عمومی | شورای عالی انقلاب فرهنگی

لزوم ابلاغ به موقع مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی / همه دستگاه‌ها موظف به اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند

استاد حسن رحیم پور ازغدی، عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سخنان پیش از خطبه نماز جمعه ۲۳ آذر ماه سخنان مهمی پیرامون برخی مسائل فرهنگی کشور و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد که نظر به اهمیت این سخنان متن کامل آن از نظرتان می‌گذرد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و سلام و صلاه علی نبینا نبی الرحمه ابوالقاسم محمد و آله آل الله
عرض سلام می‌کنم محضر برادران و خواهران عزیز و تشکر می‌کنم از برادران محترم ستاد نماز جمعه تهران برای دعوت از این حقیر در سالگرد تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و در خصوص همین موضوع، نکاتی را به محضر شریف شما نمازگزاران محترم تقدیم می‌کنم.
قبل از این‌که وارد بحث شورا بشوم، باید بگویم البته من سخنگوی شورا نیستم بلکه به عنوان یک عضو حقیقی از اعضای شورا نکاتی را تقدیم می‌کنم.
قبل از آن راجع به نماز جمعه، در برابر دو قرائت از نماز جمعه، این مقدمه را عرض کنم که نماز جمعه محمدی (ص) و علوی (ع) و نماز جمعه انقلاب اسلامی با بقیه نماز جمعه‌ها متفاوت است؛ نماز جمعه تریبونی است که باید هم خدمات حکومتی‌ها به مردم توضیح داده شود تا سوءظن پیدا نکنند و هم مسئولین به‌جای پاسخگویی به بعضی مفاسد و بی‌عرضگی‌ها که چهارتا دزد یا بی‌عرضه، کاری نکنند که تعمیم داده بشود به کل مسئولین و کل سیستم و به جای پاسخ‌گویی ناهیان از منکر و صاحبان حق و مظلومان و مستضعفین و ولی‌نعمتان را متهم به تشویش اذهان عمومی و تضعیف نظان و ضدانقلاب‌گری نکنند.
رهبری را پاسخ‌گوی کارکرد چند میلیون کارمند و کارگزار حکومت در سه قوه نکنیم؛ آنها را اینجا بیاوریم و پاسخگو کنیم.
رهبری باید پاسخگوی اختیارات و وظایف خودش باشد. نه پاسخگوی وظایف زمین‌مانده تک تک هزارها، ده‌هزار و صدهزار مسئول حوزه‌های مختلف که خودشان باید پاسخگو باشند.
قرائت بی‌خطر از نمازجمعه، نمازجمعه‌ای که دهه به دهه مخاطبان‌شان را نتواند تجدید کند، کماً و کیفاً، و با جامعه نتواند جوان بشود، آن نمازجمعه‌ای است که در متن مشکلات و مطالبات و بدهی‌های اجتماعی نباشد. نماز جمعه‌ها نباید تبدیل شوند به تریبون تکرار مکررات و کلی‌گویی‌های بی‌فایده یا کم‌فایده و بعضی نمازجمعه‌های ما الان این‌طور هستند و بعضی نیستند؛ بین دو قرائت از نماز جمعه مراقب باشید سراغ کدام طرف می‌روید.
نماز جمعه محل طرح مشکلات اجتماعی است با راه حل اسلامی و انقلابی؛ نباید بگذاریم کارگر بیکاری که قربانی اقتصاد برجامی شده است، بی‌جواب بماند و پناهگاهش باید نماز جمعه باشد.
هم خدمات مدیریت‌های حکومتی، خدمات حوزه و دانشگاه و هم صدماتی که اینها زدند با کوتاهی‌هایشان، همه باید در نماز جمعه شفاف مطرح شود با روش منطقی، اخلاقی.
حوزه و دانشگاه و مدیریت‌ها همه باید شجاع و مسئولیت‌پذیر باشند و هرکدام باید تقصیرها و قصورهای خودشان را بپذیرند و حکومت باید شفاف باشد.
رهبری یک بحثی را در درس و بحث‌هایشان همین چند هفته پیش اعلام کرد که ما تابع این منطق امیرالمومنین (ع) هستیم که تمام نهادهای حکومت در سه قوه و تمام نهادهایی که به‌طور خاص منصوب خود رهبری هستند باید به لحاظ اقتصادی و مدیریتی کاملاً شفاف و مسئولیت‌پذیر باشند که چقدر پول و قدرت و اختیارات دست شما است و چه مسئولیتی برای شما تعریف شده است و چه کرده‌اید؟.
یکی از این نهادها هم شورای عالی انقلاب فرهنگی است و این شورا هم باید پاسخگو باشد؛ در راسش که رئیس شورا که رئیس‌جمهور است همیشه، دبیرخانه شورا، اعضای حقوقی شورا پاسخگوی مسئولیت‌ها و اختیاراتی که دارند و اعضای حقیقی هم پاسخگوی مواضعی که گرفتند و مواضعی که باید می‌گرفتند و نگرفتند؛ همه باید پاسخگو باشیم. همه باید جواب بدهند که در دوره مسئولیت‌شان به خودت و خودمان رسیدیم یا به مردم و محرومین.
رهبری هم پاسخگوی اختیارات و مسئولیت‌های خود و در حد خود باید باشد و هست؛ اما نباید کاری کنیم که کوتاهی ما در نهادها، رسانه‌ها، رسانه ملی، نماز جمعه‌ها و دیگر نهادهای حکومتی، رهبری را مجبور به پاسخگویی‌های کوتاهی‌های ما کند و از جمله کوتاهی‌ها، تقصیرها و قصورهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به خصوص از طرف سران سه قوه و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و آن‌هایی که مسئولیت حقوقی دارند صورت می‌گیرد.
