تا پنج سال آینده فاصله خود را با سایر هنرها از بین میبریم
از روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی هنرمندان حوزه تجسمی پابهپای تمام اقشار جامعه نقش بسیار بهسزایی در رساندن پیام انقلاب اسلامی داشتند و در طول این ۰۴ سال ما شاهد رشد هر روزه این هنر در سطح کشور و جامعه جهانی هستیم.
گفتوگویی با آقای هادی مظفری مدیر کل مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام دادهایم تا با رشد و توسعه این هنر در ۴۰ سال گذشته بررسی کنیم:
ما از این جا شروع کنیم که در سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی، هنرهای تجسمی ما چه جایگاهی داشت و در این ۴۰ سال چه مسیری را طی کردهایم؟
ما درباره دو حوزه میتوانیم صحبت کنیم. حوزه کمی و حوزه کیفی است. در حوزه کمی طبیعتاً در ۴۰ سال رشد چشمگیری در همه عرصهها داشتیم. شما درتعداد بینالها و تعداد جشنوارههایی که برگزار شده، در تعداد هنرمندانی که در این دوره آموزش دیدهاند و در دانشگاهها رشد کردهاند، و حوزه دوم کیفی است. طبیعتاً چون مسیر رو به جلو بوده این طبیعی است که ما رشد کمی و کیفی بهتری داشته باشیم، اما این که در بعضی از حوزهها شتابی وجود داشته که آن شتاب را باید حتماً مورد توجه قرار دهیم. در سی سال اخیر یعنی از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵، ۳۰۲۲۰۰۰ نفر، هنرهای تجسمی را در دانشگاههای ایران انتخاب میکنند و مورد خوانش قرار میدهند و از این میزان،۱۰۳۳۰۰۰ نفر هنرهای تجسمی و صنایعدستی و رشتههای مرتبط با صنایعدستی را دنبال میکنند، تقریباً یک سوم هنر ایران میشود، بقیه بر میگردد به تئاتر، موسیقی، سینما. دراین ۱۰۳۳۰۰۰نفر، ۵۰ درصد فقط گرافیک میخوانند یعنی ۴۸۲۰۰۰ نفر ما آمار پرورش گرافیک داریم در این سی سال که مثلاً رشتههایی مثل نقاشی ۱۴۰۰۰۰نفر است رشتهای مثل عکاسی ۴۰۰۰۰ هزار نفر هستند، رشته طراحی صنعتی۱۱۰۰۰۰ نفر است و در یک جاهایی هم کمتر توجه شده که میبینید این تناسب خیلی برقرار نیست. مثلاً در مجسمهسازی، کل مجموعهای که در این سی سال این رشته را انتخاب کردهاند۵۰۰۰ نفراست. تناسب برقرار نیست. بخشی از آن بهخاطر ارتباط با جامعه و جذب بازار کار بوده است، طبیعتاً یک طراح گرافیک با لپتابش میتواند هر جایی بنشیند کار کند و اثرش را خلق کند و به تولید برساند، ضمن این که اصلاً رشته گرافیک برمبنای سفارش شکل میگیرد، یعنی کسی برای دل خودش طراحی نمیکند، بر اساس یک سفارشی طراحی جلد یا صفحهآرایی میکند، یا مجله میبندد، یا پوستر طراحی میکند؛ اما یک رشتهای مثل مجسمهسازی، علاوه بر این که باید سفارش دهنده داشته باشد نیازمند فضا،کارگاه، سوله، ابزار کار و همه اینها است که بتواند اثر خودش را تولید کند. یا این که مثلاً یک مجسمه ساز، از فلسفه و جامعهشناسی باید بخواند تا جوشکاری که یاد بگیرد. یعنی تنوع حوزهها را شما در نظر بگیرید، اما در رشتههای دیگر این گستردگی و تنوع وجود ندارد. آمار نگارخانههایی که در این سالهای اخیر رشد کرده است. ما قبل از انقلاب در کشور حدود سی نگارخانه داشتیم؛ اما الان ۵۳۰ نگارخانه داریم. این تنوع کمّی فوقالعاده اثرگذار بوده و میدانیم که کار اصلی گالریها نمایش و فروش آثارهنرمندان است. یعنی نمایش مقطعی یک اثر برای مدت دائم اگر قرار باشد این کار به نمایش گذاشته شود، وظیفه موزه است؛ اما اگر به صورت موسمی و دورهای قرار باشد به نمایش و فروش در بیایداین وظیفه گالریها است. گالریها چرخ اقتصاد هنر را درکشور در هنرهای تجسمی به گردش درمیآورند، یعنی نه هنرمند کارش معرفی و فروش آثارش است، و نه مخاطب که مستقیم بتواند مراجعه کند به هنرمند این حلقه ارتباط کار گالرها و گالریدارها است. کار کسانی است که مثلاً حراجها را برگزار میکنند و ما توسعه جدی در این حوزه داشتهایم. امروز گردش مالی اقتصاد هنر در هنرهای تجسمی بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد در سال است که البته در مقایسه با سایر رشتههای هنری پایینتر است؛ اما در عرصه بینالمللی شرایط بسیارخوبی است. یعنی ما هنوز در داخل کشور نتوانستهایم آنطور که باید و شاید بخش اقتصاد هنرمان را به مثابه موسیقی، سینما و تئاتر رشد بدهیم، اما در حراجهای خاورمیانه و در حراجهای بینالمللی حداقل ۲۵ تا ۳۰ درصد هنرمندانی که حضور دارند ایرانی هستند و این درصد بسیار درخورتوجهی است که در بین ۹۳ هنرمند خاورمیانه در حراج کریستی ۲۵ نفرشان ایرانی هستند.
