گزارش نشست تخصصی «ما و مدرنیته» بررسی بنیان نظری کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»
نخستین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «ما و مدرنیته» روز ۲۴ دی ماه ۱۳۹۷ به بررسی «بنیان نظری کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مرحوم علامه بزرگ سید محمدتقی طباطبایی اختصاص یافت و دکتر مزدک رجبی به ارائه سخنرانی پرداخت.
در این نشست، بنیان دیدگاه نویسنده کتاب در نسبت با بنیان فلسفه مدرن و جهان مدرن ارائه شد تا آشکار شود که در یکی از کلیدی ترین و مهمترین کتب فلسفی معاصر ایران چگونه فلسفه و جهان مدرن دیده شده است. سخنران نشست تلقی ویژه ای از فلسفه و جهان مدرن ارائه داد و بر بنیاد آن تلقی فهم کتاب از فلسفه و جهان مدرن را به نظاره نشست تا آشکار شود یکی از نقاط مبهم و گره باز نشده ما در نسبت با جهان معاصر عدمِ فهمِ خود بنیادیِ آگاهی (سوبژکتیویته) و حرکت در آگاهی است و بدون درک آن نمی توان با جهان مدرن نسبتی ذاتی و درونی برقرارکرد، زیرا صرفنظر از هرگونه داوری ارزشی منطق تحول و حرکت همچنان موتور آگاهی جهان معاصر را به پیش می راند و مرزهای آینده نیز با این منطق قابل درک و مشارکت است. جدایی ذهن و عین یا مفارقت جهان ذهن از جهان خارج آغاز و بنیان کتاب است که بر همین بنیان ایدئالیسم و دیالکتیک فهمیده و نقد می شود و دقیقا از همین بنیان است که آگاهی معاصر ما در وجهی گرفتار سوء تفاهمی مهم و حیاتی است. با تمرکز بر این آغاز می توان دست کم وجهی از چگونگی پدیدارشدن آگاهی معاصر ما در نسبت با مدرنیته یا همان جهان مدرن تبیین شده در فلسفه مدرن را بهتر شناخت و پس از آن است که چگونگی فهم جهان مدرن در آگاهی معاصر ایران بیشتر آشکار می شود.
دکتر رجبی افزود: سرفصل های سخنرانی در نخستین نشست چنین است: ۱) سوبژکتیویته همانا خودبنیادی آگاهی است و رخداد ویژه ایست که در جهان مدرن رخ داد و به سخن شایسته باید گفت جهان مدرن خودآشکارگی خودبنیادی آگاهی است. ۲) مقاله نخست کتاب مابعدالطبیعه را مانند سایر علوم در تحول نمی بیند و این آشکارگی عدم فهم عقل تاریخی است. ۳) در همان مقاله نخست نسبت فلسفه و علوم آشکار می شود که همانا فلسفه موظف به اثبات وجود موضوعاتی است که در علوم از آنها بحث می شود. این نگاه ارسطویی است و هنوز درکی از فلسفه مدرن که بازتاب جهان مدرن است در آن دیده نمی شود. ۳) کتاب سوفسطی را کسی می داند که نمی تواند وجود جهان خارج را اثبات کند و در برابر فیلسوف قرار می گیرد که جهان خارج از ذهن را با آگاهی فطری می پذیرد و همه دانش را بر آن بنیاد می کند. اینجا هم کتاب فکر فلسفی را تاریخی نمی بیند و آن را امری ایستا و ثابت تصور می کند، حال آنکه جهان مدرن و بازتابش در فلسفه مدرن در پویایی و تحول بنیاد شده است. ۴) کتاب انتقاد را در فهم مدرنش یعنی نقد (critique) نمی فهمد و آن را با و در جدایی ذهن و جهان خارج می بیند، حال آنکه جهان مدرن با فلسفه کانت به نقد یعنی پدیدارگی شرایط استعلایی جهان پدیداری و سپس با فلسفه هگل قراردادن آن شرایط در تاریخ عقلانیت و یگانگی جهان پدیداری و جهان اخلاقی کانتی در خردی یگانه است که در آن سوژه و ابژه یکی می شود. ۵) وحدت مصرح در کتاب وحدتی است پیشین که ارسطویی است و علوم را با بنیاد مابعدالطبیعه با هم یگانه و متصل نگاه می دارد، حال آنکه وحدت علوم در جهان مدرن وحدتی در فرجام کار است که با مطلق هگلی ممکن است البته پیشیاپیش. هر چند پس از هگل و ویژه در سده بیستم تا کنون با تحولاتی که در جهان مدرن رخ داده وحدت مذکور گسسته شده و آگاهی معاصر چنین وحدتی را تجربه نمی کند. ۶) برابر نهادن ایدئالیسم و رئالیسم درک بهنگامی است که در کتاب آشکارشده، زیرا بنیان جهان مدرن ایدئالیسم است. از دکارت به این سو آگاهی و فهم در ریخت علمی با ایدئالیسم تکوین یافته و در حتی ماتریالیستی ترین پدیدارگی فهم علمی نیز ایدئالیسم جهان مردن حضوردارد. ولی نابهنگامی نگاه کتاب در عدم درک ذات ایدئالیسم جهان مدرن است، آنجا که در مقاله دوم ایدئالیسم را سفسطه و شکاکیت رادیکالِ عدم پذیرشِ جهان خارج می داند. ایدئالیسم تببین شده در فلسفه مدرن تنها در برکلی و شوپنهاور نیست بلکه کامل ترین و منسجم ترین بیانش در فلسفه هگل است که آخرین ایستگاه فلسفه مدرن نیز هست، و ضرورتا پس از آن با نقد رادیکال و گسست از فلسفه مدرن رویاروییم. کتاب عینیت (objectivity) تبیین شده در فلسفه کانت و سپس هگل را درک نکرده زیرا این عینیت با سوبژکتیویته یکی و این همان می شود، حال آنکه نگاه ارسطویی کتاب همچنان عینیت را در صورت هایی ذهنی می یابد که از خود اعیان یا جهان خارج مفارقند. ۷) درک کتاب حرکت در وجود را می فهمد ولی حرکت در فکر را نفی می کند، و این همان آغازین گام جهان مدرن است که در فلسفه مدرن از دکارت تا هگل با سطوح ذومراتب و به هم پیوسته ای بیان شده و فکر و هستی را با هم اینهمان و متحول و روبه پیشرفت می بیند.
رجبی در خاتمه یادآور شد: این نشست آغازی برای طی طریقی است که غایتش بررسی نسبت ما و جهان مدرن در آگاهی معاصر ایران است و امیدوارم در نشست های بعدی گام های دیگری از این راه نرفته طی شود.