نمازجمعه انقلاب اسلامی نمازجمعه امیرالمومنین (ع) است که خانمی به نام سوده از شهرستان خودش می‌آید و در نمازجمعه جلوی امیرالمومنین (ع) که امام‌جمعه هستند زانو می‌زند و قبل از این که نماز را شروع کنند می‌گوید اول به سئوال من جواب بده و بعد نماز بخوان و حضرت امیر(ع) می‌فرمایند بگو و نامه‌ای را ارائه می‌دهد که مسئول شما در شهر ما یک آدم احمقی است، یک آدم خشن و بی‌ادبی است که حق‌الناس را رعایت نمی‌کند، پاسخگو نیست و جالب است آنجا قبل از این که امیرالمومنین(ع) نمازجمعه را بخوانند، توضیح می‌خواهند از بعضی از مسئولین و وقتی مطمئن می‌شوند که صحبت‌های سخن او وارد است همان‌جا کاغذ و قلم می‌خواهند و آن مسئول را عزل می‌کنند و نامه‌اش را می‌دهند دست این خانم سوده و می‌گویند با این نامه می‌روی آنجا و به اون مسئول می‌گویی از پشت میزت بلند شو. این می‌شود مدیریت علوی و نمازجمعه علوی.
نمازجمعه بدون نهی از منکر، مثل نماز شب با جِنابت است. به این روح مقدسی که داره در نسل سوم انقلاب و این جمهوری مظلوم جوانه می‌زند، احترام بگذاریم و به نسل جدید و جوانان صبح‌ بخیر بگویم. انتقاد را سرکوب نکنیم. آزادی بیان، نهی از منکر و امر به معروف حکم شرعی است، حکم‌الله است، حق‌الناس است و نیاز قطعی. هزار سال غربت اسلام و مظلومیت شیعه را از یاد نبریم. با شتاب و بی‌فکر حرف نزنیم. اما حتماً حرف بزنیم. یکدیگر را پیدا کنیم و با هم حرف بزنیم. حرف هم را بشنویم. نماز جمعه زنده جریان خون را در رگ‌های جامعه زنده نگاه می‌دارد.
نکته اول:
این رسالت باید به شانه فرزندانمان و نسل جدید منتقل شود. همه‌ ما برای مردن به دنیا آمده‌ایم به جز اسلام و انقلاب؛ همه‌ فرع هستیم و اسلام اصل، همه‌ ما ذلیل هستیم و اسلام عزیز است و باید عزیز بماند.
ما می‌رویم و اسلام عزیز می‌ماند؛ ما باید فدا شویم و اسلام و انقلاب بماند و نگذاریم کسانی از انقلاب و مسئولیت‌ها آویزان شده و اسلام را فدای خود و موقعیت خود کنند، گرچه در شورای عالی انقلاب فرهنگی.
نمازجمعه‌ را مراقبت کنیم تا کسی آنها را عقیم و کلیشه‌ای و همچنین غیر مردمی نسازد؛ اینجا باید حلقه وصل دولت و ملت بوده و تبدیل به تریبونی دو طرفه باشد تا دولت و حکومت با مردم صحبت کند. اینجا دادگاه حق‌الهی و حق‌الناس است، اتفاقات هفته قبل و استقبال از هفته بعد در اذهان عمومی،‌ موعظه حاکمان، موعظه جامعه و موعظه خود ائمه جمعه است که اول باید بگویند اوصیکم و نفسی بتقوی الله. ( قبل از دیگران، خودمان)
نمازجمعه جای لالایی خواندن و تکرار کلیات بی اثر نیست و محل پاسخ به ابهامات و شبهات و اشکالات جدید است و نه تکرار مکررات؛ اینجا تریبون پاسخگو کردن روسای سه قوه، معاونان‌شان، دولتی‌ها و غیر دولتی‌ها است؛ محل شفاف‌سازی بیت‌المال است که از کجا می‌آید و محل صرف آن کجاست.
هرکس به میزان مقدار پولی که در اختیار دارد، به همان میزان نیز باید پاسخگو باشد؛ امام جمعه در نمازجمعه سلاح را در دست گرفته برای امر به معروف و نهی از منکر و برای بازخوانی ارزش‌های توحیدی و عدالت اجتماعی و برای رصد کردن ساده زیستی ملازمان بیت‌المال که به بیت الحال تبدیل نشود.
نمازجمعه تریبون پاسخگو کردن دانشگاه‌هاست که به نسبت خرجی که برای شما شده چه میزان مشکلات علمی جامعه را حل کرده‌اید؟ و محل پاسخگو کردن حوزه‌ها، مدیریت حوزه‌های علمیه، مدرسین تا مراجع تقلید است که همه باید پاسخگو باشند و پاسخگوی مسئولیت‌های معرفتی خود باشند.
دوره کلیات و مکررات گذشت باید عبور کنیم از این عصر و در امن جامعه باشیم؛ جامعه رفت و شما جا ماندید.
الان دوران اسثتنایی تشیع است و شما در دنیا و آخرت مسئولید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندید و بسیاری از سنگرهای معرفتی خالی مانده است؛ فیضیه مظلوم باید پرچمدار آگاهی و عدالت و فقاهت زنده باشد.
امام هم در وصیت‌نامه خود و هم بارها از نجف تا قم و از قم تا نجف فرمودند که مراقب خطر نفوذ در حوزه تا حد مرجع سازی باشید و فرمود که مرجع پاپ نیست، مرجعیت نمایشی نیست و مرجعیت ارثی نیست.
حوزه محافظه کار، ‌روحانیت بی درد، روحانیت شیعه علوی نیست. تمایل به اشرافی‌گری خیانت به روحانیت شیعه است. امام به بعضی‌ها گفت، ضعیف هستید آقا.
