گزارش سخنرانی با عنوان؛ سخنرانی با عنوان؛ «بازشناسی مفهوم وحدت در دیدگاه امام علی (ع)» در دانشگاه مفید
نوزدهم شهریور ماه ۹۷ سخنرانی با عنوان؛ «بازشناسی مفهوم وحدت در دیدگاه امام علی (ع)» با همکاری مرکز تحقیقات امام علی (ع) در دانشگاه مفید برگزار که دکتر محمدعلی مشایخی برای حاضرین سخنرانی کرد.
دکتر مشایخی سخانش را اینگونه شروع کرد: خدا را شاکرم توفیق داد دگربار در نشستی دیگر و در قالبی دیگر از مولا علی سخن میگوییم و با محوریت بیانات گهربار ایشان به بررسی موضوعی دیگر میپردازیم. انشاءاله مقبول افتد و خداوند متعال خواهانیم آن گوییم که باید گفت. د رمطلع بحث از اهمیت عنایت و توجه به کلمات حضرت امیر۷ در دیدگاه غیر شیعیان گوییم تا توجه ما به بحث پیشرو بیشتر شود. جرق جرداق مسیحی در عظمت کلام حضرت فرمایند: ای روزگار! تو چه میشد اگر تمام نیروهای خود را بسیج میکردی ودر هر عصری وزمانی بزرگ مردی چون علی (علیه السلام) با همان عقل ودهان وقلب، باهمان زبان وبا همان شمشیر به جهان ارمغان میدادی؟ من هنگامی که از مدرسه خارج میشدم یا بهتر بگویم فرار میکردم، به حفظ سوره های قرآن وخطبه ها ومواعظ امام علی علیه السلام در زیر درخت بلوط می پرداختم. با چنین حال وهوایی چگونه میتوانستم در باره نهج البلاغه چیزی ننویسم؟...نهج البلاغه را که خواندم عاشق ادبیات، حالات، شخصیت و اندیشه امام علی (ع) شدم و پس از آن به تحقیق و مطالعه هر کتابی از نویسندگان اهل سنت و شیعه پرداختم که درباره ایشان نوشته بودند ... جاذبه کلام حضرت علی (ع) شور و شوقی در من ایجاد کرد که دویست بار نهج البلاغه را خواندم.
کلمات حضرت درس زندگی است و به صورت کاربردیتری نیازهای فردی و اجتماعی امروزه ما را پاسخ میدهد. بنابراین نیازمند عنایت و توجه به آن هستیم.
وی افزود: یکی از موضوعاتی که بیش از گذشته امت اسلام به آن نیازمند است وحدت و همگرایی است. زخم کهنه تشت و تفرق امت اسلامی از دیرباز تاکنون هزینه های بسیار زیادی را بر امت اسلامی تحمیل نموده است و دشمنان نیز خوب فهمیدهاند آتش تفرقه و تششت بهترین حربه برای دستیابی به مطامع نامشروع خود است. باین وصف امت اسلامی بیش از بیش به وحدت و همگرایی نیازمند است. ائمه اطهار به عنوان پیشتازان عرصه وحدت امت اسلامی بهترین الگو برای وحدت و همگرایی هستند. در این مجال از وحدت با محوریت دیدگاه حضرت امیر سخن می گوییم.
