گفت و گو با فاطمه معدنی دانشجوی دکترای نانو فناوری پزشکی به مناسبت روز دانشجو
خواهشمندم خود را معرفی فرمایید.
فاطمه معدنی دانشجوی دکتری تخصصی نانوفناوری پزشکی، فرزندجانباز ۲۵ درصد هستم. من درخرداد ماه سال ۷۱ در شهرکرج به دنیا آمدم. پدرم بازنشسته اداره برق و مادرم نیزدبیر اموزش و پرورش است. من سه خواهر دارم و خودم فرزند سوم خانواده هستم. خواهرانم تحصیلات دانشگاهی در رشتههای پرستاری، مهندسی فناوری اطلاعات و مهندسی کامپیوتر دارند.
در مورد نحوه جانبازی پدر برایمان بفرمایید.
پدرم متولد ۱۳۴۲ است و در هنگام شروع جنگ فقط هفده سال داشته و در دبیرستان درس میخوانده بنابرمقتضیات آن روزها بزرگترها لباس رزم پوشیدند و به جبهه رفتند پدربزرگ و عمویم هم بیشتراوقات درجبهه بودند. پدربزرگم در پشت جبهه از افراد فعال ستاد جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه بود و به سراغ مردم مخصوصا کسبه و مغازه داران میرفت و بی هیچ چشمداشتی و بدون دریافت حقوق کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم را جمع آوری و به جبههها ارسال میکرد. زمانی هم که در جبهه بود کار امدادرسانی و رانندگی آمبولانس را به عهده داشت؛ و مجروحان جنگی را از خط مقدم به پشت خط میرساند. ایشان تعریف میکرد آن زمانی را که مشغول حمل مجروحان بوده رگبارآتش دشمن چنان شدید بودکه میخواستند حتی آمبولانس حامل مجروحین را منهدم نمایند. پدربزرگم میگفت ناچار شدم سرعت آمبولانس را بیشتر و بیشتر کنم و جاده ناهموار و پر از سنگ و کلوخ همراه با شلیکهای مکرر بعثیها و گردوخاک ناشی از انفجار باعث شد کنترل آمبولانس را از دست دادم و ماشین چند تا معلق جانانه زد. ولی خدا خواست که او و مجروحان آسیب جدی از آن نبینند.
عمویم بنام شهید محمد معدنی که دو سال از پدرم کوچکتر بود با شروع جنگ درس و مدرسه را رها کرده و به عنوان بسیج مردمی راهی جبهه شد. او دفعات زیادی عازم مناطق جنگی شد و علاوه بر آموزشهای نظامی عمومی آموزشهای چریکی و پارتیزانی را هم گذرانده طوری که با داشتن فقط ۱۷ سال سن از اندام درشت قوی و تنومندی برخوردار شده بود. بار آخری که به مرخصی آمده بود با پدرم قرار گذاشته بودندکه ایشان هم بلافاصله پس از پایان تحصیلات متوسطه به جبهه اعزام و در کنار برادرش بجنگد. عمویم بعد از مرخصی به جبهه برگشت ولی در تاریخ ۱۲/۴/۶۱ در منطقه سرپل ذهاب بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. بعد از شهادت عمویم پدرم با آن که از نظر درسی شاگردی نمونه بود بنابر قولی که به برادر شهیدش داده بوداحساس وظیفه کرد و درس را نیمه کاره رها کرد و در آذر ماه همان سال جهت فراگیری آموزشهای نظامی برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد ولی قبل از اعزام و در حین آموزش بر اثر اصابت تیر مستقیم از ناحیه مچ پای راست مجروح وبه بیمارستان منتقل گردید. وقتی خبر مجروح شدن پدرم را به خانواده گفتند مادربزرگم بسیار آشفته شد و میگفت شما حقیقت را نمیگویید چرا که ۵ ماه پیش هم در شهادت محمد میگفتید او مجروح شده ولی جنازهاش را آوردند.
در مورد نحوه درس خواندن خودتان در زمان دانشآموزی و دانشجویی بگویید.