عده معدودی به جای کل روحانیت، پاسخ شبهات و سئوالات را می‌دهند و از چهار طرف جنگیده و از دو طرف فحش می‌خورند، شما کجایید، چرا در صحنه‌ها خطر نیستید، آنجایی که باید شفاف و منطقی سخن بگویید،‌ تعدادتان خیلی کم است. نمازجمعه قلب تپنده جامعه باید باشد تا به مردم امید داده و دشمنان مردم را مایوس سازد، نماز جمعه باید مغز بیدار جامعه باشد تا برای مشکلات مادی و معنوی و اخلاقی و عملی و فرهنگی مردم راه حل بدهد.
امام جمعه باید در کنار کارگر محرومی که قربانی اقتصاد برجامی شد یا قربانی خصوصی‌سازی‌های بی حساب و کتاب و سیاست شد، بایستد؛ هیچ امام جمعه‌ای حق ندارد به کارگری که در اقتصاد برجامی بیکار شده و خانواده آن به‌خاطر نظارت غلط حکومت در مساله خصوصی‌سازی، گرسنه مانده است، بگوید که این مسائل به نمازجمعه چه مربوط است. ربط دارد آقا، عین ربط است.
تشریفات در نماز جمعه حرام است. صف اول نماز جمعه و در مقابل دوربین نشستن فضیلت نیست. امنیت ۹۹ درصد مسئولین در خطر نیست، احتیاجی به محافظ و تشریفات ندارند. امنیت اسلام در خطر است. پاویون و وی آی پی نشین‌ها در سراسر کشور مضر است.
برای دفاع از حیثت جمهوری اسلامی، چند مسئول فاسد و دزد و حقوق نجومی بگیر را بیاورید به صف اول و مانند امیرالمومنین شلاق بزنید تا ببینید نمازجمعه علوی هم جوان‌تر شده و هم هزار برابر؛ مسئولین صالح و خدمتگذار بیاند در نمازجمعه‌ها و به ابهامات و شایعات پاسخ دهندو تشویق شده و قربانی چند مسئول فاسد نشوند.
مدیرانی که دروغ گفته و وعده دروغ داده‌اند، امیدهای دروغ و ترس‌های دروغ در دل ملت پرورانده‌اند، نه صداقت داشته و نه شفافیت‌ و نه مسئولیت‌پذیری، باید در این محفل مقدس به صراحت نهی از منکر شده و به خطاب قرار بگیرند. نهضت امر به معروف و نهی از منکر را سرکوب نکنید. نه در فیضیه قم و نه در جامعه و نه در دانشگاه و نه در نماز جمعه. عزل و نصب‌ها در سه قوه، باید در نمازجمعه‌ها زیر ذره‌بین رود.
اما حضور این حقیر در اینجا از این باب و به عنوان یک شخص حقیقی و نه حقوقی شورا و در سالگرد تشکیل این شورای بسیار مهم و مظلوم این است تا در حد خودم و به عنوان یک شخص حقیقی که فقط یک رای است و بیش از این اختیاراتی ندارد، پاسخگو باشم و نکاتی را محضر شریف مردم عرض کنم.
بنده سخنگوی شورا نیستم، سئوالات زیادی در این یک سال و اندی که بحث‌های نمازجمعه ما تعطیل شده از حقیر می‌پرسند که آقا چه شده است، بنده نیز بارها عرض کرده‌ام که نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. شخصی مسئول ستاد نمازجمعه بود که ایشان را عزل کردند، پیش بنده نیز آمد ولی شفاف صحبت نکرد. ایشان می‌گفت که تحت فشار بوده و وقتی که از ایشان می‌پرسیدیم از چه سمتی تحت فشار است، شفاف پاسخ نمی‌داد و می‌گفت که دیواری کوتاه‌تر از ما نبوده‌است.
گاهی دیگر می‌گفتند که تصمیم شخص خودشان بوده و از این قبیل. در هر صورت چون این موضوع را خیلی‌ها از بنده سئوال کردند و می‌کنند عرض کردم. در همین فاصله یک سال و اندی نیز بارها دوستان جدید نمازجمعه تهران و شهرهای دیگر دعوت کرده‌اند و بنده کوتاهی کرده و نیامدم.
این بار هم برای مساله مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه به عنوان منتقد شورا؛ بلکه به عنوان منادی مظلومیت این شورا خدمت رسیدم و به دوستان نیز عرض کردم که بنده نمازجمعه نخواهم آمد و اگر خواستید که این مباحث و یا مباحث دیگری ادامه پیدا کند، بنده همان آدم قبل بوده و به همان سبک سخن خواهم گفت که دوستان فعلاً قبول کرده‌اند و آمدیم تا ببینیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. و یک نکته دیگر نیز عرض کنم چون نسبت‌هایی از قول بنده به صورت مرتب راجع ‌به مسائل مختلف یا راجع ‌به امثال خود بنده در فضای مجازی تهمت، شایعه و دروغ می‌گویند و گفته‌اند، حتی در خبرگزاری‌های رسمی که بنده حتی روحم نیز از این گفته‌ها خبر ندارد گفته‌اند و حتی تکذیبیه در این موارد داده‌ایم که منتشر نکرده‌اند؛ در فضای مجازی و رسانه‌ها تا اطلاع ثانوی اصل را بر دروغ بودن همه خبرها بگذارید مگر اینکه حقیقت بودن آن ثابت شود.
بنده نه در اینستاگرام بوده و نه توییتر. توییتر را از طرفی ممنوع کرده‌اند و از طرف دیگر خود مسئولان در توییتر فعالیت دارند. این توهین به مردم است. یا آزاد کنید و یا به قانون احترام بگذارید. بنده نه وقت آن را دارم و نه امکانات آن را، البته انشاالله در سایت و فضای مجازی فعال خواهیم شد تا پاسخ بسیاری از ابهامات و شبهات داده شود.
اما توضیح راجع‌ به شورای عالی انقلاب فرهنگی قربه الی الله، اولاً دوستان بدانید دو نفر از سران سه قوه کلا در جلسات شورای انقلاب فرهنگی شرکت نمی‌کنندغ آقایان برادران دو قوه کلاً در این جلسات نمی‌آیند که این خلاف قانون است.