قبل از هرچیز به بیان چیستی خود لفظ وحدت پردازیم تا زمینه برای ورود به مباحث بعدی فراهم شود. وحدت از ماده وحدت از ماده « و- ح-د» به معنای انفراد، تنهایی، یگانگی، یکتایی و... آمده است. این کلمه توسعه معنایی پیدا کرده ودر باره مسلمانان و مومنان و مردمان جامعه اسلامی به کار رفته و به واسطه اسلام و ایمان یکی تلقی شدهاند؛ امت اسلامی علیرغم شمول آن بر مجموعهای از افراد یکی تلقی شده اند و به رفتاری واحدانه فراخوانده است و الفاظی نظیر اتّحاد، وفاق، تفوق، جماعت، انسجام، تواصل، تباذل و... ترادف معنایی داشته وبا کلماتی نظیر نظیر تفرّق، تشتت، تشعب، تلوّن، اختلاف، تنازع، تدابر، تقاطع و ... تقابل معنایی پیدا کرده است. فلذا د رآیات و نیز روایات عباراتی از این دست قابل مشاهده است؛ انّهُمْ اُمّهٌ وَاحِدَهٌ مِنْ دُونِ النّاسِ؛ اِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ اِخْوَهٌ؛ المومنُ اَخُوالْمُوْمِنِ؛ الْمُوْمِنُ اَخُوالْمُوْمِنِ کَالْجَسَد الْوَاحِد
این عبارات گویای این است که خداوند متعال به جامعه اسلامی و ایمانی توجه و عنایت ویژه دارد و شان و جایگاه خاصی برای آنها قائل است. و علیرغم شمول جامعه اسلامی بر مجموعه ای از افراد که حتی ارتباط نسبی و حتی حسبی با هم ندارند لیکن به عنوان برادر تلقی شدهاند؛ یعنی اسلام و مسلمانی رابطه خاصی بین مسلمانان برقرار کرده و آنها را تا سرحد برادر خونی و حتی بالاتر به هم نزدیک کرده است. چی میشود که جامعه اسلامی برادر خوانده شده و از آنها درخواست مناسبات برادرانه میشود. این موارد و مجموعه نظر لغویون و ادیبان ما را به تعریف اصطلاحی از وحدت ترغیب می کند: به رفتاری گفته می شود که افراد جامعه اسلامی یا انسانی از خود بروز می دهند که یکتایی، یکپارچگی، همراهی آنان را نشانگر باشد علیرغم اینکه در ظاهر آن جامعه متشکل از افراد مختلف با سطوح مختلف فکری هستند.
آری باید رفتاری از خود بروز دهند تا یکپارچکی آنها نشانگر باشد و این میشودوحدت و همگرایی. قاعدتا وحدت عناصری دارد. تعبیری که برای آن به کار می بریم مثلث وحدت است. وحدتجو، وحدتپذیر، محورها. کسی باید باشد مروج و مبلغ وحدت باشد و نیز کسی باید باشد آن وحدت را پذیرا باشد حال که وحدت از طرف وحدتجو مطرح و از طرف وحدتپذیر پذیرفته شد حول چه محوری وحدت نمایند به چه ریسمانی متمسک بشوند و اطراف آن حلقه زنند این ضلع سوم مثلت عناصر وحدت را در بر میگیرد. یک نکته هم اینجا باید گفت لفظ جوابگوی نیاز نبود و چاره از تفکیک نبود و گرنه هر وحدتجویی نیز میتواند وحدت پذیر بشوذ و برعکس.
مشایخی ادامه داد: یک به یک این عناصر را در گستره درون دینی مورد بررسی قرار میدهیم؛ این که گفته شد در گستره دروندینی به واسطه این است که هر نقطه اشتراکی برای انسانها میتواند به محور وحدت بدل شود و سطحی از وحدت را ایجاد نماید وهمگرایی ایجاد نماید، جنس، نژاد، سن، زبان، گویش، رنگ، آداب، مکان، فرهنگ، دین، مذهب و... از جمله مواردی است که میتواند وحدت ایجاد نماید و همگرایی ایجاد کند منتها در هر کدام از اینها سطح وحدت متفاوت است؛ علاوه بر این نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره داشت هدف از وحدت است در هر کدام از این موارد هدف میتواند متفاوت باشد. فلذا باید گفت آنچه از وحدت د راینجا و در بیانات گهربار حضرت به دنبال ان هستیم مرتبه وسطح عالیه وحدت باهدف الهی و آرمانی است. وحدت حول دین و منویات آن برای تعالی، تکامل و سعادتیابی هدف عمده و محوردهنده این نشست است. همین نیز خود وحدت مفروضه را از همه وحدتهای موجود و مرسوم جدا مینماید. البته باید گفت هر سطحی از وحدت رفتاری خاص را میطلبد و هدف خاصی را دنبال میکند چه بسا برای دستیابی به سطحی از وحدت برای هدف خاص سطوح و اهداف دیگر چندان ارزشمند نباشد یا حداقل این میزان ارزشمند نباشد. فلذا باز تاکید میشود وحدت در گستره دروندینی و درون اسلامی بحث میشود و آنچه از وحدت با این محورها از آن صحبت میشود ناظر به این پیشفرض است.
