همپای شبکه های اجتماعی پیش برویم، مسدود کردن پاسخ نمی دهد
• سید امیر رضا حسینی نژاد مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود و عضو هیات رئیسه شورای اطلاع رسانی استان سمنان
در روزهای اخیر و با توجه به اتفاقات و حوادثی که در کشور رخ داد بار دیگر نوک پیکانها به سمت جایی نشانه رفت که شاید بتوان گفت یکی از چندین درگاه دیالوگی و البته شاید بهتر باشد بگوییم مهمترین درگاه برای مردم و ارائه دغدغههای آنها بود.
مسدود کردن شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) ازجمله اتفاقاتی بود که از مدتها قبل انتظار آن میرفت و حتی این انتظار را از انتخابات ریاست جمهوری میکشیدیم.
اما آیا این مسدود کردن و بستن دردی از دردهای جامعه را دوا میکند؟ و اصلاً هدف از این عمل چیست؟
شاید در اولین نگاه از سوی مسببان امر حفظ امنیت بالاترین نقطهای باشد که باید مدنظر قرار گیرد و توجیهی باشد بر یک حذف. اما آیا این روش درست است و میتواند کارساز باشد؟
به دلایل زیر ازنظر این حقیر مسدود کردن شبکههای اجتماعی ولو برای مقطعی کوچک کاری است بس غلط:
- مسدود کردن و جلوگیری کردن از هر فنآوری که به زندگی مردم وارد میشود مستلزم جایگزینی فنآوری دیگری در همان سطح یا بالاتر است تا بتواند نیازهای مردم را برآورده سازد. سؤال اینجاست که آیا وقتی شبکههای اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام حذف میشود ما شبکه دیگری با همین قابلیتها در آستین داریم تا به مردم ارائه کنیم؟ اگر هست که چرا تاکنون این نرمافزار جایگزین را معرفی نکردهایم و اگر نیست چرا باید یک قابلیت مهم در زندگی مردم را حذف کرد بدون آنکه به عواقب آن اندیشید؟
- در بحث اقتصادی قضیه خواهیم دید که در کشور هزاران مورد اشتغال در بستر شبکههای اجتماعی پایهریزی شده که اتفاقاً بیشترین تعداد آنها هم جوانانی هستند که البته در این بستر کسب درآمد میکنند و حتی خانواده یا خانوادههایی را هم ساپورت میکنند حال با حذف این شبکهها این تعداد اشتغال را که البته تعداد دقیق آنهم در آمارهای رسمی مشخص نیست ازدستدادهایم. اشتغالی که هیچ باری را بر دوش دولت نیفزوده است.
- شبکههای اجتماعی علیرغم آسیبهای جدی که به جامعه و بهخصوص کانون خانوادهها وارد کرد اما توانست اطلاعات زیادی را هم در بحث مدنیت و آگاهی دادن به مردم در مسائل مختلف تزریق کند و با نگاهی موشکافانهتر میبینیم که هرروز فرهنگ استفاده مردم و یا بهتر بگوییم سواد رسانهای مردم در مورد این شبکهها در حال افزایش است و به نظر من از منطقه بحرانی بهتدریج به منطقه سبز وارد میشود.
- شبکههای اجتماعی بهعنوان بانکی اطلاعاتی برای بسیاری از اقشار جامعه و بهخصوص اقشار فرهیخته و دانشگاهی محسوب میشود. مسدود کردن یک شبکه بدون اعلامهای قبلی و بهطور ناگهانی میتواند زیانهای غیرقابل جبرانی را به این قشر جامعه که شبکههای اجتماعی را بستری برای تبادل اطلاعات و یا ذخیرهسازی آن میدانند وارد کند و باعث فروپاشی میلیاردها بیت اطلاعات خواهد شد.