رئیس این شورا همیشه رئیس جمهور است و رئیس جمهور فعلی ما بسیاری از جلسات شورا را لغو کرده و برگزار نمی‌کند؛ تعداد جلسات و مصوبات شورا در پائین‌ترین سطح خود در چهل سال گذشته تاریخ انقلاب است؛ رکورد پایین‌ترین مصوبات شورا برای همین سه سال اخیر است و جلساتی که باید ماهی دوبار تشکیل شود و همین ماهی دوبار نیز کم است،‌ ماهی یک‌بار و گاهی دوماهی یک‌بار تشکیل می‌دهند. نیم ساعت و الی یک ساعت از آن‌را نیز سخنرانی کرده و تا بخواهد جلسه رسمیت پیدا کند.
ما اسناد و مصوباتی داشتیم که بعضی از آنها سی یا چهل جلسه طول کشیده است ولی به مقام اجرا که می‌رسد، رئیس جمهور امضاء نکرده و یا ابلاغ نمی‌کند و در بعضی موارد اصلاً دستور اجرا نمی‌دهد و حتی یک جلسه اجرایی برای آن تشکیل نمی‌دهد.
بیش از پانزده مصوبه مهم همین الان به دفتر رئیس جمهور رفته و ایشان نه جوابی داده و نه دستوری ابلاغ می‌کنند که این هم خلاف قانون است؛ رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی که رئیس جمهور است، حق ندارد که مصوبات شورا را ابلاغ و امضاء نکند و وظیفه ایشان امضاء کردن این مصوبات است. اصلاً بعد از مصوبه در شورا هیچ‌کس حق اظهار نظر ندارد و باید برای اجرا ابلاغ شود.
اگر کسی حرفی دارد، روسای سه قوه، معاونان ایشان، وزراء، نمایندگان مجلس و ... مهم‌ترین افراد همان‌جا در همان شورا حضور دارند، آن موقع حرف‌های خود را بیان کنند و وقتی که مصوبه‌ای در این شورا تصویب شد دیگر چیزی معنی ندارد.
کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را دولت در حال اجرا کردن است؛ بودجه اختصاص یافته و تقسیم کار شده است، درحالی که شورای نگهبان سال‌ها قبل به آن چند اشکال وارد کرده و بعد سند ملی کودک و نوجوان که سال گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی که با حضور رئیس شورا یعنی رئیس جمهور تصویب شده است، ماه‌هاست که در دفتر رئیس جمهور مانده و نه ابلاغ می‌شود و نه اجرا؛ چیزی که خودمان تصویب کرده‌ایم و ایشان نیز رئیس بوده‌اند، ابلاغ نمی‌شود و چیزی که سازمان ملل گفته است، در حال اجرا است و این یک مثال است.
این مشکلات و مظلومیت شورای عالی انقلاب فرهنگی است و مصوباتی به دفتر رئیس جمهور می‌رود و ابلاغ و امضاء برای اجرا نمی‌شود، وزیران و مدیران و نهادهایی هستند که خودشان در شورا عضو بوده و خودشان رای می‌دهند و خودشان باید هر شش ماه یا یک سال به شورا گزارش دهند؛ که این کار را نمی‌کنند. نه گزارش داده و نه اجرا می‌کنند آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاه فرماندهی است؟ قرارگاه فرمانده بدون فرمانبر؟
بعضی از اعضاء هم دوستانی هستند که کاملاً شخصیت و رفتار دوگانه دارند؛ ملاحظات شخصی ایشان بر رفتار شرعی ایشان و تکلیف قانونی ایشان ارجح‌تر است و افکار اعضای شورا قرارگاهی و هم جهت نیست و شفاف هم نبوده و بعضی عضویت در شورا را یک موقعیت شخصی دانسته، نه یک رسالت انقلابی و سنگر مکتبی و در اظهار نظر کردن یا نکردن، ملاحضات شخصی ایشان غالب‌تر بر بعضی‌هاست.
ما در این شورا از لیبرال مذهبی داریم تا محافظه کار بله قربان‌گو و کسانی‌که مکتب و خط امام را شناخته و می‌خواهند اجرا کنند و عرضه ندارند؛ ما اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از هیچ کجا بازخواست نمی‌شویم.
مصوبات بسیار خوبی در شورا داشتیم که بسیاری از اینها بایگانی شده و در برنامه عمل قرار نمی‌گیرند و سه قوه ملزم هستند بر اجرای این مصوبات، خودش شریک تصویب این مصوبات هستند ولی کار خودشان را می‌کنند.
روسای سه قوه، وزیران، مدیران تقریبا در هیچ یک از عزل و نصب‌ها و بودجه بندی‌ها پاسخگوی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی نیستند.
ما مشاور فرهنگی رئیس شورا، رئیس جمهور و منصوب او هستیم؟ نه! ما هم ردیف او هستیم. رئیس شورا، رئیس جلسه است و از طرف شورا مامور به اجرا می‌شود.؛ روسای سه قوه همه همین‌طور هستند؛ چرا گفته‌اند روسای سه قوه در شورای عالی انقلاب فرهنگی باشند؟ برای این‌که هر سه قوه باید مصوبات شورا را عمل کنند چون خودشان در جریان تصویب هستند و حق ندارند عمل نکنند.
اگر می‌خواهید شورای عالی انقلاب فرهنگی، قرارگاه فرهنگی کشور باشد باید یک دادگاه عالی تشکیل شود تا کل افرادی که مصوبات شورا را در نهادهای حکومتی رعایت نمی‌کنند،‌ در آن دادگاه بازخواست شوند و تنها راه همین است و راه دیگری وجود ندارد.