پس ما ارتباط بینالمللیمان قویتر شده است؟
هنر ایران در محافل بینالمللی بهتر شناخته شده وتازه این ابتدای راه است که این ظرفیت شناسایی شده و از این جا به بعد مسیر ما شروع خواهد شد. یعنی من آن تفاوتی که خدمتتان گفتم در داخل با تئاتر و موسیقی و سینما فاصله داریم، اتفاقاً در عرصه بینالمللی شرایط بهتری داریم، یعنی آماده یک خیز و یک شتاب پرسرعتی در عرصه بینالمللی که باید بهتر معرفی شود، هستیم و باید در مجامع بینالمللی ما پر رنگتر حضور پیدا کنیم. این دو حوزهای بود که من فکر کردم هم به لحاظ آموزش حائز اهمیت است، هم به لحاظ اقتصاد هنر. در حوزه انجمنها به هر حال تنوعی که در هنرهای تجسمی وجود دارد در سایر رشتهها وجود ندارد، یعنی ما ۹زیرمجموعه در رشته هنرهای تجسمی داریم: خوشنویسی، نقاشی، سفال و سرامیک، گرافیک، تصویرسازی، عکاسی، مجسمهسازی و در مجموع وقتی شما همه این ۹ رشته را درکنار هم بگذارید هنرهای جدید هم شاملش میشود، خود حوزه عکاسی باز به ۷ بخش تقسیم میشود: عکاسی خبری یا مطبوعات، عکاسی تبلیغاتی یا به عبارتی صنعتی، عکاسی میراث فرهنگی همه اینها باز زیر مجموعه دارند گستردگی و تنوع این حوزه را شما میبینید که فوقالعاده بخش جدی است و ما برداشتی که در این سالها داریم ۶۹ سال است که انجمن خوشنویسان فعالیت میکند. در همین دوره که در سالهای اخیر خیلی پر رنگ بوده، بالغ بر ۲۵۰۰۰۰۰ نفر در دورههای انجمن خوشنویسان آموزش دیدند. یعنی بالغ بر ۱۲۰۰ نفر فقط ما الان استاد دارای درجه ممتاز داریم که جزو بانوان هستند و این آمار،آمار بسیار ارزشمندی است. بیش از ۳۲۰ شعبه در داخل و خارج از کشور فقط انجمن خوشنویسان شعبه دارد. شما مقایسه کنید این یکی از انجمنهای نهگانه هنرهای تجسمی است. سایر رشتهها هم به همین وضعیت است شرایطمان الحمدلله در هنرهای تجسمی احساس میکنیم آغاز یک خیزش مهم و بزرگ در تاریخ هنر ایران است و این ظرفیت هم در داخل هم در خارج از ایران شناسایی شده و حضور ایران در بسیاری از جشنوارههای بینالمللی، بینالها مثل بینال ونیز، مثل بینال داکا و سایر نمایشگاههایی که در کشورهای دیگر برگزار میشود نوید بخش اتفاقات بسیار خوبی در پیش رو است.
