‌ پزشکی، کشاورزی، خدمات رسانی و... گره گشایی کند. ما ۱۷۰، ۱۸۰ هزار دانشجو داشتیم. زمانی که رهبر انقلاب موضوع نهضت تولید علم را مطرح کردند زیر ساخت‌های مهمی برای تربیت نسل جوان در کشور طراحی شده بود و ایشان با علم به آن چنین موضوعی را مطرح کردند. دانشگاه‌هایی که ما اول انقلاب تحویل گرفتیم ۲۰ و چند دانشگاه جامع بیشتر نبود و زمانی که رهبری این جریان را شروع کردند و چند سال بعد که ایشان مطالبه‌ی نقشه‌ی جامع علمی را مطرح کردند، این زیرساخت‌ها از نظر هیئت علمی، دانشگاه‌‌های گوناگون، شکل‌گیری بخش‌های زیرساختی سخت افزاری و نرم افزاری شکل گرفته بود.
در همین زمینه‌ی زیرساخت علمی در سال ۱۳۹۵، ۹۶ ما بیش از ۲۸۰۰ مجموعه‌ی آموزش عالی داریم که از این میزان ۲۶۰ دانشگاه، دانشگاه جامع است. توصیه‌ی اول رهبر انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب درباره‌ی علم و پژوهش و جمله‌ی ابتدایی‌شان این است که علم و پژوهش آشکارترین وسیله‌ی عزت و قدرت کشور است. ایشان چند سال قبل هم فرمودند شما باید برای مرجع علمی‌ شدن ایران برنامه‌ ریزی کنید. آیا ما می‌توانیم مرجع علمی بشویم و چرا قبلاً‌ مرجع علمی نمی‌توانستیم بشویم؟ ما با ۲۰۰ مرکز آموزش عالی نمی‌توانستیم مرجع علمی شویم اما با ۲۸۰۰ دانشگاه و ۲۵۰، ۲۶۰ دانشگاه جامع در همه‌ی زمینه‌ها، می‌توانیم مرجع علمی در دنیا شویم. با ۱۷۰ هزار دانشجو حتما نمی‌توانیم اما با ۴ میلیون و بیشتر دانشجو می‌توانیم سمت و سویمان را به سمت مرجعیت علمی ببریم. ما با ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ استاد دانشگاه نمی‌توانیم مرجع علمی شویم اما با بیش از ۸۰ هزار استاد دانشگاه که امروز جمهوری  اسلامی دارد می‌توانیم به سمت مرجعیت علمی شدن حرکت کنیم. این جهت گیری‌ای که رهبری دو دهه‌ی قبل شروع کننده‌اش بودند و آغازگر این جریان بزرگ علمی شدند که در همین بیانیه ایشان از آن به رستاخیز علمی تعبیر کردند، امروز به این نقطه‌های پرثمر رسیده و این حرکت جهشیِ تمدنی با محوریت دانشی، دانایی و علم و پژوهش می‌تواند کشور ما را به نقطه‌ی اوج برساند.
ما یک درصد، جمعیت‌ دنیا و دو درصد تولید علم دنیا را داریم. قبل از انقلاب اصلاً  ما در رتبه‌بندی جهانی جایی نداشتیم. هم اکنون در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، ۱۸ دانشگاه ایران در رتبه بندی جهانی در بین دانشگاه‌های برتر دنیا قرار گرفتند. قبل از انقلاب در بین یک درصد دانشمندان برتر جهان حتی یک نفر هم نداشتیم و امروز بیش از ۲۰۰ دانشمند جمهوری اسلامی ایران در بین یک درصد برتر دانشمندان جهان قرار دارند. از جهت تولید علم برتر، بیش از دو درصد تولید انتشارات برتر جهانی برای جمهوری اسلامی است.
اینها حرفهای کاملاً شگفت انگیز و در عین حال افتخار آمیز برای انقلاب اسلامی است. این آن نگاه باورمندانه‌ به ظرفیت جوانان‌مان و ظرفیت نیرو انسانی، دانشمندان و نخبگان‌مان است که رهبری انقلاب به آن باور دارند و از آن حمایت می‌کنند.
ما می‌توانیم مرجع علمی در دنیا شویم و داریم به آن سمت حرکت می‌کنیم. چرا می‌توانیم مرجع علمی بشویم؟ به دلیل این زیرساخت‌ها. رهبری وقتی دو دهه‌ی قبل این موضوع را مطرح کردند پیش بینی امروز را می‌کردند. و چرا امروز این بیانیه صادر می‌شود چون زیرساخت، مقدمات و الزامات همه‌ی اینها فراهم شده تا یک جهش تمدنی شکل بگیرد.