باید دادگاهی باشد اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی، که عالی‌ترین شورای تصمیم‌گیری و استراتژیست فرهنگ و علم در کشور است، هرکس کوتاهی کند در آن دادگاه پاسخ دهد؛ باید بودجه آن را کم کرده و یا قطع نمایئد و باید عزل شود.
ما شرعاً قرارگاه عالی مدیریت و نظارت و سیاستگذاری فرهنگی علمی و ضامن اجرای آن در کشور هستیم. مصوبات خوب در بایگانی و اسناد بالادستی، بدون اسناد پایین دستی. اسناد پایین دستی که بر اساس آن عزل و نصب‌ها صورت گرفته و بودجه‌ها تصویب می‌شود، دست کسان دیگر و در جاهای دیگری است و آنها نیز پاسخگو نیستند.
چندی پیش رهبری گفتند که من در پیشگاه خدا با شما اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی احتجاج می‌کنم که من شما را شناختم و برای این‌کار منصوب کردم و شما کوتاهی کردید. ما هم اینجا پیشنهاد می‌کنیم که با این وضعیت عدم پاسخگویی در عرصه موسیقی، سینما، تئاتر، نشر کتاب، فضای مجازی بی‌شناسنامه و ... یا سران سه قوه و سران نهادهایی مثل صدا و سیما و سازمان تبلیغات که منصوب مستقیم رهبری هستند، معاون رئیس جمهور که مسئولیت ایشان تنظیم بودجه بوده و علت ایشان نیز برای حضور در شورای انقلاب فرهنگی همین موضوع است، یا بگویید مصوبات شورا خلاف قانون بوده و یا باید آنها را اجرا کنید؛ با حیثیت رهبری و جمهوری اسلامی و حقوق فرهنگی و آموزشی و علمی مردم بازی نکنید.
چند روز پیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی همین بحث شد که چرا مصوبات شورا را در دفتر ریاست جمهوری معطل می‌گذارید؛ چرا دستورات سازمان ملل را یکی یکی اجرا می‌کنید و بعد می‌گویید رونوشت داده‌ایم.
نه سند ۲۰۳۰ آمد در شورای انقلاب فرهنگی و نه موارد متعدد دیگر از کنوانسیون‌های بین‌المللی الان کنوانسیون‌ حقوق کودک سازمان ملل را اجرا می‌کنند و نمی‌گویند که بار مالی دارد ولی سند شورای عالی انقلاب فرهنگی در همین باب را از سال قبل نگه داشته و ابلاغ نمی‌کنند و از این موارد کم نیست.
این تفکر غرب‌زده و غرب‌پرست، این تفکر ما نمی‌توانیم و آنها می‌توانند، این تفکر بهانه به آنها ندهیم و رعیت آنها باشیم، از میرزا ملکم خان تا امروز با شدت و ضعف وجود دارد ولی ما باور نمی‌کردیم در چهلمین سال جمهوری اسلامی و در حکومت جمهوری اسلامی نیز ما کسانی را داشته باشیم در سه قوه که این‌گونه فکر کنند.
من از دبیر شورا پرسیدم مهمترین خدماتی که شده را بگویید چون بنده می‌خواهم به مردم گزارش دهم و ایشان کتابچه‌ای دادند که بنده با خود آوردم البته فرصتی برای ارائه آن نیست؛ اجمالاً تجربه همه اینهایی که در ده بیست سال اخیر در این قضایا حضور داشتند این است که از ما چیزهایی خواستند ولی ابزار لازم برای ضمانت مصوبات را به ما ندادند. دولت‌ها غالباً مقید نیستند در چارچوب سیاست‌های مصوب ما عمل کنند. ما ابزار تشویق و تنبیه به خصوص به لحاظ اختصاص بودجه به دستگاه‌ها را نداریم و نظام برنامه‌ریزی کشور از سیاست‌های مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در موارد متعددی تبعیت نمی‌کند. تایید می‌کند، اما حلقه وصلی با اسناد پایین دستی وجود نداردغ که این حرف‌های زیبا از قانون اساسی تا همین سندی که رهبری اخیراً ابلاغ فرمودند برای چهل سال آینده که همان حرف‌های قانون اساسی است.
ما بهترین اسناد بالادستی در جهان را داریم، اما دریغ از اسناد پایین دستی. تصمیمات و سیاستگذاری‌ها کجاست؟ در برنامه‌ها. بخصوص در حوزه فرهنگی. در حوزه علم و فناوری گاهی وجود دارد.
در حوزه فرهنگی هنوز به عنوان مثال سند مهندسی فرهنگی که نزدیک به یک‌سال وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی را گرفت، هنوز جلسه اول آن برای اجرا تشکیل نشده است و هنوز سه قوه یک جلسه برای اجرای این سند تشکیل نداده‌اند و فقط گفته‌اند که سندهای بالادستی خوبی است.
بعضی‌ها می‌گویند شورای عالی انقلاب فرهنگی بحران مشروعیت و یا بحران قانونی دارد. از همان سال ۵۹ که امام دستور به تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی داد فرمودند که ضرورت انقلاب فرهنگی اولاً یک امر مستمری است و این انقلاب تا همیشه است و اصلاحات انقلابی، که البته انقلابی بودن به معنای دستپاچه بودن نیست، اما یعنی اراده انقلابی و نه شک در انقلاب و اصول انقلاب. و نه اینکه بعد از چهل سال کسانی را در سه قوه ببینیم که هنوز مشغول به حرف‌های اول دهه شصت امثال بازرگان و بنی‌صدر را در حوزه عدالت اقتصادی و فرهنگ می‌گویند.
این ارتجاع و بازگشت به عقب است و مگر هر نسلی هر چهل سال یکبار دوباره باید از صفر شروع کرده و به عقب برگردد، دوباره تردید در قانون اساسی آن هم از طرف کسانی که سی سال پیش آدم‌های درجه دو یا سه جبهه انقلاب بوده‌اند و همین حرف‌ها را زده و مشهور شدند و به جایی رسیدند و حالا که قدرت در اختیارشان هست تشکیک در آن حرف‌ها کنند.