الان در سال ۱۳۹۷ مهمترین مشکلات شما در حوزه هنرهای تجسمی چه چیزی است؟چه آسیبها و مشکلاتی داریم و این که چه کار باید کرد؟
ما در حوزه ساختاری و قانون و آییننامه کمتر کار کردهایم. بخشهایی مثل تئاتر و موسیقی و سینما پیشتازترند در این حوزه. یعنی بهعبارتی آنها در حوزه رسیدن به قوانین و مقررات، قدمهای بهتری را در طی سالهای گذشته برداشتهاند. به همین جهت که شما میبینید در جشنواره فجر سی و هفتمین دوره را برگزار میکنیم. در هنرهای تجسمی یازدهمین دوره را برگزار میکنیم این فاصله ۲۵ ساله فاصله بزرگی است. به طبع آن شما قواعد و قوانین کمتری دارید، آییننامه کمتری دارید، انسجام کمتری هم وجود دارد به خاطر تنوع و گستردگی که درحوزه هنرهای تجسمی وجود داشته، یعنی یک خانواده بسیار بزرگ است که روابط عاطفی و خانوادگیش بین هم کمتر شکل گرفته است. بخشی از آن ذاتی و ساختاری بوده، سه هنر دیگر نوعاً هنرهای جمعی است، یعنی هم تئاتر، هم موسیقی و هم سینما هنرهای جمعی است اما این هنرها هنرهای فردی است. خوشنویسی، نقاشی، مجسمهسازی، عکاسی، تصویرسازی، گرافیک، سفال همه این هنرها فردی هستند. توجه فرمودید؟ این ذاتش را که نمیشود عوض کرد، این تغییر را به قول معروف نمیشود فکری به حالش کرد اما بین همین هم ما نیاز به انسجام بیشتری داریم که این کار شروع شده و فکر میکنیم آینده بهتری خواهیم داشت.
اما ما هنوز در هنرهای تجسمی کمپانیهایی که تولید کننده آثار باشند را در کشور نداریم.
در دنیا هم چنین موردی نیست، اما شرکتهایی وجود دارند که آثار هنری را عرضه میکنند. ببینید، همان شرکتهای بزرگ مثل حراجهایی هستند. این نوع حراجیها میآیند هنرهای کشور مختلف را شناسایی میکنند روی هنرمندان کار میکنند، سفارش میدهند آثارشان را به نمایش و فروش میگذارند و از این طریق فعالیتشان را گسترده میکنند، یک کاری هم در زمینه حقوقی داریم، یک عنوانی هست بهعنوان مالکیت جمعی، یعنی شرکتهایی وجود دارند در دنیا که از حقوق معنوی آثار هنرمندان حمایت میکنند. شما بهعنوان هنرمند، اثری را که خلق کردید با این شرکت، با این مجموعه مالکیت جمعی قراردادی میبندید که اگر کار شما خواست جایی کپی شود اگر کار شما خواست مثل کتابی که مثلاً ترجمه شود، خود مولف وصاحب اثر قرار نیست برود مذاکره کند، آن شرکت به نمایندگی این کار را انجام میدهد، که ما در ایران این مورد را نداریم. اما فکر میکنم با شبکهای که دارد ایجاد میشود در بین گالریها و در همین سال جاری برای اولین بار انجمن گالریدارهای تهران شکل گرفت بعد از این همه سال، اینها نویدبخش است. کنار هم قرار گرفتن افرادی که در حوزه اقتصاد هنر فعالیت میکنند، این نویدبخش کارهای بزرگتر و قدمهای بلندتراست.
نگاه شما درباره رشتهها و گرایشهای جدید هنرهای تجسمی چیست و چقدر از تولیدات این رشتهها حمایت میکنید؟
اتفاقاً الان دنیا یک تعبیری دارد که به سراغ رشتهها به صورت مدیوم نمیرود. دیگری میگوید من با نقاشی صرف یا مجسمه صرف کاری ندارم، من با اثر هنری کار دارم. خوب اگر با نگاه جهانی بخواهیم به این نگاه کنیم یک فوایدی دارد و اگر بخواهیم با نگاه داخلی به آن نگاه کنیم، برخی هنرها را ما در کشورمان داریم که شاید کمتر دیده و توجه به آن شده باشد، مثل خوشنویسی. خوب خوشنویسی را شاید دنیا به آن معنا که ما دنبال میکنیم آنها دنبال نمیکنند. اگر ما بخواهیم تمام و کمال از قواعد آنها تبعیت کنیم بعضی از رشتهها مغفول واقع میشوند، توجه فرمودید؟ مثلاً ما در دنیا رتبه دوم سفال و سرامیک داریم ولی با فاصله، مثلاً میگویند ۸۴ درصد سرامیک دنیا برای چین است ۴ درصدش برای ایران است، ولی باز هم ما دوم هستیم. یعنی این فاصله وجود دارد با این عظمت، اما بقیه کشورهای دنیا بعد از ما قرار میگیرند. ما باید از هنرهایمان دفاع کنیم، یعنی این که شاید درنمایشگاههای بینالمللی و بینالها ما هم به سمتی برویم که با هنر مواجه باشیم و مدیوم را به اینها معرفی نکنیم و بگوییم این مدیوم خوشنویسی ماست، این مدیوم مجسمه ما است، اما در داخل نمیتوانیم چشمهایمان را روی هم ببندیم و اعلام کنیم که این دستهبندیها را قبول نداریم، ما به هنر اعتقاد داریم، چون در این مواجهه تعدادی از هنرهای ما به فراموشی سپرده میشوند، مثالش این است که در بعضی از جشنوارهها، وقتی که میان رشتهای برگزار شده بود و مدیومها برداشته شده بود، طبیعتاً یک اثر چیدمانی که ۳۰ متر فضا را به خودش اختصاص میدهد، سایهاش را تحمیل میکند بر اثری که ۵۰ در ۷۰ روی دیوار یک کاریکاتور است، یک تصویرسازی است. درعین باور به آن ریشهها و آن رشتههای هنری که ریشههای هنر ایران هستند، ما باید برای ورود به عرصه بینالمللی به هنرهای بین رشتهای توجه کنیم .
