میر شکرایی آیینه فرهنگ ایرانی
.
سید محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تبریک روز مردم شناسی به مردم شناسان و تمامی افرادی که به فرهنگ تعلق خاطر دارند با تاکید به اینکه مردم شناس باید مردم شناس باشد گفت : البته این امر به نظر بدیهی می آید اما واقع قضیه این است که مردم شناسانی داریم که در این رشته تحصیل کرده اند ، تخصص و تالیفات دارد ولی مردم را نمی شناسد و این در مورد باستان شناسان هم صدق می کند.
او افزود :میر شکرایی از جمله آن دسته از مردم شناسانی است که مردم را می شناسد و این یک وجه تمایز بزرگ به حساب می آید زیرا که در روزگاری زندگی می کنیم که بین سواد و شناخت فاصله افتاده است.
بهشتی وجود آدم هایی را که تنها سواد ندارند بلکه مردم را نیز می شناسند در این روزگار گرانبها دانست وتصریح کرد : البته این امر در تمامی حوزه ها و نه تنها مردم شناسی امری گرانبهااست خصوصا در حوزه های فرهنگی این قضیه وضعیت خاصی میابد یعنی در حوزه های فرهنگی و رشته هایی که با موضوع میراث فرهنگی سر و کار دارد تفاوت می کند .
او گفت : مردم شناس و باستان شناسی که مردم و باستان را بشناسد خیلی ارزشمند اند و اگر نشناسند هم موجودات عجیب و غریبی هستند که مردم شناس و باستان شناس اند ولی موفق شده اند که مردم را نشناسند .
بهشتی این اتفاق را خیلی عجیب نداست ؛ زیرا که شناخت مردم موکول به خواندن کتاب و سواد نیست بلکه وابسته به انس است که می تواند منجر به تقرب شود و معرفت پیدا کردن به هر آنچه که موکول به انس و تقرب باشد حتما در آن ملاط الفت هم وجود دارداگر محبت وجود نداشته باشد این تقرب و انس به وجود نمی آید.
وی افزود:مگر ممکن است کسی با انس و الفت به مردم از آن جهتی که واجد یک فرهنگ هستند تقرب یافته باشد و معرفتی به این فرهنگ پیدا نکرده باشد که البته خیلی کار سختی است و دل سنگ می خواهد که آدم مبتلا نشود.
او تصریح کرد :پس همان قدر که نمونه ای مانند میر شکرایی خیلی ارزشمند است نقطه مقابلش هم از نظر نادر بودن خیلی ارزشمند است که می توان رویش مطالعه کرد که این چه موجودی است که می تواند راجع به مردم مطالعه کند و بوی این فرهنگ را نگیرد و به آن تعلق خاطر نیابد . رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ، در ادامه به تاثیرمردم شناسی در رشته ای دیگر نظیر معماری ، بهترین اثر معماری که در یک قرن اخیر ساخته شده و هم معاصر و هم ایرانی است را مقبره حافظ دانست و تصریح کرد: از عجایب روزگار اینکه سازنده حافظیه ایرانی نیست.
وی با طرح این پرسش که چطور آندره گودار فرانسوی توانسته حافظیه را به این زیبایی بسازد و فروغی در کنارش سعدیه را طوری بسازد که هیچ چنگی به دل نمی زند؟ گفت : دلیل این امر انس و الفتی است که گودار با معماری ایرانی یافته چون دلش از سنگ نبوده و متاثر شده است .
گدار به عنوان یک معمار وقتی می خواهد اثری بیافریند حافظیه را می سازد ولی فروغی این انس و الفت را ندارد در عین اینکه در مقبره سعدیه از گنبد ، کاشی و ...استفاده کرده اما هنگام مشاهده آن به انسان احساس ایرانی بودن دست نمی دهد و به گونه ای سخن نمی گوید که بتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.
در حالیکه با مقبره حافظ ارتباط برقرار می کنیم زیرا که انگار با زبان خودمان با ما سخن می گوید به همین دلیل هم استقبال مردم از مقبره حافظ بیشتر از سعدی است با اینکه سعدی مقامش کمتر از حافظ نیست و نقشی که در فرهنگ ما دارد بسیار بالا ست .
او میر شکرایی را از این جنس آدم ها دانست و کافی است که دلتان از سنگ نباشد آن وقت است که در اثر همنشینی با او شما هم مبتلا می شوید.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه پیش از ورود به سازمان میراث فرهنگی چیزی از مردم شناسی نمی دانستم و هر آنچه آموختم از میر شکرایی آموختم تصریح کرد :کافی است که با وی همنشین باشید حتی اگر گل باشید خوشبو می شوید زیرا که وجود وی آنچنان با فرهنگ ایرانی مانوس بوده که دیگر به عنوان گلی خوشبو نیست بلکه شیشه عطری است که می تواند دیگران را خوشبو کند .
وی افزود : میر شکرایی به مثابه آیینه ای است که می توان در وجود ، زندگی ، سلوک وفعالیت هایی که انجام داده تا حد زیادی قد و بالای فرهنگ ایرانی را دید.
او با طرح این پرسش که فرهنگ ایرانی چه ویژگی هایی دارد؟ گفت :یکی از ویژگی های فرهنگ ایرانی رندی است که میر شکرایی رند است زیرا بدون اینکه از ابتدا من را بشناسد من را در دام خودش انداخت .
به گفته بهشتی میر شکرایی ، کیمیاگر است، فرهنگ ایرانی را دوست دارد و در حوزه کاری اش کیمیاگری می کند.
