گزارش نشست نقد کتاب «صد سال بسکتبال»
نشست نقد و بررسی کتاب ۱۰۰ سال بسکتبال در روز ۱۸ آذر سال ۱۳۹۷ساعت ۱۳ تا ۱۵ با سخنرانی عنایت آتشی، فریده هادوی و داروین صبوری و دبیر گروه سیاستگذاری فرهنگی خانم دکتر عذرا مرادی برگزار گردید.
این نشست با خواندن ابیاتی از حسین خیر اندیش توسط عذرا مرادی، آغاز گردید:
در لوح و قلم شاهد آثار کتاب است سرمنزل مقصودگوهربار کتاب است
تاریخ اگر ثبت شده در صف ایام تصویر رخش درخور گفتار کتاب است
مرادی گفت: در این نشست می خواهیم بار دیگر در خصوص یک یار مهربان صحبت کنیم و این بار صحبت از بسکتبال است. ورزشی که با آن آشنا هستیم. اگر بخواهیم در بطن و محتوای کتاب ۱۰۰ سال بسکتبال وارد شویم بهتر از این نیست که دوستان و بزرگانی که در این رشته سال ها زحمت کشیدند و دعوت ما را پذیرفتند، ورود کرده و به نقد این کتاب بپردازند.
دبیر گروه سیاستگذاری فرهنگی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ادامه داد: کتاب باید بدون غرض و قضاوت ارزشی نقد شود. دلیل نقد کتاب جدا کردن سره از ناسره است تا برای بهترشدن اثر گام برداریم و دیگران نیز برای ورود به این عرصه تشویق شوند.
در ابتدای این برنامه عنایتالله آتشی کتاب ۱۰۰ سال بسکتبال را نخستین اثر مکتوب تاریخ شفاهی بسکتبال ایران دانست و گفت: نویسنده کتاب، شخصی از جامعه بسکتبال است که در تمام عرصههای این ورزش از جمله بازیگری و مربیگری در تیمهای ملی پایه حضور داشته است. ضمن اینکه او نویسندهای برجسته و گزارشگری موفق است و از افرادی محسوب میشود که دوران زیادی را با بسکتبال سپری کرده و به همه شرایط این ورزش واقف است.
آتشی با تاکید بر اینکه رضاپور در این کتاب حسن سلیقه به خرج داده افزود: نویسنده این کتاب علاوه بر حضورش در بسکتبال با پرس و جوهایش به دنبال ترسیم واقعیتی از گذشته بسکتبال بوده و در کنارش برای محتوای این نوشتار کوشش زیادی به خرج داده است. خود من هم فعالیت مشابهی داشتهام و میدانم نویسنده این کتاب چه فشاری را تحمل کرده است. ما در بکستبال ماخذ چندانی نداریم. منابع ما افرادی (پیشکسوتان) هستند که در قید حیاتند. امیدوارم جوانان بسکتبال ما واقف باشند که افتخارات بسکتبال ما نتیجه تلاشهای همین افراد است.
پیشکسوت بسکتبال ایران با اشاره به سیر تاریخی کتاب ادامه داد: از سال ۱۳۱۰ اتفاقات زیادی در بسکتبال افتاد. برخی گروههای سیاسی روی این ورزش تاثیرگذار بودند، ضمن اینکه خودمختاریهای برخی فدراسیونها لطماتی به بسکتبال زد که اگر این لطمهها نبود، شرایط بسکتبال میتوانست بهتر از این باشد.
در ادامه آتشی به بازگویی خاطرهای پرداخت و گفت: سالها پیش شخصی با من تماس گرفت و گفت دانشجوی رشته دکترای تربیت بدنی در چین است. او دنبال تاریخ شفاهی بسکتبال ایران بود و به من گفت حدود ۴۰ روز است که در ایران به سر میبرد و در این مدت هر روز به فدراسیون بسکتبال رفته اما چیزی عایدش نشده اما یک روز که به فدراسیون مراجعت کرده بود شخصی نام و شماره من را به او داده بود. من هم از این اتفاق خوشحال شدم و یک روز با این دانشجو قرار گذاشتم. او از ساعت ۱۰ صبح آن روز آمد و سوالات متعددی از من پرسید. آن روز من تاسف خوردم که چرا ما هیچ منبع و اطلاعات مکتوبی از بسکتبال ایران نداریم.