من در سال ۱۳۸۹ با معدل ۱۹ از دبیرستان قلم چی فارغ التحصیل شدم و در کنکور همان سال در رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شدم. پرستاری انتخاب اول من بود من با این رشته آشنایی داشتم و علاقه خاصی به آن در خود حس میکردم چرا که در این رشته میتوان مستقیما به دیگران کمک کرد و از حس رضایت درونی خوبی برخوردار شد و نیز اطلاعات رشتهٔ پرستاری همواره سودمند است بنابراین با علاقه و بدون استفاده از سهمیه این رشته را انتحاب کردم و در سال ۱۳۹۴ به عنوان دانشجوی برگزیدهٔ دانشکدهٔ پرستاری و مامایی انتخاب شدم. از آنجایی که عضو استعدادهای درخشان بودم، امکان ادامهٔ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بدون کنکور هم برایم فراهم بود اما چون به پژوهش علاقهٔ وافری داشتم و برای ادامه تحصیل به رشتههای تحقیقاتی و علوم پایه فکر میکردم بنابراین در کنکور کارشناسی ارشد در رشتهٔ نانوفناوری پزشکی و رشتهٔ فیزیولوژی پزشکی شرکت کرده و موفق به کسب رتبهٔ یک کشوری نانوفناوری پزشکی و رتبهٔ یک سهمیه در رشتهٔ فیزیولوژی پزشکی شدم. البته آشنایی من با رشته نانوفناوری تقریباً اتفاقی بود اما با مطالعهٔ دقیقتر حیطههای فعالیت نانومدیسین به این رشته علاقمند شدم و با خود عهد بستم که با وجود فرصت کمی که تا کنکور مانده بود با تمام توان برای قبولی در این رشته تلاش کنم. در این مقطع تحصیلی نیز درسها و موضوعات تحقیقاتیش جذابیت زیادی برای من داشت و با وجود شرایط نسبتاً سختی که برای درس خواندن در خوابگاه وجود داشت با انگیزهٔ بیش از پیش تلاش کردم که بهرهٔ علمی کافی از این دوران ببرم. در سال دوم کارشناسی ارشد موفق به کسب بورسیهٔ اراسموس از کشور اسپانیا شدم و بعد از برگشت، ضمن اتمام پایاننامه و نگارش مقالات به مطالعه برای کنکور دکتری رشتهٔ نانوفناوری پزشکی پرداختم. در تابستان سال ۱۳۹۷ با کسب نمرهٔ ۲۰ از پایان نامهٔ خود دفاع کرده و با معدل ۱۴/۱۹ در هفتمین جشن یکپارچهٔ دانشآموختگان به عنوان دانشجوی برگزیدهٔ دانشکدهٔ فناوریهای نوین پزشکی معرفی شدم. همچنین موفق به کسب رتبهٔ یک کشوری در کنکور دکتری تخصصی نانوفناوری پزشکی شدم. علاوه بر این در طی دوران تحصیل در دانشگاه افتخار دریافت تقدیرنامه دانشجوی برتر علمی شاهد و ایثارگررا از دست وزیر محترم بهداشت، جناب آقای دکترقاضی زاده هاشمی را داشتم.
نحوه درس خواندن شما برای پذیرش در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری چگونه بود؟
من تا بهمن سال ۱۳۹۳ دانشجوی کارشناسی بودم و ساعات زیادی را در بیمارستان و دانشگاه میگذراندم. هرچند که زمان زیادی برای مطالعه وجود نداشت ولی سعی میکردم از تمام فرصتهای به وجود آمده جهت درس خواندن استفاده کنم در همین مدت کوتاه از کتابها و کلاسهای تخصصی استفاده نموده و روزانه به طور منظم مطالعه میکردم. گاهی چنان در مطالعهٔ مطالب شیرین علم نانو غرق میشدم که زمان را فراموش میکردم و اصلا مجالی برای خسته شدن نداشتم. مطالعه برای شرکت در کنکور دکتری را نیز از اسفند سال ۱۳۹۶ آغاز کرده و در عین حال روزانه زمانی را برای نگارش مقاله اختصاص میدادم.
از چه زمانی به کارهای پژوهشی علاقمند شدی؟
شاید در دوران کارشناسی فرصت زیادی برای انجام کارهای پژوهشی وجود ندارد و بیشتر وقت دانشجو صرف مطالعه و یادگرفتن میشود. من در دوران کارشناسی فعالیت پژوهشی نداشتم و تمام وقتم را برای یادگیری درسهای ارائه شده و البته مطالعهٔ فراتر از آنچه در کلاس گفته میشد صرف میکردم. گاهی علاوه بر کتابهای دروس پرستاری جزوات و کتابهای دوستانم که دانشجوی پزشکی عمومی بودند را نیز مطالعه میکردم. از زمانی که مقطع کارشناسی ارشد را شروع کردم نوع درس خواندن من تغییر کرد و به کارهای پژوهشی گرایش بیشتری پیدا کردم. البته یکی از اهداف مهم نیز در تحصیلات تکمیلی پژوهش و تحقیق است. در حال حاضر سه مقالهٔ مستخرج از پایاننامه چاپ شده است و نیز تاکنون چهار پوستر در همایش بین المللی ارائه دادهام. همچنین در چندین طرح تحقیقاتی به عنوان همکار طرح فعالیت داشتهام که یکی از آنها طرح پایاننامهٔ یکی از دانشجویان بین الملل با نام Basil Mujokoro از کشور زیمبابوه است. علاوه بر درس و کارهای پژوهشی به کارهای فوق برنامه علاقهٔ زیادی دارم. از اعضای کمیتهٔ دانشجویی و فرهنگی دانشکدهٔ فناوریهای نوین هستم و معتقدم که فعالیت فوق برنامه علاوه بر نشاط بخشی به ارتقاء وضعیت درسی دانشجویان نیز کمک میکند. در سال ۱۳۹۶ به عنوان سفیر فرهنگی دانشگاههای سراسر کشور مشارکت داشتم و در حال حاضر عضو گروه کر دانشگاه علومپزشکی تهران هستم.