- به فرض اینکه بخواهیم شبکههای اجتماعی داخلی را رونق ببخشیم آیا به میلیاردها ریال هزینههای آن فکر کردهایم؟ آیا به این فکر کردهایم که تجهیزات لازم مثل هزینههای هنگفت نصب و راهاندازی سرورهای ایرانی، نگهداری و پشتیبانی بانک اطلاعاتی که در هر ثانیه میلیونها بیت اطلاعات را باید ردوبدل کند و دهها آیتم دیگر که بر ساختار اینترنتی قوی و قابلدسترس و با سرعت بالا باید سوار شود چه هزینهای را بر دولت تحمیل میکند؟
- آیا میتوانیم تضمین کنیم که با همه این تفاسیر کاربران ما شبکه اجتماعی ایرانی را جایگزین شبکههای خارجی کنند؟ آیا به این فکر کردهایم که فقط سالها طول میکشد تا تابویی که در مورد شبکههای اجتماعی داخلی در مورد کنترل و یا نفوذ بیشتر دستگاههای اطلاعانی و دولتی بر این شبکهها و احیا نا کنترل آنها ایجادشده را میتوان از دید مردم پاک کرد؟
- نباید این نکته را فراموش کرد که هماکنون فیس بوک، توییتر، یوتیوب، وی چت و ... مسدود شده است اما بلافاصله نرمافزاری دیگر مثل تلگرام باقابلیتهایی بسیار فراتر از آنها جایگزین شد و امروز هم مطمئناً وقتی یکی از درگاههای مجازی بسته شود دیگری با سرعت ، امکانات و قابلیتهای بیشتر جایگزین آن خواهد شد. علاوه بر آن مردم امروزه با انواع فیلترشکنهای موجود وارد فضایی که میخواهند در دسترسشان باشد خواهند شد و این را حتی بچههای دبستانی نیز آموختهاند.
- همانطور که میبینیم دریکی دو روز اخیر حجم استفاده از انواع فیلترشکنهایی که توسط شبکههای معاند نظام عرضهشده بسیار زیاد شده است و متأسفانه استفاده از این فیلترشکنها بهشدت امنیت رایانههای شخصی و یا حتی اداری را پایین آورده چراکه بعضی از این فیلترشکنها علاوه بر برنامههای تخریبی برای سختافزارها و نرمافزارها ساختار تخلیه اطلاعاتی از رایانهها و سرورها را نیز دارند.
- واقعاً آیا مسئولان در کشور ما چقدر برای سواد رسانهای و فرهنگسازی شبکههای اجتماعی مایه گذاشتهاند؟ چقدر روی بچههای دبستانی تا دبیرستانی خودکار کردهایم تا مثلاً شبکههای داخلی را به شبکههای خارجی ترجیح دهند؟ به نظر میرسد این مقوله باید در کتابهای درسی و بهعنوان درسی جدید به دانش آموزان از مقاطع پایه تا دانشگاهها آموزش داده شود تا امروز شاهد اینهمه پروندههای حقوقی و کیفری در قوه قضائیه نباشیم. اما آیا مسدود کردن میتواند این فرهنگسازی را سرعت بخشد؟ یا اینکه این موضوع نیز همچون جلوگیری از استفاده از دستگاههای گیرنده ماهواره تجربهای ناموفق خواهد بود؟
-
اینکه برخی از مسئولان استفاده از شبکههای مجازی خارجی را به سبب وجود سرورهای آن در خارج از کشور مضر میدانند! گواه این نکته است که شاید آنها به این موضوع توجه نکردهاند که روزانه میلیونها ایمیل در بین اساتید و دانشجویان ما در حال ردوبدل شدن است که این ایمیلها اکثراً از شرکت یاهو و جی میل پشتیبانی میشود و اینهمه اطلاعات ارزشمند که سرور آن در این دو شرکت موجود است آیا در دستان آمریکاییها نیست؟ حال برای جایگزینی آیا شرکتی ایرانی توانسته با این امکانات خدمات ایمیلی بدهد و اگر هست چرا اکثر مردم از خدمات دو شرکت ذکر شده استفاده میکنند؟ یادمان نرود که بارها خبرهای فراوانی از هک شدن سرورهای قدرتمند کشورها حتی سرورهای سیا و پنتاگون و .... را شنیدهایم و اگر بگوییم سرورهای داخلی امن و بدون نفوذ هستند حتماً باید در گفته خود تجدیدنظر کنیم.
بهر حال جریان اینترنت و فضای مجازی امروز بهعنوان یک مطالبه عمومی و ابزاری قدرتمند بهعنوان رسانهای بانفوذ بسیار زیاد، برای دستیابی به بسیاری از مطالبات تبدیلشده است و نمیتوان و البته نمیشود آن را ولو بهصورت موقت از زندگی مردم حذف کرد و باید این باور غلط را برای همیشه از ذهن دور کرد.
لذا میتوان با فنآوری اطلاعات و ارتباطات با دیدی مسالمتآمیز برخورد کرد و این میسر نمیشود مگر اینکه همپای آنچه در تولید نرمافزار و سختافزار و چه در تولید محتوا پیش رفت.