دبیر پیشین فدراسیون بسکتبال ایران اضافه کرد: یکی از وظایف هر فدراسیون بایگانی مطالبی با مضمون اتفاقاتی است که در دوران آن فدراسیون رخ داده که متاسفانه چنین اتفاقی در فدراسیونهای ما نیفتاد و ما هیچ منبعی نداریم.
آتشی با بیان اینکه بیش از افشین رضاپور در بسکتبال ایران حضور داشته اظهار کرد: رضاپور پرداخت خیلی خوبی در این اثر داشته است. من بیش از او در بسکتبال بودم و خیلی از رویدادهای کتاب را در ذهنم دارم. او به دهه ۳۰ پرداخته که آغاز بسکتبال ایران بود. ورزشی که آن زمان در شهر خودش (رشت) انزلی، خراسان، تهران و آبادان فعال بود و بعدها آذربایجانها هم به آنها اضافه شدند. سپس به دهه ۴۰ پرداخته، زمانی که در کنار رقابتهای بسکتبال، مسابقات پرتاب آزاد هم برگزار میشد و ابوالفضل صلبی از ایران در ترکیه به مقام قهرمانی مسابقات جهانی پرتاب پنالتی هم میرسد.
او درباره تیم هارلم آمریکا هم که در کتاب ۱۰۰ سال بسکتبال به حضورش در ایران اشاره شده گفت: تیم هارلم در چمن امجدیه (شهید شیرودی فعلی) ۱۴ هزار تماشاگر داشت ولی ما هم بازیکنانی مانند صلبی و اشتری داشتیم که بال هندلینگ بسیار خوبی داشتند. آن زمان مسابقات آموزشگاهها هم در سطح بالایی برگزار میشد. به هرحال رضاپور جسارت کرده و کار خوبی را منتشر کرده که جای سپاس دارد. ما به چنین کتابی احتیاج داشتیم. قرار است او در ویراست جدید کارش برخی نکات را اصلاح کند و ماهم آمادهایم که به او کمک کنیم. خود من هم در صدد هستم کتابی با سبک دیگری درباره قهرمانان گمنام بسکتبال ایران بنویسم. درباره تمام کسانی که در عرصه بسکتبال ما عمرشان را گذاشتند. ما سال ۵۴ با بازیکنانی نظیر سبکتکین، ایلیاوی و مظفر بنی هاشمی به فیلیپین رفتیم و پنجم شدیم اما هنوز هم مردم فیلیپین درباره آنها از من میپرسند!
سرمربی پیشین تیم ملی بسکتبال ایران در نقد کتاب هم گفت: رضاپور باید به این نکته توجه داشته باشد که فقط مسلمانان در ایران بسکتبال بازی نکردند. اگر چه بخش زیادی به بسکتبال ارامنه هم در کتاب پرداخته شده است. اما حسن ذوالفقاری برای بسکتبال زرتشتیان زحمات زیادی کشید. ضمن اینکه اگر به قهرمانان ارامنه بسکتبال بپردازیم متوجه میشویم که آنها ۲۵ بازیکن مرد و ۲۵ بازیکن زن به تیمهای ملی ما دادهاند. از آرتوش اسکندریان گرفته تا اوشین ساهاکیان که به تازگی خداحافظی کرد و آرن داودی. او به بسکتبال ارامنه پرداخته اما به نظر من باید بیشتر درباره آنها مینوشت. ما سه بار قهرمان آسیا شدیم و در ردههای جوانان و امید و باشگاهی هم به قهرمانی رسیدیم ولی تمام این نتایج ثمره تلاش افرادی بوده که در بسکتبال پایداری کردهاند و مربیانی مانند شریعتنژاد، ذوالفقاری و سعید فتحی که در دوران مختلف نیروهای متعددی به بسکتبال ایران معرفی کردند. ۷۲ سال قدمت بسکتبال ایران شرایطی دارد که باید بیشتر به آن بپردازیم.