امام همان موقع فرمود که این انقلاب فرهنگی خاص این ملت و ضرورت اسلامی است و ملت و دانشجویان و خانواده شهدا نگرانند. افراد پایبند به اسلام خوف آن دارند که فرصت از دست برود و کار مثبتی نکنیدو فرهنگ رژیم شاه با شکل جدید،‌ فرهنگ مادی و غرب‌پرستان با شکل جدید دوباره صورت کند البته با ظواهر مذهبی.
امام می‌گوید دانشگاه در خدمت استعمار بماند؟ امام می‌گوید تسامح در انقلاب فرهنگی؟ خیانت به اسلام و انقلاب است و من به شما بگویم که این تسامح سال‌هاست که صورت می‌گیرد و در دهه‌های پیش نیز این تسامح کم و زیاد بوده است.
در سال ۱۳۶۳ امام شورای عالی انقلاب فرهنگی را تشکیل داده استو ستاد، شورا شد. امام فرمود که می‌خواهم تا انقلاب بارور شود و این است وظیفه شورا اگر این شورا نباشد و درست عمل نکند، انقلاب بارور نخواهد شد.
رهبری سال ۹۲ می‌گوید که فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست و اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ هستند؛ رهبری گفتند شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاه مرکزی فرهنگ کشور است و باید سیاستگذاری کند.
ایشان گفتند که باید دنبال ضمانت اجرایی از سران سه قوه به خصوص رئیس جمهور باشید و ایشان گفتند که هم دولت و مسئولین وظیفه دارند به جریان فرهنگی جامعه نگاه کنند و پاسخ دهند که جامعه به کجا می‌رود.
فرهنگ عمومی، سبک پوشش، سبک زندگی،‌ سبک تغذیه، سبک ازدواج و طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، الگوی غلط مصرف و .... باید بگویید که به کجا در حال حرکت است و مسئولیت آنرا باید بپذیرید.
مسئولان سه قوه مشروعیت ندارید، اگر بر راستای قانون اساسی عمل نکنید، رهبری در سال ۹۰ گفتند که دایره وظایف این شورا خیلی وسیع‌تر از مسائل دانشگاه و آموزش و پرورش است و شما مسئولیت دارید در حوزه فرهنگ کل جامعه در همه ابعاد باید پاسخگو باشید؛ خیلی خوب پاسخگو باشیم.
به نظر بنده تک تک اعضای شورای انقلاب فرهنگی را بیاورند و بگویند در سال‌هایی که اینجا بوده‌اید چه اختیاراتی داشته‌اید و چه کارهایی کرده‌اید.
امام ابتدای سال ۵۹ در پیام نوروزی خود گفت اساتید فاسد وابسته به شرق و غرب باید توصیه شوند و یک انقلاب طولانی مدت در دانشگاه‌ها و در حوزه‌ها باید صورت گیرد و تصریح کرد که خط مشی آینده دانشگاه‌ها را باید برنامه‌ریزی و لحاظ کنید و اساتید شایسته‌تر تربیت کنید و از فرهنگ بدآموز غربی خارج شده و فرهنگ اسلامی را در سطح کشور، از سطح نهادهای آموزشی تا دیگران را جایگزین کنید.
رهبری اعلام می‌کند آن مرکزی که همگی به دنبال آن هستید شورای عالی انقلاب فرهنگی است و ما جای دیگری نداریم و جای دیگری را نمی‌توانیم درست کنیم و فقط یک‌جاست که به فعالیت‌های فرهنگی پراکنده سمت و سو بدهد و آنجا همین شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
ایشان گفت وظیفه این شورا فقط سیاستگذاری نیست و بخش زیادی از کار شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاستگذاری است ولی طراحی شیوه‌های اجرایی تصمیم‌ها در حوزه استراتژیک نیز کار دیگر این شوراست. چه کسانی مانع هستند؟ چه کسانی به این مسئولیت عمل نمی‌کنند.
سال ۸۶ رهبری به شورا اعلام کرد که باید سازوکارهای لازم را برای هماهنگی و مدیریت دستگاه‌های کلان فرهنگی را در اسرع وقت تدوین کنید، به ابعاد جدید تهاجم فرهنگی توجه کنید، باید برنامه‌ریزی گسترده قدرت‌های سلطه‌گر در استفاده از این روش‌ها و ابزارهای نو را بفهمید، اینها می‌خواهند انقلاب را در نسل آینده از ریشه دربیاورند.
ایشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی دستور داد که جبهه انقلاب فرهنگی را در برابر جبهه فرهنگی معارض ضد اسلام و ضد انقلاب سامان‌دهی کنید و بخصوص در عرصه ترویج مفاسد اخلاقی در حوزه رسانه و فضای مجازی؛ خب مسئولینی که فضای مجازی و رسانه‌‌ها در اختیارشان است پاسخگو باشند.
رهبری در سال ۹۰ به شورا دستور داد که شما قرارگاه اصلی هستید و وظیفه شما سیاستگذاری‌های راهبردی است و همین‌طور وظیفه شماست که دستگاه‌های مختلف تاثیرگذار فرهنگی حکومت که بخش اجرایی دارند را هدایت کنید تا تحت فرمان شما عمل کنند. چرا عمل نمی‌کنند؟ چه کسی باید جوابگو باشد؟ بنده فکر می‌کنم یکی از راه حل‌ها این است که یا اعضای حقوقی و در راس آنها روسای سه قوه اعلام کنند که از این به بعد مصوبات شورا را به دلایلی عمل نمی‌کنیم و یا به دلایلی عمل می‌کنیم.
