عمومی | دانشگاه مفید

نشست علمی «خوانش جایگاه زن در نهج البلاغه» با سخنرانی جناب دکتر سعید رهایی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه مفید، نشست علمی «خوانش جایگاه زن در نهج البلاغه» روز دوشنبه ۱۷ دی ماه ۱۳۹۷ با ارائه جناب آقای دکتر سعید رهایی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید.

دکتر رهایی ابتدا با این مقدمه آغاز نمودند که یکی از چالش هایی که بر نهج البلاغه حضرت امیر(ع) و اصولا بر دیدگاه اسلامی وارد است، بحث زنان و حقوق زنان است و گفتند: دنیای امروز اعم از مسلمان و غیر مسلمان، ظاهر برخی از عباراتی که در نهج البلاغه، کافی یا متون دیگر همچون رسائل وجود دارد و یا دیدگاه فقهای سنتی ما را در باره زنان نمی پسندند و گاهی این دیدگاه را غیر عادلانه می دانند. لذا می خواهیم ببینیم آن چه در نهج البلاغه از کلام حضرت امیر(ع) نقل شده است یا در متون دیگری از ایشان درباره زنان نقل شده است، چیست و چگونه می توان به آن ها نگرشی داشت.
ایشان در ادامه چنین عنوان کردند که نهج البلاغه ای که امروز در دست من وشماست و ثمره  تلاش قابل تقدیر مرحوم سید رضی (ره) است در خطب، درنامه ها و در کلامات قصار به زن توجه کرده است و در برخی از مقامات نهج البلاغه بدون اینکه اسم زن برده شود، به صورت کلی مباحثی ارائه داده است. مثلا در باب حقوق که حقوق را چگونه می توان تصویر کرد و چگونه باید اجرا کرد، معیار ارائه می دهد. از جمله خطب نهج البلاغه که بسیار قابل بحث و قابل انتقاد است از باب حقوق زن، خطبه ی ۸۰ است. مرحوم سید رضی می فرماید حضرت این خطبه را بعد از جنگ جمل ایراد فرمود. مرحوم سید رضی در عنوان این خطبه آورده است که حضرت زنان را در این خطبه مزمت می کند که زنان نسبت به مردان از نقص برخوردارند. خطبه مذکور با این عبارت شروع میشود که:
آی مردم: زنان ایمانشان ناقص است (اگر ناقص را به همان معنایی که در ذهنمان و در فارسی هست تلقی کنیم)، بهره شان ناقص است و عقلشان ناقص است. بعد تحلیل می کند که ایمانشان کم است چون ایام پریود ماهیانه را دارند، در آن ایام نماز نمیخوانند، روزه هم نمی گیرند پس ایمانشان ناقص است. عقلشان ناقص است چون شهادت دو زن، مساوی با شهادت یک مرد است. بخشی از این این خطبه با این صورت، برای بسیاری از مردان و زنان جامعه ما قابل پذیرش نیست.