دو عنصر اول عنصر اول وحدتجو و وحدتپذیر هستند. اموزههای علوی عمدتا سه طیف عمده را در بیانات خود برای این مهم برگزیدهاند؛ مسلمان، مومن و ناس که باز به گونهای به دو واژه قبل بر میگردد یعنی مردمی که مسلمان یا مومن هستند. یعنی در داخل قلمرو اسلامی صحبت میکردند ومعمولا در مسجد یا مکان مناسبی دیگر به صحبت با مردم پرداختند و د راین مکانها نیز معمولا یا عمدتا مسلمان بودهاند. در عبارات زیر مواردی که حضرت و دیگ رائمه به ویژگیهای یک مسلمان یا یک مومن پرداختهاند تشریح کنیم
آنچه از بررسی اوصاف یک مسلمان بیان شده است اینها هستند:
۱- دوری از لقب گذاری زشت(فَلا تَنابَزُوا )۲- یاری گر(لَا تَخَاذَلُوا ) ۳- عدم ظلم (لَا یَظْلِمُهُ) ۴- دوری از تکذیب (لَا یَکْذبُهُ) ۵- دوری از غیبت(لَا یَغْتَابُه)۶- دوری از خدعه(لَا یَخْدَعُهُ)۷- دوری از شماتت (لا یشتمه) ۸- با عاطفه(التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُف)۹- مواساه(الْمُوَاسَاهُ لِاَهْلِ الْحَاجَه) و....
اوصاف مومن: ۱- آیینه (الْمُوْمِنُ مِرْآهُ الْمُوْمِنِ) ۲- عملگرا(العمل شعار المومن)۳- الفت گیر(الْمُوْمِنُ الف) ۴- الفت پذیر(الْمُوْمِنُ مالوف )۵- مهربان(الْمُوْمِنُ متعطّف) ۶- ظلم گریز(المومن لا یظلم)۷- منزه از بداندیشی(المومن منزّه من الزّیغ)۸- دنیانگری عبرت انگیرانه(ینظر اِلَى الدُّنْیَا بعَیْنِ الِاعْتِبَار) ۹- منصف(المومن ینصف من لا ینصفه) ۱۰- به فکر دیگران بودن(لا یشبع المومن و اخوه جائع) ۱۱- عدم عیبجویی(الْمُوْمِنُ لا یَعیبُه) ۱۲- منزه از حسادت، کینه توزی و بخل(لا تلقى المومن حسودا و لا حقودا و لا بخیلا) ۱۳- یاریگر دیگران(وَ لا یَدَع نُصرَتَه) و....
الناس: َایُّهَا النَّاسُ شُقُّوا اَمْوَاجَ الْفِتَنِ بسُفُنِ النَّجَاهِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَهِ (نهج البلاغه، خطبه ۵) ۲- اَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّهِ اَهْلِهِ فَاِنَّ النَّاسَ قَد اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَهٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیل (نهج البلاغه، خطبه ۲۳۱) و..
۱- مسلمانان دارای درجات ایمانی متفاوتی هستند برخی در مرحله اسلام ماندهاند و برخی به مراحل بالاتر پای گذاشته اند و در جرگه مومنان جای گرفتهاند مراحل بالاتری هم وجود دارد. متقیان، مخلصان صدیقان طیف های دیگری از مسلمانان هستند.
۲- اسلام و مسلمانی مناسبت جدیدی را بین انسانها برقرار کرده که همین خود میتواند محور وحدت باشد یعنی وقتی حضرت سخن از وحدت و همگرایی به میان میآورند با عبارات مومن ومسلمان و ... یاد میکنند
۳- سخن از وحدت باید بین کسانی مطرح شود که آن را پذیرا باشند و به آن گردن نهنند مسلمان و مومن واقعی کلمه به وحدت و لوازم آن ملتزم هستند ی احداقل از آنها انتظار بیشتری برای پذیرایی وحدت و همگرایی هست
۴- وحدت بین مسلمانان و مومنان بسی ارزشمند و مهم است یا اینکه وحدت بین مومنان و مسلمانان سطوح عالیه وحدت را به نمایش میگذارد.