فریده هادوی، پیشکسوت و مربی بسکتبال بانوان و استاد دانشگاه دیگر سخنران این مراسم بود. هادوی در ابتدا به مقوله «نقد» و مقایسهاش با «انتقاد» پرداخت و افزود: نقد دانشی برای بررسی نقاط قوت و ضعف است و برای سنجش و اعتباریابی یک اثر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. مقولهای که با انتقاد متفاوت است چون در نقد نیمههای پر و خالی لیوان با هم دیده میشوند. به رضاپورتبریک میگویم. من حدود ۲۰ اثر در زمینه تربیت بدنی منتشر کردم اما شهامت آن را ندارم که آنچه نوشتهام را به افرادی برای نقد بدهم. ما دو هزار و ۵۰۰ سال تاریخ داریم که بخش اعظم آن را شفاهی و افواهی نقل کردیم. این موضوع از یک بعد خوب نیست، چون ممکن است در نقل شفاهی برخی چیزهای مهم فراموش شوند. از سوی دیگر اما نقل شفاهی نکته مثبتی دارد، چرا که ما فارسی زبانان امروزه هم معنی اشعار بزرگان شعر و ادب پارسی را میدانیم و دلیل آن همین تاریخ شفاهی است.
هادوی انگلستان را به عنوان کشور نمونهای که در زمینه مستندسازی آثار فراوانی دارد مثال زد و اظهار کرد: ملتی که اعتقاد به مستندسازی دارد، احتیاجی به تجربه بسیاری چیزها ندارد.
او در ادامه به تشابه نام کتاب رضاپور و «۱۰۰ سال تنهایی» شاهکار گابریل گارسیا مارکز در رئالیسم جادویی اشاره کرد و گفت: با خواندن نام ۱۰۰سال بسکتبال یاد کتاب مارکز افتادم. واقعا بسکتبال هم ۱۰۰ سال را در تنهایی گذارند تا شاهد نوشتار رضاپور بودیم. من ۵۰ سال آن را تجربه کردهام. بسکتبال من با اولین فریادهای یک بازیکن ذخیره که بازیکنان اصلی تیمش را تشویق میکرد شروع میشود و به جایی میرسد که مقابل شیرالیو و رئیس وقت فدراسیون بازی میکنم. از اولین مربیگری من در آرارات، از نخستین قهرمانی با ایرانا تا قهرمانی باشگاههای کشور. اینها را گفتم که جلب اعتماد کنم و بگویم که من هم جزو نقد هستم.
پیشکسوت بسکتبال بانوان ایران با انتقاد از عکس روی جلد کتاب تاکید کرد: در عکس روی جلد تصویر ۲ نفر از بازیکنان فعلی بسکتبال ایران دیده میشود. هرچند تصویر عمو صلبی (ابوالفضل صلبی) هم هست اما عکس آنها کنار صلبی نمیتواند گویای ۱۰۰ سال بسکتبال ایران باشد. این نشان میدهد که ۱۰۰ سال بسکتبال ما مردانه بوده است! پیشنهاد میکنم به این مقوله جامعتر نگاه شود.
هادوی با تمجید از بخش یادداشت نویسنده، آن را فراز کتاب رضاپور دانست و بیان کرد: این متن خیلی پخته است و یادداشت نویسنده بسیار قوی نوشته شده است. در پیشگفتار اما به فلسفه روند بسکتبال اشاره شده اما من در این اثر بیشتر سیر تاریخی را دیدم تا فلسفه روند بسکتبال. درباره مطالب فهرستنویسی هم به دو نکته باید اشاره کنم. یکی از بعد موضوعی و دیگری از بعد شکلی. از نظر موضوعی اصولی در فهرست نویسی وجود دارد که رعایت نشده است. عنوان هر فصل باید نشان دهنده محتوای فصل باشد.