۱۰ دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر برگزار شد. چقدر در برگزاری این جشنواره موفق بودهایم و آیا برگزاری این جشنواره را در کنار برگزاری این همه بینال و نمایشگاههای مختلف لازم میدانید ؟
جشنواره فجر که امسال یازدهمین دورهاش برگزار میشود، با فراز و نشیب مواجه بوده است. کاملاً میتوانیم ادعا کنیم که در شش دوره اول بهصورت رشتهای برگزار شده، از دوره هفتم به بعد بینارشتهای میشود، تا دوره دهم و ما در دوره یازدهم دوباره برمیگردیم به رشتهای. این فراز و فرود به خاطر همین است که ما هنوز توجهمان به این جلب است که بعضاً رفتهاند بهسراغ عرصه بینالمللی، بدون این که ما ساختار و زیرساخت کافی را داشته باشیم، ممکن است به بعضی از هنرهای ما آسیب بزند. مثالش این است که اگر شما امروز در عرصه موسیقی بخواهید وارد عرصهای شوید که دنیا میطلبد، بسیاری از سازهای داخلی و بومی از بین خواهد رفت. پس ما حتماً نیاز به این داریم که سازهای بومیمان را حفظ کنیم اما درعرصه بینالمللی با زبان و ادبیات خودش شرکت کند. ما در هنرهای تجسمی هم این مسئله را داریم. به هر حال جشن همه هنرمندان تجسمی است جشنواره فجر، برخلاف بینالها که در بینالها، هنرمندان نقاش شرکت میکنند، در مجسمهسازان خانواده مجسمهسازی، در گرافیک خانواده گرافیک. این جا محلی است برای حضور تمام هنرمندان تجسمی و از این باب میشود گفت بزرگترین اتفاق تجسمی در کشور است و وجود و حضورش هم حتماً مورد توجه است. ببینید درسال جدید تعداد آثاری که ما دریافت کردیم که ۲۰۸ درصد نسبت به سال گذشته رشد داشت و کیفیت آنها شاید بیش از این درصدی که خدمت شما گفتم رشد داشته به نحوی که بزرگترین مشکل هیئت داوران انتخاب آثار برای نمایشگاه بود، یعنی آن قدر آثار باکیفیت داشتندکه حذف آنها برایشان کار بسیار سخت و دشواری بود. از این باب فکر میکنیم مسیرخودش را پیدا کرده و حتماً در سالهای آینده هم جشنواره فجر به آن جایگاهی که باید نائل خواهد شد.