۵- اگر خواهان وحدت حداکثری هستیم باید زمینه های درونی اسلام و ایمان را در خود تقویت کنیم به دیگر سخن هرچه زمینههای درونی ایمان و اسلام را در خود تقویت کنیم و به دتبال ارتقاء معنوی خود باشیم قطعا امید به وحدتگرایی بیشتر خواهد شد. نفس بکارکیری عبارات بیشتری برای وحدتخواهی مومن خود میتواند گویای این حقیقت باشد. توجه داشته باشیم اوصافی که برای مومن بیان شده علیرغم اینکه در برخی موارد با مسلمان یکسان است ولی صفاتی برای او بیان شده که قطعا همگرایی را در او سهلالوصولتر خواهد کرد.
۶- اگرچه میتوان به واسطه اشتراکات انسانی در سطوح مختلف انتظار وحدت داشت یا اینکه میتواند از هر اشتراکی برای وحدت بهره گرفت لیکن همانطور که گفته شد وحدت مد نظر امام علی(ع) وحدت حول تعالیم اسلامی برای مومنان و مسلمانان است. به تناسب هدفی که از این وحدت دنبال میشود هدفی عالیتر خواهد بود تکامل، تعالی و پیشرفت در مسیر اعتلای اسلام و مسلمانی و سعادت دوسرا
بنابراین هر کسی به وحدت تن ندهد حضرت نیکان و خوبان را به این مهم فراخوانده اند مسلمان با اوصاف پیشگفته و نیز مومن با ویژگی های پیشگفته قدم در راه وحدت خواهند گذاشت و ازآنها چنین انتظاری هست
محورها
ضلع سوم از مثلث وحدت محوری است که حول آن وحدتجو و وحدتپذیر حلقه میزنند و به ریسمان آن چنگ میزنند عمده این موارد به قرار زیر است؛
۱- قرآن: وَ تَمَسَّکْ بحَبْلِ الْقُرْآنِ (نهج البلاغه، نامه ۵۳)، وَ عَلَیْکُمْ بکِتَاب اللَّهِ فَاِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبینُ ( نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۶)
۲- پیامبر اکرم: ِالَى اَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ لِاِنْجَاز عِدَتِهِ وَ اِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ ... وَ اَهْلُ الْاَرْضِ یَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَهٌ وَ اَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَهٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَهٌ .. فَهَدَاهُمْ بهِ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ اَنْقَذَهُمْ بمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَهِ: ( نهج البلاغه، خطبه ۱)-
۳- اهل بیت: پیامبر اکرم(ص): وَاَهْلُ بَیْتى اَمانٌ لاُمَّتى مِنَ الاِخْتِلافِ(الطرائف، سیدبن طاووس، ص۲۹۴)، انْظُرُوا اَهْلَ بَیْتِ نَبیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبعُوا اَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًى ( نهج البلاغه، خطبه ۹۷)
۴- مسئول امور( حاکم، رهبر): مَکَانُ الْقَیِّمِ بالْاَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَز یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَاِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بحَذَافِیرِهِ اَبَداً؛ ( نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶)
۵- تعالیم دینی: اَ مَا دینٌ یَجْمَعُکُم(خطبه ۳۹)، اِنَّمَا اَنْتُمْ اِخْوَانٌ عَلَى دینِ اللَّه (نهج البلاغه، خ۱۱۳) و....