به‌جنبه‌های کمی و زیر ساختی علم و دانش که بعد از انقلاب گسترش پیدا کرد اشاره کردید. اما از جنبه‌ی عدالت آموزشی چه وضعیتی داریم؟
در مورد این موضوع دو نکته وجود دارد؛ یکی در حوزه‌ی آموزش و پرورش و سوادآموزی و یکی هم دسترسی به آموزش عالی. قبل از انقلاب نرخ باسوادی در کشور ما ۴۲، ۴۳ درصد بود اما الان در بدبینانه‌ترین حالت نزدیک به نود درصد است که البته بیش از نود و چهار درصد جمعیت ۱۰ تا ۴۹ سال کشور ما باسواد هستند. این یک شاخص است. پس انقلاب، عدالت آموزشی را که حق خواندن و نوشتن و سوادداشتن است محقق کرد. قبل از انقلاب نرخ باسوادی خانمها زیر بیست درصد بوده، بین ۱۵، ۱۶، ۱۷ درصد بوده، امروز نزدیک به ۸۵ درصد و بالاتر است. جمعیت واجب التعلیمی که دسترسی به سال اول ابتدایی پیدا می‌کردند قبل از انقلاب بسیار پایین بوده و امروز نود و نه درصد جمعیت یعنی نزدیک به صد در صد جمعیتِ واجب التعلیم وارد دوره‌ی آموزش ابتدایی می‌شوند. در دنیا این‌طور است که هر وقت کشوری ۹۲، ۹۳ درصد نرخ باسوادی داشته باشد جشن ریشه کنی بیسوادی می‌گیرد.
در آموزش عالی هم حق هر جوان ایرانی دارای استعداد بوده و هست که به دوره‌های علمی بالاتر دسترسی پیدا کند. میزان دسترسی داوطلبان ورود به دانشگاه در قبل از انقلاب از هر صد نفر نهایتا ۲۰ نفر بوده است. امروز از هر دو نفر که داوطلب ورود به دانشگاه هستند یک نفر می‌تواند وارد دانشگاه شود. نزدیک به سی درصد جمعیت زنان کشور ما دسترسی به آموزش عالی و تحصیلات عالیه دارند.
یک بحث مهم در زمینه‌ی مسائل حوزه‌ی علم، بحث ارتباط صنعت و دانشگاه و توجه فضای علمی کشور نسبت به مسائل و نیازهای جامعه در حوزه‌ی مسائل اقتصادی و... است که این از مطالبات مهم رهبر انقلاب هم هست. به نظر شما در این زمینه چه گام‌هایی باید برداشته بشود؟
امروز به نظر من کلیدواژه‌ی این ارتباط دانشگاه با صنعت، شرکت‌های دانش بنیان‌اند. ما چهار هزار شرکت دانش بنیان ثبت شده داریم. رهبری این مسیر را گشودند و جوانان و دانشمندان ما آمدند در رشته‌ها و گرایش‌های مختلف علمی شرکت‌هایی را با نگاه این حلقه‌ی وصل بین توان دانشی دانشگاه و ظرفیت مورد نیاز در صنعت کشور تشکیل دادند. الان این شروع شده و در حال شکل‌گیری است.
من به شما بگویم فقط یکی از این شرکت‌ها یک محصول یعنی یک داروی نوترکیبی در زمینه‌ی بیماری ام اس تولید کرد و بیش از ۵۰، ۶۰ میلیون دلار سالانه فروش این محصول است به کشورهای دیگر. این ارتباط صنعت و دانشگاه با شکل گیری شرکت‌های دانش بنیان است و بعد ذیل این شرکت‌ها هم استارت‌ آپ‌ها و در حقیقت شرکت‌های کوچک و نوپایی شکل گرفته که این شرکت‌ها مرکب از جوانانِ تازه فارغ التحصیلی هستند که نبوغ خودشان را می‌خواهند در معرض تبدیل شدن به محصول و وارد کردنش به بازار قرار دهند. این چرخه در حال تکمیل شدن است.
من فکر می‌کنم با توجه به اینکه ما عملاً برای اینکه وارد رقابت‌های جهانی شویم و بتوانیم قابلیتِ رقابت با کشورهای پیشرفته را پیدا کنیم باید اقتصادمان دانش بنیان بشود.