او درباره بخشبندی کتاب هم گفت: کتاب حاضر دارای ۴ بخش است. بخش یک، تامل تاملی تاریخی است. بخش دو اما به نظرم هرچه جامانده نویسنده در این بخش گنجانده است. بخش سوم هم افتخارات است که بدون فلسفه نوشته شده است. بخش چهارم هم تصاویر است که هیچ هدف خاصی نداشت. بخشبندی در کتاب خیلی قابل توجه است.
پیشکسوت بسکتبال ایران اضافه کرد: وقتی چیزی به نام بسکتبال در خوزستان داریم، باید بدانیم که فقط درباره مردان نبوده است. اگر من بخواهم طرح آمایش سرزمینی داشته باشم، باید بسکتبال زنان و مردان خوزستان را یکجا ببینم. اینها باعث میشود که کاربرد کتاب کمتر شود. تصاویر گاهی از نوشتار گویاتر و جامعترند اما من نفهمیدم در بخش تصاویر چرا برخی هستند و برخی نیستند؟! همانطور که بخش یادداشت نویسنده، فراز کتاب بود، بخش تصاویر نقطه افول کتاب است. ضمن اینکه مخاطبان کتاب مشخص نیستند.
هادوی در پایان صحبتهایش به روخوانی پشت جلد کتاب پرداخت و تصریح کرد: به نظر من نویسندهای که پیگیری میکند و مقابل نقدها میایستد، باید سرتعظیم فرود بیاوریم.
داروین صبوری به عنوان آخرین سخنران این برنامه ضمن تایید نکته سنجی هادوی درباره قیاس ۱۰۰ سال تنهایی مارکز و ۱۰۰سال بسکتبال رضاپور به مزاح گفت: داستان ۱۰۰ سال تنهایی مارکز از لحظه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. کاری که ما میخواهیم با رضاپور انجام دهیم.
صبوری در ادامه به مقوله ورزش در مدرنیته اشاره کرد و افزود: ما از یک جا به بعد مجبور شدیم با مفهوم مدرنیته روبرو شویم که یک مواجهه مستقیم نبود و انگار ما را وارد یک ساختمان کردهاند که همه چیز در آن وجود دارد. نمود عینی آن ملاقات عباس میرزا با موسیو ژوبر است که از این خاورشناس میپرسد چرا ما اینقدر عقب افتادهایم و چرا نمیتوانیم پیشگام با شما حرکت کنیم. عباس میرزا به ژوبر میگوید «با من حرف بزن غریبه». از وقتی مجبور به پذیرش مدرنیته شدیم به قول دورکهایم:«ارزشهایش سنتی وجاهت خود را از دست میدهند ولی هیچ ارزشی به جای آن خلق نمیشود.» ما دست به ابتکار زدیم! نوشتههای هایدگر را به اشتباه ترجمه کردیم. غرب زدگی جلال را نوشتیم. در سیاست چه بلاهایی سر روسو و جان لاک آوردیم تا رسیدیم به ورزش و خواستیم برایش ارزش خلق کنیم.
این جامعه شناس ورزشی ادامه داد: هر نهاد اجتماعی نیاز به تئوریسین دارد ولی ورزش به عنوان نهاد اجتماعی تئوریسین ندارد. مگر میتوانیم نهاد ورزشی را بدون تئورریسین فرض کنیم؟! من سالها کتابفروش بودم و متاسفانه باید بگویم استادان ما دست به کپیکاری میزنند. استاد تمام دانشگاه کتابی مینویسد که ۷۰ درصدش کپی است و عضو هیات علمی دانشگاه همه کتابش کپی یک نویسنده کانادایی است. اینها فاجعه است و وقتی کسی به اسم رضاپور کتابی نوشته و آن را به بوته نقد میسپارد باید به او آفرین بگوییم. در حوزه ورزش کتابهای فراوانی داریم که پشت ویترین نمیآیند و اگر نیایند به چرخه نقد هم نخواهند رسید.