وی در خصوص اهمیت و جایگاه وحدت توضیح داد: پس از تشریح و حدت و عناصر آن به تشریح اهمیت و جایگاه وحدت خواهیم پرداخت درواقع خواهیم با این تشریح به چرایی وحدت اشاره کنیم؛
۱- روح وحدتخواهانه تعالیم الهی: تعالیم دینی خود محور وحدتند و به وحدت فراخواندهاند عباراتی نظیر اِنَّمَا اَنْتُمْ اِخْوَانٌ عَلَى دینِ اللَّه (نهج البلاغه، خ۱۱۳)، اَمَا دینٌ یَجْمَعُکُم(خطبه ۳۹)، وَ اِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌ اَ فَاَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَی] سُبْحَانَهُ بالاخْتِلَافِ فَاَطَاعُوهُ اَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ و... گویای این است که تعالیم دینی وحدتخواهند و به ان دستور دادهاند وبرای آن ارزش قائلند
۲- تجسدیابی بخش عمدهای از تعالیم دینی در پرتو وحدت
بخش عمدهای از تعالیم دینی در پرتو وحدت تحقق و تجسد مییابد. بخش عمدهای از تعالیم دینی در بستر اجتماع تحقق مییابد. نمازهای جماعت، جمعه، اعیاد اسلامی، زکات، خمس، مظاهر فرهنگ اسلامی امثال مسجد، مصلی، برخودرای از برخی ثوابها و پاداشها و... همه اینها در پرتو وحدت و باهم بودن معنا و مفهوم پیدا میکند و موجودیت مییابد. پس اگر بخواهیم به اهمیت وحدت اشاره کنیم یکی از موارد موجودیت یابی برخی از تعالیم دینی به توسط وحدتگرایی است
۳- نعمتی پرارج و پربها و ضرورت شکرگزاری آن: نخستین وظیفه واجب انسان در قبال خداوند متعال سپاسگزاری از نعمتهای او و فراهم آوردن موجبات خشنودی اوست (اَوَّلُ مَا یَجِبُ عَلَیْکُمْ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ شُکْرُ اَیَادیهِ وَ ابْتِغَاءُ مَرَاضِیهِ (غرر، ص۱۸۱)، وحدت نعمت و فیضی از ناحیه خداوند متعال دانسته که به واسطه آن بر مسلمانان منت نهاده ( فَاِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَد امْتَنَعَلَی جَمَاعَهِ هَذهِ الْاُمَّهِ فِیمَا عَقَدَ بَیْنَهُمْ مِنْ حَبْلِ هَذهِ الْاُلْفَهِ (خطبه ۱۹۲)همانا خدای سبحان بر جماعت این اُمّت، منّت گذارده و بین آنان الفت و اتحاد ایجاد کرده است که در سایه آن زندگی کنند و به کنف حمایت آن پناهنده شوند) د رآیه قران نیز داریم به خداوند متعال به اعطای هر نعمت سنگین منت گوید((لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُوْمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ (آل عمران/۱۶۴) در این عبارت خطبه ۱۹۲ دقت کنیم وَ انْقَادَتِ النِّعْمَهُ لَهُ مَعَهُمْ .. مِنَ الِاجْتِنَاب لِلْفُرْقَهِ وَ اللُّزُومِ لِلْاُلْفَهِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بهَا.
بنابراین وحدت نعمتی عظیم است که خداوند متعال برای دادن ان بر مسلمانان منت نهاده است همانطور که نعمت عظیم پیامبر را عطا کرد و بران منت نهاد.
۴- عزت آفرین: فَاِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ اَمْرٍ لَزمَتِ الْعِزَّهُ بهِ شَاْنَهُمْ ... وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَهُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجْتِنَاب لِلْفُرْقَهِ وَ اللُّزُومِ لِلْاُلْفَهِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بهَا ( خطبه ۱۹۲)
۵- برکت آور: این عبارت گهربار حضرت امیر را ببینیم: وَ اِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یُعْطِ اَحَداً بفُرْقَهٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِیَ خداى سبحان به هیچکس از گذشتگان و برجاى ماندگان، که جدایى گزیند، خیرى عطا ننموده است. »( خطبه ۱۷۶) دست خدا با جماعت است( فَاِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَهِ:؛ (خطبه ۱۲۷)، جماعت رحمت و فرقه عذاب است( اَلْجَماْعَهُ رَحْمَهٌ وَ الْفُرْقَهُ عَذابٌ(خطبه ۱۲۷) و اصلا برکت در جماعت است( فَاِنَّ الْبَرَکَهَ فِی الْجَمَاعَهِ (خطبه ۱۲۷)
نماز جماعت یکی از مظاهر وحدت است ببینیم چه برکاتی برای آن بیان شده است: برتری ثواب؛ علنی شدن اسلام، رافع بلاها، برآوردگی حاجات، برائت از نفاق و آتش جهنم بواسطه درک چهل روزه نماز جماعت، علو درجات و...