راه دیگر نیز این است که اعضای حقیقی شورا استعفاء بدهند و به محضر رهبری بگویند که آقا این مسئولیت شرعی که شما به عهده ما نهاده‌اید، نمی‌توانیم اینجا را به قرارگاه مدنظر شما تبدیل کنیم. شما افرادی را که می‌توانند در این منصب قرار دهید.
امام در سال ۶۳ می‌فرماید قواعدی را که شورای محترم انقلاب فرهنگی وضع می‌کند باید ترتیب اثر داده شود و رهبری در سال ۷۶ می‌گوید که این شورا مرجع عالی سیاستگذاری و تعیین خط مشی،‌تصمیم‌گیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی و آموزشی و پژوهشی کشور در چارچوب سیاست‌های کلی نظام که رهبری تعیین می‌کند است و می‌گوید که تصمیمات و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی لازم‌الاجرا و در حکم قانون است.
باز بعضی‌ها می‌گویند که اینها قانون نیست. اگر قانون نیست، پس موعظه یا خواهش است؟ یعنی رهبری یک عده‌ای را نصب کرده که بیایند و خواهش کنند؟ برای خواهش کردن احتیاج به نصب افراد از سوی رهبری است؟ رهبری در سال ۷۶ می‌گوید که همه می‌دانید وجود یک دستگاه جامع متفکر دارای یک خصوصیات برجسته و آگاه به کمبود‌ها و نیازها یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیاز به این شورا ضروری است و همه آن را می‌دانند؛ این شورا مسئول است تا مسائل فرهنگی جامعه را بشناسد و پیشاپیش بحث کند و تصمیم‌گیری کند و بعد باید ابلاغ شود و تصریح ‌می‌کنند برای چندمین بار که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی لازم‌الاجراست و همه دستگاه‌های حکومت باید خود را موظف به اجرای تصمیمات این شورا بدانند. رهبری دیگر باید چگونه بگوید، چند بار بگوید، امام باید چندبار بگوید؟ مشکل از سطوح پایین حکومت نیست. مشکل در عالی‌ترین سطوح حکومت است. مشکل در خود روسای سه قوه است. کاری که دیگران باید انجام دهند را ایشان به عهده گرفته و کسی پاسخگو نیست.
روسای سه قوه باید بگویند وقتی رهبری برای بار دهم در سال ۸۱ می‌گوید مصوبات این شورا باید ابلاغ شود و اجرای آن به وسیله آقای رئیس جمهور باید تضمین شود، یعنی نه وزارت آموزش پروش، نه وزارت ارشاد، نه وزارت علوم و نه وزارت بهداشت جرات نکنند مصوبات شمار را اجرا نکنند و باید حتماً اجرا کنند. ما این ‌همه آدم‌های صاحب فکر را که یک ساعت از وقتشان چقدر ارزش دارد برای چنین کار مهمی در شورا جمع کرده‌ایم. اگر مصوبات ابلاغ نشود معنا ندارد، رهبری چگونه باید بگوید.
ایشان می‌گویند که من اصرار دارم فکری بکنید، تکلیف به عهده دبیرخانه است و دبیرخانه باید رجوع کند به آقای رئیس جمهور. همه مسئولان دولت باید وظیفه خودشان بدانند که مصوبات را اجرا نمایند و بعضی‌ها می‌گویند که مجلس قانونگذار است رهبری می‌گویند که حتما همین است اما در شورا که قانونی تدوین نمی‌شود.
مگر هر چیزی که لازم‌الاجراست باید قانون باشد؟ مصوبات دولت که قانون نیست اما لازم‌الاجراست. دستورات سازمان ملل از ۲۰۳۰ تا کنوانسیون کودک مگر قانون است که لازم‌الاجرا می‌شود و بودجه برای آن اختصاص داده می‌شود و از پایین دستی‌ها نیز گزارش می‌گیرید؛ بخش‌نامه فلان وزیر برای زیر دست خود مگر قانون است؟ ولی لازم‌الاجراست.
واجب الاجرا بودن نتیجه قانون را دارد و رهبری می‌گوید که امام نیز همین را بارها گفت و من هم می‌گویم که مصوبات این شورا در حکم قانون است؛ امام هم گفت باید اجرا شود. باید اجرا شود یعنی باید اجرا شود. شما بپرسید چرا خیلی از اینها اجرا نمی‌شود. همه می‌گویند اسناد بالادستی بهترین آرمان‌ها است و به نظرم در جهان بهترین اسناد بالادستی را داریم، اما از آن بالادستی که پایین می‌آییم می‌بینیم که هرکسی هرکاری که دلش خواسته را انجام می‌دهد.
در سال ۹۰ دوباره رهبری می‌گوید شورای عالی انقلاب فرهنگی از نهادهای قانونی و قطعی این نظام است. مصوبات آن لازم‌الاجراست و تضمین اجرای مصوبات این شورا، حضور روسای سه قوه در این شوراست. می‌گویند که به سازوکار قانونی این شورا احترام بگذارید و ایشان می‌گویند که مصوبات این شورا باید به سرعت ابلاغ شود.
مصوبات ما در زمان همه رئیس جمهورها به خصوص در همین دوره فعلی، نه به صورت ابلاغ شده و نه اصلاً ابلاغ می‌شود، شورای عالی انقلاب فرهنگی از ابتدا معلوم بود و من به حوزه و دانشگاه و اخبار عمومی و نخبگان و خواص عرض کنم که شما چه چیزهایی را حق دارید از شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهید و متقابلاً چه اختیاراتی باید در اختیار این شورای حاکمیتی باشد تا بتواند پاسخگوی امام و امت و پاسخگوی قانون اساسی بوده و در دنیا و آخرت نیز پاسخگوی خداوند باشد.