او افزود :میر شکرایی شاعر و شکیبا است زیرا که به مثابه یک پرستار به قضایا می نگرد و قائم به ذات است زیرا که معطل کسی نمی شود .
بهشتی اظها رداشت : آن زمانیکه میر شکرایی برای اینکه نوروز را در مقامی قرار دهد که بتوان سخن از جهان نوروز و ثبت جهانی آن به میان آورد همت کرد ، شماتت می شد که چرا به این موضوع توجه کرده ولی او مانند آبی که برای رسیدن به مقصد از سنگ ها می گذرد از تمامی سختی ها گذشت .
بهشتی افزود :میر شکرایی روزگاری موضوع انسان و آب را مطرح کرد که نگاه ما به آب نگاه شاعرانه بود و فکر نمی کردیم که شاهد مهاجرت و جابجایی عظیم جمعیتی در خراسان ، سیستان، اصفهان و ... باشیم .
او گفت : میر شکرایی زمانی که کسی این حرف ها را باور نمی کرد و به آن گوش نمی داد، طی ۴ سال در همایش های« انسان و آب » نگاه فرهنگی به آب رامطرح کرد .
بهشتی با طرح این پرسش که این شناخت را میرشکرایی با اینکه نه هواشناس بود نه هیدرولوژیست از کجا آورده بود؟ و آنچه را باید هواشناسی و وزارت نیرو هشدار می داد مطرح کرد افزود :میر شکرایی مردم شناس است ؛ رشته ای که خیلی جدی نیست و اگر نباشد مشکل جدی پیش نمی آید ولی معلوم شد اگر مردم شناس نداشته باشیم و به مرد شناسی رجوع نکنیم مشکل حیات پیدا می کنیم و ایشان زمانی که این امر خریدار نداشت با دور اندیشی این نگاه را مطرح کرد .
او گفت : فرهنگ ایرانی زندگی بین دو بحران است که متاسفانه نه مدیران و نه تحصیلکرده ها متوجه این نیستند که یکی از ویژگی های مهم فرهنگ ایرانی تربیت شده سرزمینی است که برای زیستن در آن شرط لازم زیستن به دو بحران نظیر سیل ، زلزله ، خشکسالی و... است برای همین در فرهنگ ما روز مبادا و صندوقخانه داریم .
وی با بیان اینکه امروز درک فرق پستو و صندوق خانه کار مشکلی است گفت :فرق این دو را مردم شناسان میدانند ؛ پستو جای آشغال ها ولی صندوقخانه آنجایی است که تمام آنچه برای روز مبدا و ارزشمند است را در آنجا نگه می داشتیم .
به گفته بهشتی ، میر شکرایی در اثر انس با فرهنگ ایرانی متوجه شد که فرهنگ ایرانی آنچیزی است که قرار است در صندوق خانه روز مبادا به کمک ما بیاید، همان چیزی که دیگران آن را دم در گذاشتند تا رفتگر بیاید و آن را ببرد و جا برای پستو باز شود تا آشغالهاشون رو آنجا نگهداری کنند .
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت : میر شکرایی نه تنها صندوق خانه اش را بیرون نریخت بلکه تلاش کرد با همه کار هایی که در حوزه مردم شناسی انجام داد برای جامعه صندوق خانه ای تدارک ببیند .
او افزود :میر شکرایی به گذشته نزدیک توجه کرد وبه آن توجه داد زیرا که مردم شناسی علمی راجع به گذشته نزدیک است امروز نفس می کشد.
او با طرح این پرسش که گذشته نزدیک در فرهنگ چه جایگاهی دارد ؟ گفت : فرهنگ مانند درختی است که ریشه هایش بخش های پنها ن آن ، تنه و شاخه ها بخش های آشکار آن و قسمت های سبز و زنده درخت نیز مکان هایی است که جوانه ، میوه و آفت آنجا شکل می گیرند و این مکانها همان گذشته نزدیک اند و اگر ما به دنبال طراوت درخت فرهنگ هستیم این بخش را نمی توانیم نادیده بگیریم.
وی اظهار داشت : آنهایی که باستان شناساند در مورد ریشه ها کار می کنند ولی مردم شناسان و زبان شناسان با این بخش سرو کار دارند و می توانند تضمین کنند که در چه حالی هستیم و چکار کنیم که بهتر شویم.
او با اشاره به ناراحتی های میر شکرایی راجع به شکل گیری جابجایی های قومی و وضعیت نابه هنجاری هایی که در آینده ایجاد خواهد کرد ، آن را بی تدبیری هایی دانست که مدیریت کشور با در نظر نگرفتن زمینه فرهنگی به آن دامن می زند .
او گفت : مدیریت کشور برای آب دادن به یک گل مصنوعی پا روی هزاران گل با ارزش طبیعی می گذارد .
وی در پایان خطاب به استاد میر شکرایی گفت : شما اندوخته زیادی در زندگی جمع کردید و من غبطه می خورم به زندگی شما و آنچه به یادگار گذاشتید برای جامعه و فرهنگ خودتان و آن بخش هایی که مغفول بوده به آن توجه کردید و سعی کردید آن را به خود آگاه جامعه بیاورید .
او افزود : درست زمانیکه هنوز عید غدیر را به رخ نوروز می کشند و گمان میکنند که نوروز مغایر عید غدیر است و سواد ندارند که بدانند غدیر در نوروز اتفاق افتاده است و گمان می کنند که این دو در مقابل هم هستند و در این روزگار شما توانسته اید کارهای بزرگ انجام دهید .