مشکلی که پیش می آید یکی بر اساس این است که لفظ النساء اسم جمع است و مفردی از خود ندارد و مانند الناس است. از طرفی گفته  می شود کلمه جمعی که «ال» دارد مفید عموم است. النساء یعنی همه ی زنان. در تفاسیر بسیاری مثل تفسیر مرحوم علامه طباطبایی می بینید که در استنباطاتی که از قرآن می کند می گوید که این جمع محلی به ال است. اینجا ال مفید عموم نیست. چنان که مقصود از ایها الناس یا معاشرالناس که ابتدای خطبه است همه مردم نیستند. یعنی اینگونه نیست که از زمان حضرت امیر(ع) به قبل و زمان ایشان تا ابد؛ آهای مردم بدانید که همه ی زنان ....
این خطبه را بررسی کردم که این خطبه قبل از سید رضی و بعد از ایشان کجاها آمده است. دیدم در کتب مختلفی این خطبه آورده شده است. این خطبه را سید در صفحه ۱۰۰ خصائص الائمه هم ذکر نموده است. در آنجا مطلب گسترده است. من این بخش را از بحار می خوانم : حضرت درباره طلحه و زبیر می فرماید : اینها با من بیعت نمودند. اگر با من بیعت نمی کردند، مثل برخی که ( مثلا عبدالله عمر) بیعت نکردند( این بحث در مباحث شرکت در رای و اجبار در رای بحث زیبایی است) من هرگز آن ها را مجبور به رای دادن نمی کردم، چنانچه من با دیگرانی هم که در مسجد آمدند و گفتند : یا علی! ما به تو رای نمی دهیم و تو را به عنوان خلیفه قبول نداریم، برخورد خشنی نکردم. علت اینکه اینها رای دادند و بعد برگشتند این بود که طلحه فکر می کرد که وقتی به عنوان صحابه خاص پیامبر با من بیعت می کند، او را والی یمن قرار می دهم و و زبیر فکر می کرد او را والی عراق خواهم کرد. اما بعد که متوجه شدند من تحت تاثیر شهرت نیستم، به من گفتند اجازه بده ما عمره برویم، در حالی که به دنبال پیمان شکنی بودند. پس سراغ عایشه رفتند و او را تخفیف دادند و از من ترساندند. از آن جا که عایشه هم زمینه آن را داشت و در نفس عایشه کینه های زیادی نسبت به من وجود داشت... بنابراین اینجا منظور حضرت از النسا، همه ی زنان نیست چون هیچ کس نگفته است همه ی زنان از نظر عقلی ناقص هستند، از نظر ایمانی ناقص هستند و از نظر بهره همینطور. چرا که در بین این زنان حداقل حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) و بسیاری دیگر از افرادی که قرآن یا روایات این زنان را ستوده است وجود دارند. لذا یقینا این کلام عموم ندارد و یقیننا همهی زنان مقصود نیست. حضرت در یک کلمه بسیاری از زنان دوره خود را توصیف می کند و همچنین این کلمات حضرت جدلی و کنایی است.

حضرت امیر(ع) در بین کسانی است که عایشه را به عنوان امام و رهبر خودشان قبول کردند و شتر عایشه را معجزه الهی می دانند تا جایی که در نهج البلاغه هم آمده که مدفوع شتر را برای تبرک به سر و صورت خود می مالیدند. اکثریت این افراد معتقدند که زنان موجودات دست دومی هستند و اینها نمی توانند رهبری را به عهده داشته باشند. حضرت می خواهد بگوید شما با این اعتقاد چرا دنبال عایشه رفتید. همچنین در پرداخت کلام می بینیم استدلا ل های حضرت همگی استدلال های برهانی نیست و قابل خدشه است. لذا بسیاری می گویند این کلام اصلا مستند به حضرت نیست. ما در جایی منبع قوی بر این کلام پیدا نکردیم.
این کلام از حیث ادبی هم قوی نیست. همچنین جنبه ی برهانی یقینا ندارد. من یکی یکی نقل می کنم:

النساء نواقص الایمان: حضرت می فرمایند زنان ایمانشان کم است. اولا منظور از ایمان اینجا اعتقاد نیست چون یک کفر و ایمان داریم به عنوان کفر و ایمان عملی. زنان در عمل مثل مردان مومنانه عمل نمی کنند چون زنان حیض می شوند و چند روز از ماه را نماز نمی خوانند و روزه هم نمی گیرند. اولا همه ی زنان که حیض نمی شوند .بسیاری از زنان یائسه هستند و حیض نمی شوند و بسیاری هم در سن هستند و حیض نمی شوند. ثانیا اینکه زنان اگر در ایام حیض روزه نمی گیرند ،اتفاقا این امر مسئولیت بیشتری برای آنان دارد چراکه بعد باید قضای آن را به تنهایی بگیرند. پس زنان روزه هم می گیرند و اتفاقا سخت تر هم می گیرند.