صبوری گفت: ویراستاری کتاب را باید یک بار بررسی کرد. برخی جاها افعال و ضمیرها از قلم افتاده است. قرار بوده یک تاریخ اجتماعی گفته شود. جوامع سنتی وقتی از تاریخ صحبت میکنند خاطرهگویی میکنند که بیفایده است. زمانی به دنیای مدرن وارد میشویم که برای هر پدیدهای تاریخی بنویسیم.
او با اشاره به صفحه ۱۸ کتاب توضیح داد: در این صفحه به سرآغاز بازی با توپ پرداخته شده و از سرادوارد بورنت تایلر به عنوان پدر مردم شناسی یاد شده اما تایلر پدر مردمشناسی نیست، بلکه او پدر مردم شناسی فرهنگی محسوب میشود. در مجموع من فصل نخست را دوست داشتم. ضمن اینکه ما در تیتر رفرنس (ارجاع) نمیدهیم و رفرنس باید در آخر مطلب بیاید. در فصل یک پایان دوران ناصری، تاریخ اجتماعی با پدیدهای به نام ورزش قیاس شده است که تطبیق خیلی خوبی است اما درباره مخاطبان بسکتبال چیزی دیده نمیشود. هواداران بسکتبال اینجا غایبند. طبقه و خاستگاه آنها و اینکه چه نقشی در پیشرفت و سکون بسکتبال داشتهاند مشخص نیست.
صبوری درباره منابع کتاب هم اظهار کرد: نقطه ضعف نویسنده این است که فقط از مردم شناسی بلانچارد به عنوان منبع استفاده میکند و در تاریخ اجتماعی هم فقط کتاب یروان آبراهامیان را ماخذ خود قرار میدهد. در فصل دوم به اشتباه نوشته شده برخی منابع این فصل ولی در فصلهای دیگر چنین چیزی نداریم. در فصل اول نویسنده رفرنس میدهد اما در فصلهای بعدی کمتر چنین چیزی به چشم میخورد. وقتی رفرنس نمیدهیم یعنی هرچه مینویسیم از خودمان است.
در پایان نوبت به صحبتهای افشین رضاپور، نویسنده کتاب ۱۰۰ سال بسکتبال رسید که او ضمن تشکر از سخنرانان گفت: من با صبوری صحبتهای عزیزان را گوش کردم و قطعا از آنها استفاده میکنم. من در زندگی هم دنبال چالشها هستم. هرچه چالش بیشتر باشد انسان هم بیشتر رشد میکند. از همه موارد در وهله نخست برای رشد خودم استفاده میکنم. من این کتاب را با حس خودم نوشتم. برای من گزارشهای اجتماعی اهمیت دارند. وقتی حسین کاراندیش در زمان اشغال روسیه و انگلیس در سال ۱۳۲۳ بازیکنان را در پادگان تمرین میدهد اتفاق مهم اجتماعی از طریق بسکتبال افتاده است یا زمانی که تیم ایران مقابل کوبا قرار میگیرد که فیدل کاسترو رهبر این کشور را در ترکیب خود دارد. یا ماجرای کودتای ۲۸ مرداد که در بخشی از کتاب به آن اشاره کردم و ماجرای آن کشتی که در بندر انزلی پهلو گرفت و نشان میدهد بسکتبال هم در ماجرای ۲۸ مرداد حضور داشته است. اینها و نظایر آن در انقلاب سفید، انقلاب ۵۷، جنگ تحمیلی و… اتفاقات اجتماعی بزرگی است که شاید هرگز تاریخ آنها را ثبت نکند و بر خلاف نقد دوستان تاریخ اجتماعی بسکتبال است که در کتاب به آن پرداخته ام.