وظایف این شورا از همان روز اول این‌ها بود؛ سیاست‌ها و برنامه‌ریزی علمی کشور را تصویب و روزآمد کند. توسعه و تحول نظام پژوهش را تهیه و تدوین کند و حق نداشته باشند صدها دانشگاه و پژوهشگاه وابسته به دستگاه‌های دولتی و حکومتی ایجاد کنند و بعد هم یک مرتبه تعطیل کنند.
این‌ها باید با شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شودو از طرف امام و رهبری مدیریت کلان کل دستگاه‌های فرهنگی، آموزشی، پژوهشی کشور، هدایت و ساماندهی آنها به عهده این شورا گذاشته شده است. مسئولیت برنامه‌ریزی برای مواجهه فعال مبتکرانه با تهاجم فرهنگی با این شوراست و این‌ها را باید از این شورا بخواهید، اما این شورا باید اختیارات هم داشته باشد. آن‌هایی که امکانات و رسانه‌ها و پول‌های بیت‌المال در اختیارشان است، همگی در همین شورا هستند . خودشان رای می‌دهند و تصویب می‌شود و مثل اینکه بعضی‌ها دو شخصیتی هستند و باز کار خود را می‌کنند.
رصد مستمر تحولات در بحث فرهنگ، علم و فناوری کشور با این شورا است و باید از این شورا بخواهید. حمایت از نظریه‌پردازی و و مناظره در حوزه‌های مختلف در حوزه و دانشگاه که طراحی شد و خود بنده جز پیشنهاد‌ دهندگان این طرح و چند طرح دیگر بودم؛ که باید از شورای مدیریت حوزه‌ها جواب بخواهید که در این حوزه چه کرده‌اند.
مسئولین دانشگاه‌ها، وزارت علوم و دانشگاه آزاد، مدیریت حوزه‌های علمیه، جواب بدهند که چه کار کردند. آن موادی که در شورا تصویب شد، با آنها چه کردید؛ ده‌ها هزار طلبه‌ با استعداد شفاف خالص در اختیار مدیریت‌ و مدرسین حوزه‌های علمیه است. چهل سال از انقلاب می‌گذرد و شما که نباید حرف‌های چهل سال پیش را به ما تحویل دهید؛ چهل سال پیش هم همین بهانه‌ها را می‌آوردید،چهل سال گذشت. یک چله انقلاب نشست و وظیفه این شورا را گفته‌اند که سیاستگذاری کند برای تامین اعتبارات فرهنگی، علمی، پژوهشی و تعیین کند اولویت هزینه کرد اعتبارات در برنامه‌های پنج ساله و بودجه‌های سالیانه.
ما باید در شورا برنامه‌های توسعه فرهنگی علمی اجتماعی کشور را دائم ارزیابی نماییم؛ خب از دبیرخانه شورا بپرسید که آیا ارزیابی صورت گرفته است؟ نتیجه آن چه شده است؟ چه کسانی مسئولیت پذیر بوده و چه کسانی نبوده‌اند؟ باید یکی یکی پاسخگو باشند و کلی نخواهد شد.
همه چیز را نمی‌توان به پای نظام و اسلام و انقلاب نوشت. همه چیز را باید ولایت فقیه جواب دهد؟ وقتی مسئولیت به بنده و شما سپرده می‌شود، پس ما باید پاسخگو باشیم و طراحی سازوکارهای مناسب برای اینکه مصوبات در تمام دستگاه‌های کشور اجرایی شود و شورا نظارت کند و موثر بر اجرای مصوبات باشد که در بند سیزدهم آمده است. چه کسی جواب می‌دهد؟ کسانی که در شورا هستند هم به ما جواب نمی‌دهند.
سئوال می‌کنی و آنها متلک می‌گویند این وظیفه شورا است که برنامه‌های فرهنگی علمی اجتماعی کشور را دائم ارزیابی نماید و مدیریت فعالیت‌های علمی فرهنگی خارج از کشور را در رایزنی‌های فرهنگی ساماندهی و سیاستگذاری کند.
آیا رایزنی‌های فرهنگی تحت کنترل شورای عالی انقلاب فرهنگی است؟ جواب به شورا می‌دهند؟ سفارتخانه‌های ما به شورا پاسخگو هستند؟ اصلاً وزارت امور خارجه به شورای عالی انقلاب فرهنگی کاری دارد؟ صدا و سیما مصوبات شورا را جواب می‌دهد که کدامین را عمل کردیم یا نکردیم؟
ما باید پیوست فرهنگی برای تمام طرح‌های ملی و فرهنگی کلان اقتصادی و عمرانی و صنعتی کشور تصویب کنیم. کدام طرح کلان فرنگی را به شورا می‌گویند که پیوست فرهنگی آن تصویب شود؟ بعد هم بیایند جواب بدهند که به پیوست فرهنگی شما عمل کردیم.
در سیاستگذاری پیوسته و کلان برای وحدت حوزه و دانشگاه ما مصوبات خوبی داشتیم. سیاستگذاری برای تحول و بازبینی رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی، هیئتی برای علوم انسانی تشکیل شد؟ آقایان محترم بیایند جواب بدهند که ۹ سال از آن بحث گذشت و برای علوم انسانی چه کردند؟
زمینه‌سازی برای اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نقشه جامع علمی کشور، تصویب شاخص‌های فرهنگی و ... که فرصت بنده دیگر تمام شد ولی من از شما خواهش می‌کنم از رسانه‌ها، خواص، حوزه، دانشگاه، از کسانی که مسئولیت‌های حقیقی و حقوقی دارند بخواهید که چه چیزهایی تصویب کردید؟ بر سر مصوباتتان چه چیزی آمد و مدیران اجرایی چه چیزهایی را تصویب کردند و چه چیزهایی را تصویب کردند و چرا.
البته این بحث ناقص ماند و اگر فرصتی در اینجا یا جای دیگری دست داد این بحث را تکمیل کرده و آماده هستم فحش‌های جدید را تحمل کنم و می‌روم به استقبال فحش‌های جدید.