یک سوال مصداقی و عینی در این زمینه مطرح می‌کنم. الان به‌طور مثال در مسائل روزمره‌ی زندگی مردم در یک حوزه‌ای مثل تولید خودرو ما همچنان با یک صنعت مونتاژی، گران و درواقع غیرکارآمد روبرو هستیم که نمی‌تواند رضایت مردم را جلب کند. از سوی دیگر شاهد پیشرفت در عرصه‌ای مثل ساخت موشک هستیم. شما اشکال را کجا می‌بینید که ما در ساخت موشک پیش رفته‌ایم اما نمی‌توانیم با استفاده از توان علمی داخلی یک خودروی خوب تولید کنیم؟
گیر کار «مدیریت جهادی و انقلابی» است. در مدیریت جهادی دانش در کنار غیرت، تعهد و خودباوری و ما می‌توانیم جمع می‌شود و نتیجه‌ی آن صنایع هوافضا یا موشک‌های بازدارنده‌ی ماست. این خصوصیت مدیریت جهادی است.
در صنایع موشکی که به لحاظ دانشی، بسیار پیچیده و پیشرفته است از ظرفیت و توان دانشمندان و دانشگاهیان ما استفاده شده است. چرا در خودروسازی استفاده نکردیم؟ و چرا استفاده نمی‌کنیم؟ چرا باید جوان طراح درجه‌ی یک دانشگاه شریف، دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر ما برود طراح کارخانه‌ی کره‌ای بشود؟ بسیاری از این بچه‌ها الان در کشورهای دیگر طراحی‌های نو به نو را برای این خودروسازان جهانی انجام می‌دهند. چرا اینجا استفاده نکردیم؟ علت این است که «مدیریت کارمندی» حاکم بوده، نه مدیریت جهادی. مدیریت غیر علمی و غیرانقلابی بوده نه مدیریت علمی و  انقلابی. اینها غفلت و ضعف و اشکال است.
شما فکر می‌کنید در غذا و نیازهای غذایی مردم اگر مدیریت انقلابی و مدیریت توام با دانش باشد مشکلات حل نمی‌شود؟ ‌ حتماً‌ حل می‌شود. کارخانه‌ای و تولید کننده‌ای که می‌تواند ۵۰۰ میلیون دلار سالانه صادرات داشته باشد و خودش می گوید من می‌توانم چند برابر این، صادرات محصولات لبنی داشته باشم چرا ما برنامه‌ریزی برایش نمی‌کنیم؟ البته اینجا مبارزه‌ی با فساد هم نیاز داریم. یکی از فسادهایی که باید ریشه‌کن بشود فساد در واردات است. چرا صادرکننده سخت می‌تواند محصولش را صادر کند؟ چون محصول باید برود آن طرف و دیگر در آن پورسانت وجود ندارد. اما چرا وقتی می‌خواهد وارد بشود افراد گوناگونی برای آن تلاش می‌کنند؟
جهاد دانشگاهی دکل نفتی می‌سازد ولی دکل نفتی آن را نمی‌خرند و می‌روند دکل چینی می‌خرند. مته‌ی حفاری‌ای که جهاد دانشگاهی ساخته به مراتب از مته‌‌هایی که از چین وارد می‌کنند، قوی‌تر، دقیق‌تر و مستحکم‌تر است اما ما نمی‌خریم. دانشمندی که در داروسازی، نفت و انرژی کشور کار می‌کند همین مشکل را دارد. ما نمی توانیم پنل‌های خورشیدی تولید کنیم؟ چرا باید پنل خورشیدی را از چین وارد بکنیم؟
چرا در خودورسازی عقبیم چون مدیریت انقلابی و جهادی در آنجا حاکم نیست. مدیریت جهادی که می‌گوییم عیناً مدیریت علمی است. بهترین تحولات دانشی این کشور را جوانان دانشمندِ متعهد انقلابی رقم زده‌اند. در سلول بنیادی نه فقط دانشش، بلکه فناوری‌اش هم بنیانگذارش بچه‌های جهادی بودند.
مدیریت جهادی می‌تواند خودرو را هم متحول کند، چون آن وقت بچه‌های دانشمند درجه یکی که نبوغ دارند، خلاقیت و نوآوری دارند را شما همین‌جا از آنها بهره می‌گیرید. وقتی ما می‌توانیم پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها را در هوافضا، پزشکی، سلولهای بنیادی، بخش‌های مرتبط با هسته‌ای و در علوم گوناگون تولید کنیم، در خودرو نمی‌توانیم؟ حتماً‌ می‌توانیم. شرطش این است که: اولا باور به خودمان داشته باشیم و ثانیا باور به دانشمندان داخل کشورمان داشته باشیم و نگاهمان از بیرون به داخل برگردد.