چشماندازتان برای آینده هنرهای تجسمی چیست؟
یکی از راهبردهای ما برای آینده اصلاح همین که گفتم ما ساختار، قانون، آییننامه نداشتیم، ایجاد این بخش است که شروع کردهایم یکی از راهکارهای جدی ما است.اگر این که گالریها بهصورت انفرادی داشتند کار میکردند و به اقتصاد هنر کمک میکردند، تجمیع اینها و ایجاد انجمن صنفی و برگزاری رویدادهایی که تمام گالریهای موفق و درجه یک کنار هم قراربگیرند، این راهبرد جدی ما است. توسعه هنرهای تجسمی در عرصه بینالمللی یکی از موضوعات جدی ما است که مثلاً ما برای جشنواره بینال ونیز الان در تدارک یک برنامه متفاوت و گستردهتر از سالهای گذشته هستیم. همه اینها خود انسجام بین انجمنهای هنری که باز هم میتوانیم بگوییم آنها به صورت جزیرهای اداره میشدند و جزیرهای تصمیم میگرفتند و فعالیت میکردند، ایجاد شورای صنفی بین اینها که درکنار هم فعالیت کنند و از حال و احوال هم با خبر باشند، اینها راهبردهای جدی ما است. من فکر میکنم هنرهای تجسمی اگر در این مسیر و با این فرمان حرکت کنند شاید فاصلهای که نزدیک ۲۰ سال با سایر هنرها اختلاف دارد را ما بتوانیم ظرف ۴ تا ۵ سال تا حد زیادی آن را جبران کنیم.
برای افزایش مخاطب چه برنامهایی دارید؟ به هرحال خیلی از مردم ما با هنرهای تجسمی آشنا نیستند.
بخشی از آن طبیعی است ،یعنی در دنیا هم هنرهای تجسمی بخش هنر نخبهگرایی است ،یعنی آن قدر که عامه مردم سینما میروند، طبیعی است که به گالریها نمیروند و آن قدر که تئاتر میبینند طبیعی است که به سراغ نمایشگاهها نمیروند، آن قدر که موسیقی میشنوند و تجمعات چند هزار نفره و چند ده هزار نفره را شرکت میکنند، یعنی مردمی بودن هنرهای تجسمی، یک بخشی است که در دنیا هم این تفاوت وجود دارد و جزو مختصاتش است، اما نسبت به آن چیزی که ما امروز مثلاً محاسبهای که داریم در سال بین ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر از گالریهای ما بازدید میکنند و مخاطب مستقیم این هستند، در این حوزه ما باید تلاش بیشتری کنیم و تلاش بیشتر ما یک نتیجه خواهد داشت حالا یک نتیجه که دارم میگویم شاید اولین نتیجهاش این باشد، ذائقه بصری مردم را بالا خواهد برد، یعنی اگر شما توانستید مردم را به هنرهای تجسمی علاقمند بکنید و انگیزهشان را برای مخاطب قرار گرفتن هنرهای تجسمی بالا ببرید، طبیعتاً مردم از فهم بصری و زیباییشناسی بالاتری برخوردار خواهند شد و شهروند و انسان و کسی که در یک کشور دارای این ثبات باشد طبیعتاً زندگی بهتری خواهد داشت.
مثلاً ما امسال در جشنواره فجر، حضور گالریها حدود ۳۵ گالری برتر ایران در یک مجموعه و این که دیگران را علاقمند کنیم قبل از این که برای خرید به آن مجموعه بروند، بروند که اثر هنری ببینند همین دیدن اثر هنری یعنی آشتی دادن مردم یا انگیزه آنها را بالا بردن به سمت آثار هنری، این اتفاق حتماً در برنامههای جدی ما قرار دارد و روی آن کار خواهیم کرد.
شما امکان آموزش هنرهای تجسمی در مدارس را دارید؟
۴۰ آموزشگاه یا ۴۰ هنرستانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد و به صورت اختصاصی هنر را دنبال میکند چه در موسیقی، چه درهنرهای زیبا، چه در تئاتر، اینها خیلی نتایج خوبی از خودشان به جای گذاشتند. مثلاً شما میبینید سال گذشته ۲۲ نفر از قبول شدگان دانشگاه هنر، دانشگاه سوره و دانشگاه تهران هنرجویان همین هنرستانها بودند. یعنی عدد، خیلی عدد بزرگی است. بخش عمده پذیرفتهشدگان در بهترین دانشگاهای هنر بر آمده ازهمینها هستند، چرا؟ چون طرف با انتخاب آنجا رفته است در خودش علاقه و استعداد موسیقی و استعداد نقاشی را کشف کرده است رفته آن جا این چهار سال دوره مناسب دیده و بعد مستقیم میتواند وارد دانشگاه در بهترین رشتهها شود. اما بهنظر میآید که چون بهصورت جدی این حوزه در مدارس ما دنبال نشده است و به معنایی ما کلاس هنر اصلاً نداریم. شاید مدیر مدرسهایی تشخیص دهد که بچهها استعداد دارند یا خودش علاقه دارد، اما در نظام آموزشی ما تعریف نشده استعدادیابی به این جهت است که میگویم هنرستانها تاثیر خوبی داشتهاند اما نظام آموزشی پیگیر این مسئله نیست.