درباب نماز هم زنان مومنه دلشان می خواهد نماز بخوانند وحتی در روایت هم داریم که زنان مومنه در ایام حیض جانماز را پهن می کنند در سجاده می نشینند وذکر می گویند. از طرفی آیا مگر ثواب عمل فقط به انجام عمل است؟ ثواب و ایمان به اطلاعت است. یعنی گاهی که خدا گفته انجام دهیم انجام دهیم و گاهی که گفته انجام ندهیم، انجام ندهیم. در روایت از ائمه اطهار هست در مورد پیامبر (ص) که فرمودند خداوند همان طور که دوست دارد واجباتش اخذ گردد همانگونه دوست دارد به رخصت هایش اخذ گردد. همینطور در بخش های بعدی مثلا نواقص العقول.
اینکه گفته شود عقلشان کم است چون تعداد شاهدهای زن باید دو برابر مرد باشد آیا حکم به کم عقلی زن دارد؟ این یک حکم تعبدی شرعی است. خیلی از مواقع زنان تدبیر عقلایی دارند. درمورد نواقص الحظوظ که گفته می شود بهره ی آن ها کم است چون ارث کمتری دارند. ما در این مورد روایت داریم که ابن ابی الاوجاع که از ماتریالیسم های زمان امام صادق (ع) است، در کنار کعبه می نشسته و علیه اسلام صحبت می کرده است و جالب است که بارها علیه ائمه صحبت کرد و ائمه هم پاسخ دادند اما هیچ کدام از ائمه به عنوان مرتد حکم اعدام به ایشان ندادند بلکه خلیفه او را کشت. این روایت است که عده ای نزد امام صادق (ع) می آیند و بیان می کنند که ابن ابی الاوجاع می گوید زن بیچاره و ناتوان چه گناهی دارد که خداوند ارث نصف به او در نظر گرفته است؟ این روایت هم در رسائل و هم جاهای دیگر نقل شده است. امام صادق(ع) در پاسخ می فرمایند این اتفاقا به نفع زنان است چون زنان متصدی خرج نیستند و بسیاری از هزینه ها به عهد ی آن ها نیست. اگر بخواهید محاسبه کنید در نهایت حتی زنان بیشتر از مردان در ارث پول می گیرند چراکه نباید نسبت را فقط در نظر گرفت که زن ۰.۵ می گیرد و مرد ۱ می گیرد. ثروت بیشتر دست مردان است و اگر بخواهید به مقدار توجه کنید در حقیقت زن ها بیشتر از مردان ارث می برند. کلام حضرت قاعدتا کلام جدلی است.

وقتی می توانیم کلامی را تفسیر کنیم که مفهوم و مقصود کلام را بفهمیم و در آستانه ادله قرآنی آن را بسنجیم. قرآن در بسیاری موارد زنان را ستایش می کند و تدبیر زنان در بسیاری موارد روایت شده است. شخص رسول الله روایت دارد که با زنان مشورت نکن مگر تجربه کنید که فرد عاقلی است. امابا زنانی که عقلشان را تجربه کردید مشورت کنید. لذا این عمومات نمی تواند حجت باشد و چه بسا اگر در کنار این ها خطبه ۲۱۶ را ملاحظه کنید متوجه می شوید که حقوق بشر سحر و زیبا را ارائه می دهد که حق ها در کنار هم هستند واقعا خطبه ای است که می توان امروز در مجامع عمومی ارائه داد. آن جا می گوید زنان و مردان و مسلمانان و غیر مسلمانان همه در برابر هم حقوقی دارند و نمی تواند فردی بگوید که حق ها مختص من است و دیگران حق ندارند. آن جا می گوید اگر قرار باشد کسی در مقابل کسی حق نداشته باشد آن خداوند که شما حقی بر خدا ندارید. در بحث عدالت حضرت در خطبه ۲۱۶ می فرمایند که عدالت بدون تنظیم حق ها و در حقیقت تقابل حق ها امکان پذیر نیست. بنابراین کلماتی که از حضرت در مورد زنان وجود دارد باید به کلیت خطبه ی آن چنانی یا آیاتی که ذکر کردم بیان کرد .

در ادامه نیز حاضرین به بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع پرداختند.