اگر در عرصه اجتماعی شاهد شکل گیری وحدت و انسجام فراگیر باشیم آیا عواید و برکات مادی و معنوی آن قابل تصور خواهد بود؟ خیلی سوال مهمی است وقتی برای یک نماز جماعت این همه برکت وجود دارد برای دیگر موارد چگونه خواهد بود
۶- دشمنان همیشگی نیز یکی از عوامل و دلایل اهمیت وحدت و وحدتگرایی است و سخن د راین باره فراوان است اجمالا بگوییم وجود دشمنان همیشگی قسمخورده ما را نیازمند همیشگی وحدت کرده است. اقدامات دشمنان قابل مشاهده است و زخم کهنه تفرقه و تشتتگرایی تاکنون قربانیان زیادی را از امت اسلامی گرفته است و دشمن در این تشتتآفرینیها سودهای بسیار برده است فلذا تلاش کرده و میکند به هر طریق ممکن به آن دامن زند
وی همچنین در خصوص عوامل و زمینه های وحدت موارد زیر را تشریح کرد:
۱- تقواپیشگی: همانطور که قبل از این گفتیم از مسلمانان و پیش از ان از مومن انتظار بیشتری برای وحدتگرایی میرود چون واجد ویژگیهایی است که همگرایی در او بیتشر ظهور و بروز دارد. بنابراین نیازمند آن هستیم که بیش از بیش جنبههای ایمانی و اسلامی را در خود تقویت کنیم و مراتب و سطوح آن را در خود افزوده نماییم. در نقطه مقابل خباثتها و بیتقواییها خود منشا اختلافگزینی است وَ اِنَّمَا اَنْتُمْ اِخْوَانٌ عَلَى دینِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ اِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ؛ (نهج البلاغه، خطبه۱۱۳)
۲- رفتار ( تعاملات) مطلوب: تعاملات مطلوب زمینه را برای وحدتگرایی فراهم خواهد ساخت قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّهٌ فَمَنْ تَاَلَّفَهَا اَقْبَلَتْ عَلَیْهِ: (نهج البلاغه، حکمت۵۰) ، الْمَوَدَّهُ تَعَاطُفُ الْقُلُوب فِی [و] ائْتِلَافِ الْاَرْوَاحِ (غرر، ح۹۴۴۵)
تشریح عواید و آثار شایسته وحدت، تشریح عواقب و پیامدهای سوء تفرقه و اختلافگزینی، تشریح نمونههای عینی و ملموس از وحدتگرایی و تفرقهگزینی، بیان حقایق جامعه اسلامی و اقدامات دشمنان اسلام و مسلمانی و ... از جمله عوامل و زمینههای دیگر برای تقویت وحدت است که نی زمیتوان به آن اشاره کرد و در این مجال فرصتی برای ارائه آنها نیست.
خداوند توفیق دهد در جلسه ای دیگر به تشریح بیشتر و بهتر وحدت از دیدگاه حضرت امیر پردازیم زوایای پنهان و ناپیدایی فراوان دیگری مانده که نیازمند تشریح و تبیین هستند. آنچه گفته شد خود شروعی برای سخن از وحدت بود. قاعدتا چند جلسه دیگر نیاز داریم که عمیق شویم و زوایای وجودی وحدت را بشکافیم و به تشریح آن پردازیم. وحدت در چه سطحی، تا کجا ، با چه کسی، چگونه، تا چه حد و ... همه اینها سوالاتی است که نیاز به پاسخ دارد و ما در این زمانه به شدت به ان نیازمندیم. خداوند متعال مجالی دهددگربار در نشستی دیگر به این سوالات نیز پاسخ دهیم. انشاءالله