در مورد پدر و مادر و خانوادهتان بگویید.
خب همانطور که قبلا گفتم پدرم بعد از مجروح شدن دچار مشکلات حرکتی است. وقتی آدم در سن و سال کم دچار چنان مجروحیتی میشود و تمام شور و شوق جوانی خود را در قالب انسانی کم تحرک مییابد ممکن است دچار ناراحتیهای روحی روانی شود ولی خدا را شکر پدران ما بعد از جانباز شدن هم روحیه شجاعت و فداکاری خود را از دست ندادند و چون این امر را معامله ای با خدا میدانند هرگز از مصایب آن نترسیدند. ایشان بعد از اینکه سلامتی نسبی خود را باز یافت ولی به علت مشکلات حرکتی امکان راه رفتن سریع و دویدن از او سلب شده بود و در بنیاد شهید و جانبازان به مدت ۱۰ سال در خدمت خانوادههای معزز ایثارگران اشتغال بکار داشت و ضمن تاهل و اشتغال بکار در دانشگاه پذیرفته شده و در رشته مدیریت صنعتی فارغ التحصیل شد.
ما این شجاعت را در شیرزنان آن روزگار هم میبینیم که با میل و رغبت و با عشقی وصف ناشدنی به عقد این مردان خدا در میآمدند و بار زندگی را جانانه بر دوش میکشیدند؛ بنابراین مادرم که آن زمان به شغل معلمی مشغول بود با توجه به شناختی که از پدرم داشت در سال ۶۳ با ایشان ازدواج کرد و هرگز از زندگی و مشکلاتش شکایت نکرد و وجود دخترها را مایه خیر و برکت میدانستند.
رابطه استاد و دانشجو را چگونه ارزیابی میکنید؟
لازم است اینجا از اساتید خوبم چه در مقطع کارشناسی و چه مقطع ارشد تشکر کنم البته همه اساتیدم را دوست دارم چون جو دوستانه ای برای دانشجویان فراهم نمودند. ولی میخواهم ازاساتید راهنمایم آقایان دکتر خسروانی و دکتر آدابی به دلیل حمایتهای بیدریغ و سعهصدر در برخورد با دانشجویان تشکر کنم. همچنین ازاستاد نوری، استاد مهراننیا، خانم دکتر پاشایی پور و خانم دکتر روحالهی که معلم اخلاق من در مقطع کارشناسی بودند قدردانی مینمایم. این زنان و مردان خوب خدا در کنار ما ایستادند تا ما بالنده شویم و مشکلات را کنار بگذاریم و در تمام مسیر پیشرفت علمی یار و یاور ما بودند. امیدوارم ما هم بتوانیم مانند این اساتید بزرگوار منشا خیر و برکت در جامعه و نسل آینده باشیم.
در اوقات فراغت چه میکنی؟
هر آدمی باید با توجه به علایق خودش برنامههای موازی در زندگیاش داشته باشد من هم سعی میکنم فعالیتهایی خاص خودم را داشته باشم مثلاً از سال ۸۹ نواختن ویولن رو آغاز کردم و در کنار آن به مطالعه آزاد هم علاقه دارم و از هر فرصتی برای مطالعه مباحث فلسفی وروانشناسی استفاده میکنم.
نظر شما در مورد دانشجوی موفق چیست؟
دانشجوی موفق کسی است که علاوه بر کسب علم در تربیت نفس خود بکوشد و ضمن ارتقا سطح علمی نسبت به افزایش دانش سیاسی و اجتماعی خود اهتمام ورزد. چرا که آیندهٔ هر کشوری در دست نسل جوان آن کشور است. دانشجو موفق کسی است که حس قدرشناسی از امکاناتی که در اختیارش قرار داده شده را داشته باشد و با مسیولیت پذیری بیش از پیش، خود را از جامعه جدا ندانسته و درد مردم را احساس نموده و منشا خیر و برکت برای تمام انسانهای دنیا باشد. به مصداق ایهٔ من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق سپاسگزار مادر و پدر و اساتیدش باشد که قطعا بدون راهنماییها و دعای خیر آنان امکان رسیدن به مدارج علمی بالا میسر نخواهد بود. آنچنان که مقام معظم رهبری فرمودند هدف او از تحصیل خدمتگزاری به مردم باشد نه صرفا اندوختن علم.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قراردادید.
خبر وعکس: نجمه عبدالکریمی