رضاپور ادامه داد: در صحبت ها نکاتی در فرم کار بود که برای من خیلی اهمیت دارد و به آن توجه خواهم کرد. من سعی کردم حوزههای فردی را در سطح کلان مطرح کنم و با نداشتن منابع کار سختی بود. من این اثر را اردیبهشت سال ۹۷ به ناشر سپردم و پس از آن اتفاقهای مهمی افتاد. مثل حضور صنم نظامی به عنوان نخستین بانوی ناظر فیبا از ایران که توانستم در حد یک خط به کتاب اضافه کنم و در چاپ بعدی بیشتر به آن و رخدادهای خانم های بسکتبالیست میپردازم.
رضاپور در پاسخ به نقد مخاطبان کتاب هم گفت: بسکتبالیست ها و بالطبع کسانی که بخواهند در حوزه ورزش تحقیق کنند یا علاقه مند به تاریخ رشته های ورزشی هستند مخاطبان این نوع کتاب ها هستند.ضرورت پیوندیابی نسل ها از دیگر کاربردهای کتاب است همین طور خاطره گویی که رابطه معناداری با ارتقای روحیه اجتماعی دارد.
او درباره رفرنسها هم توضیح داد: من واقعا رفرنسی نداشتم. من با تک تک سلولهای وجودم ۸ ماه در خانه نشستم و کار ۱۰ ساله خودم را در رادیو و روزنامه هاانجام دادم. بخش های دیگر کتاب که اشاره شد روند تاریخی رشد و پیشرفت بسکتبال بود که اثرات بازیکنان بین المللی(خارجی)، اثرگذاری رسانه ها و … نمی توان نادیده گرفت و در کتاب به آن ها اشاره شده است. ثبت آدم ها با افتخارات شان در تاریخ این ورزش یک دوره روند بسکتبال را نشان می دهد و تصاویر آخر کتاب از تیم های ملی از ابتدا تاکنون سیر کلی تیم های ملی بسکتبال را نشان می دهد.
در این مراسم غیر از سخنرانان چهرههایی مانند فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون بسکتبال،علی شکوری، مصطفی هاشمی، رضا محمدیمنش، ، عباس مرشدی، حمید حامی ، صنم نظامی، سعیده علی، دلارام وکیلی ، سارا اعتماد ، عطیه گرافیان ، فریناز طائرپور از پیشکسوتان ، مربیان و بازیکنان تیم ملی بسکتبال و یاسر سماوات خبرنگار ورزشی حضور داشتند.
فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون در پرسش و پاسخ گفت: نوشتن کار بسیار سختی است و باید به آرشیو رجوع کرد. من فکر میکنم خیلی کم به آرشیو رجوع شده است. این در حالی است که از سال ۴۵ مطبوعات ورزشی در ایران فعالیت گستردهای داشتند. در این کتاب بسیاری افراد دیده نشدهاند. زمانی که قرار است یک کتاب چاپ شود بهتر است آن را در اختیار دوستان قرار دهیم چون مخاطبان آن جامعه بسکتبال هستند. امیدوارم بخش اعظمی از چاپ دوم از آنجا که ممنوعیت بازی بانوان ما با پوشش اسلامی برداشته شده و لیگهای پویایی دارند به بانوان اختصاص پیدا کند.
رضاپور پاسخ داد: در مقدمه کتاب هم نوشتم در بسکتبال متاسفانه آرشیو نداریم و به مجلات قدیمی طی سه دهه رجوع شده است و بخش هایی در کتاب با ذکر منابع مستقیم از مجلات نقل شده است.درباره دختران هم پایان کار این کتاب مصادف شد با آغاز حضور بین المللی دختران ایران که در چاپ دوم بیشتر به آن خواهم پرداخت. رضاپور در پاسخ به فصل جداگانه بسکتبال زنان هم گفت: خواستم نکات مرتبط با بسکتبال زنان را برجسته تر کنم چون به اعتقادم اگر در ادواربندی در کنار بسکتبال مردان قرار می گرفت شاید به خوبی یک فصل مجزا دیده نمی شد.
این نشست در ساعت ۱۵ با تشویق زیاد مخاطبان به پایان رسید.