یکی از ویژگی‌های سبک مدیریتی رهبر انقلاب این است که علاوه بر گفتمان‌سازی، نهادسازی هم می‌کنند و موضوعات را در عرصه‌ی اقدام و اجرایی شدن نیز دنبال می‌کنند. شما به‌عنوان فردی که سالها در حوزه‌ی مسائل مرتبط با عرصه‌ی علم و فرهنگ مسئولیت داشته‌اید چه شواهد و مویداتی از مدیریت رهبری به نظرتان می‌رسد در زمینه‌ی اینکه موضوعات در حد حرف باقی نماند و تبدیل یه نقشه‌‌ی راه و اقدام عملیاتی شوند؟
در شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشران کارهای ما عمدتاً توصیه‌ها، تاکیدات و بعضا ابلاغات رهبر انقلاب بوده است. مثلاً ایشان زمانی که نهضت تولید علم را فرمودند چند سال بعد بحث نقشه‌ی جامع علمی کشور را مطرح کردند.
ایشان به عنوان رهبری که موضوعات را همه جانبه می‌بینید و در صحنه‌ی داخل و جهانی اشراف دارد، به محض اینکه احساس نیاز کنند در زمینه‌ای، چه از جهت گفتمان سازی و چه از جهت نهادسازی اقدام می‌کنند و بعد هم پیگیری می‌کنند. یک زمانی سال شاید ۸۴ یا ۸۵ بود، محضر ایشان رسیدم، فرمودند در مورد این مساله‌ی انیمیشن‌ و اینها تلاش کنید، کار بکنید. اساس قضیه آن نگاهی بود که رهبری داشتند، امروز شما در انیمیشن جزء کشورهای مطرحید. فیلم‌سازهای جوان ما فیلمهای داستانی و سینمایی‌ای می‌سازنند که قابلیت رقابت در صحنه‌ی جهانی دارد. ایشان آن موقع این را فرمودند و الان چند صد شرکت جوان و با تعهد انقلابی در زمینه‌ی پویانمایی و انیمیشن فعالیت می‌کنند. رهبری از ۱۶، ۱۷ سال پیش این مساله را مطرح کردند و ما  امروز ثمره‌اش را می‌بینیم. یا توجهی که ایشان به رشته‌ها و شاخه‌های پیشرفته‌ی علوم نانو دارند و تاکیدی که در این زمینه کردند، تاکید کردند که شورا ورود پیدا کند و الان ما سند نانو و نقشه‌ی راه نانو داریم. امروز، می‌دانیم کجا هستیم و باید به کجا برسیم.
اوایل مسئولیت بنده ایشان فرمودند که شما وظیفه‌ات این است که نقشه‌ی جامع علمی، ‌ نقشه‌ی مهندسی فرهنگی و سند تحول بنیادین آموزش پرورش را به نتیجه برسانی و البته بعد در سالهای متمادی ایشان موارد دیگری را هم ‌فرمودند. امروز جمهوری اسلامی ایران در مقابل سند ۲۰۳۰ سر و دست بلند می‌کند و می‌گوید ما یک سندی داریم به نام سند تحول بنیادین آموزش و پرورش. رهبری آن زمان تاکید بر داشتن سند بومی و ملی و دینی و انقلابی در حوزه‌ی تعلیم و تربیت داشتند که امروز وقتی غرب می‌گوید سند ۲۰۳۰ رهبری با صلابت می‌فرمایند که سند ۲۰۳۰ قابل قبول نیست و ما سند بهتر از آن را داریم.
این پیش بینی‌‌ها و مدیریتی بود که ایشان از دهه‌های قبل در موضوعات گوناگون و استراتژیک کشور داشتند و ما امروز در صحنه‌های ملی و بین المللی می‌توانیم از نتایج آن بهره ببریم.
ما یک زمانی سیم خاردار را باید خواهش می‌کردیم به ما بدهند، امروز دعوای ما با دشمنان‌مان سر این است که شما غنی سازی ۲۰ درصد داشته باشید یا کمتر و... اصلاً میدان فرق کرده.
این حاصل یک مدیریت هوشمندانه و راهبردی است. مدیریت استراتژیک برای ۵۰ سال بعد برنامه ریزی می‌کند و ما در انشااللّه در ۴۰ سال دوم انقلاب این مرجعیت علمی را شاهدش خواهیم بود.