ایران در حوزههای اقتصاد و صنعت به یک خانهتکانی جدی نیاز دارد
رییس جهاد دانشگاهی با اشاره به بیتوجهی مدیران کشور به توان مهندسی شرکتها و سازمانهای داخلی برای مشارکت با شرکتهای خارجی جهت انجام انتقال فناوری، تاکید کرد: از مدیران دولتی که فهم درستی از اهمیت فناوری و روشهای درست صاحب آن شدن را ندارند و خودباور نیستند، ضربههای زیادی خوردهایم؛ لذا باید یک خانهتکانی جدی در مدیران دولتی در حوزههای اقتصاد و صنعت انجام شود.
در یادداشت دکتر حمیدرضا طیبی با موضوع تفاوت دیدگاه مدیران دولتی ایرانی و اروپایی درباره اهمیت قائل شدن برای فناوری و ارزش آن و ضرورت اصلاح این دیدگاهها آمده است: «ارزش فناوری و تاثیر حیاتی آن در ایجاد اقتدار و ثروت برای کشور در اقتصاد دولتی و نفتی ما کماکان مهجور مانده و فاقد اهمیت برای بسیاری از مدیران و کارشناسان دولتی است. برای اثبات این موضوع به چند خاطره تاسف برانگیز در دیدگاه مدیرانمان اشاره میکنم.
در دوران مدیریت مهندس نعمتزاده در شرکت ملی پتروشیمی ایران در دولت اصلاحات، ایشان از مدیر ارشد "زیمنس" در بخش نفت، گاز و پتروشیمی دعوت کرده بودند که از برخی از صنایع کشور ما بازدید کند و به علت آشنایی مهندس نعمتزاده از توانایی فناورانه جهاد دانشگاهی علم و صنعت که من توفیق مسئولیت آن را داشتم، توصیه کرده بودند که مدیر زیمنس از واحد ما نیز بازدید بعمل آورد. در روزی که این بازدید انجام شد، هنوز ۲۰ دقیقه از توضیحات من نگذشته بود که این مدیر رو به میزبان همراه خود کرده و با بردن نام دو شرکت بزرگ ایرانی گفت "من از این شرکتها که ماشینآلات زیاد دارند و فقط مونتاژکار هستند زیاد دیدهام. من را اول باید به اینجا میآوردی که در زمینه تولید فناوری پیشرفته ایرانی فعالیت میکنند؛ اینها برای کشور شما ارزش میآفرینند و نه شرکتهای مونتاژکار".
مقارن با همین موضوع، در پیگیری چرایی عدم استفاده درست از فناوریهای تولید شده جهاددانشگاهی در صنعت نفت ایران، یکی از مدیران این صنعت به ما گفت "برای موفقیت در این صنعت باید یک همکار خارجی داشته باشید و با اسم آنها تولید کنید". ما سراغ یکی از بهترین شرکتهای اروپایی رفتیم که بازار ایران در قبل از انقلاب در دست آن شرکت بود. در بازدید از این شرکت متوجه شدیم این شرکت از یک تکنولوژی قدیمی ایتالیایی استفاده میکند و وقتی از فناوری جدید ما با اعزام مدیر فنیاش به تهران مطلع شد، متقاضی خرید فناوری از ما شد. یادم نمیرود با چه ذوقی نامه آن شرکت اروپایی را نزد مدیر مربوطه نفت بردم که قضیه عکس شده و آنها متقاضی خرید فناوری از ما هستند و آن مدیر با سردی گفت "باید یک اسم خارجی کنار اسم جهاد بگذاری تا بتوانی محصولت را به صنعت نفت بفروشی"!
باز هم در همان دوران و به درخواست مدیران فهیم وقت توانیر ما در جهاد دانشگاهی موفق به کسب فناوری پیچیدهترین تکنولوژی در حوزه انتقال برق DC شدیم که انحصارا در اختیار بزرگترین شرکت برقی اروپایی- چند ملیتی بود و بر اساس این فناوری قادر به کسب فناوری پیشرفته دیگری شدیم که هم در صنعت نفت و هم در صنایع دیگر کاربرد گستردهای داشت. مدیر مرتبط صنعت نفت برای استفاده از این فناوری اصرار کرد که "باید با یکی از دو شرکت بزرگ اروپایی این تجهیزات را مشترک تولید کنید". وقتی هر دو شرکت را به جهاددانشگاهی دعوت کردیم و فناوری کسب شده را بازدید کردند، بسیار جالب بود که مدیران هر دو تیم بازدیدکننده گفتند "با شما کار نمیکنیم چون تکنولوژی همین است که شما بدست آوردهاید و ما این شانس را به شما نمیدهیم که با اسم ما وارد صنعت ایران شوید و بعد ما را کنار بگذارید، چون صاحب دانش هستید". ۱۲ سال طول کشید تا صنعت نفت را با حمایت یک مدیر دارای تفکر جهادی قانع کردیم که این تجهیز را بسازیم و اکنون با موفقیت آن را ساخته و نصب کردهایم و در حال بهرهبرداری است. حال اگر از این فناوری استفاده گسترده نشود، بحث دیگری است.
در روش دیگری از کسب فناوری از سال ۱۳۸۵ این بحث را مطرح کردیم که بازار کشور به صورت رایگان در اختیار خارجی گذاشته نشود، بلکه با تجمیع و مدیریت خریدهای خارجی در ازای واگذاری بازار به شرکتهای خارجی، امتیاز "انتقال فناوری و ساخت داخل" گرفته شود. با قبول این پیشنهاد به وسیله مدیریت شرکت مادر تخصصی حملونقل ریلی و اعلان آن به شرکتهای معتبر خارجی، یکی از معتبرترین شرکتهای حملونقل ریلی دنیا در همان شرایط قبول کرد که با ساخت ۵۰۰ واگن مترو حدود ۸۳ درصد ساخت داخل انجام شود که به علت مشکلات مالی و شدت یافتن تحریمها قراردادها اجرایی نشدند.
خوشبختانه در دوران اخیر نیز برای قرارداد ساخت ۲۰۰۰ دستگاه واگن مترو تصمیم به "گرفتن امتیاز انتقال فناوری" شده است. اما نکته نگرانکننده این است که کارفرمای پروژه، تخصصی در زمینه فناوری ندارد و مدیران آن نیز در ارزیابی شرکتها و سازمانهای داخلی که باید این فناوری را جذب و بومیسازی کنند، فقط به بزرگی سالن و ماشینآلات آهنگری و مونتاژ آنها نگاه میکنند و نه توان مهندسی آنها در فهم و جذب فناوری. شرکتهای خارجی هم که میخواهند از زیر بار انتقال فناوری شانه خالی کنند، اتفاقاً علاقه به کار با این شرکتها دارند.
علاوه بر سیاسیکاری مسئولان که کشور به شدت از آن آسیب دیده است، از مدیران دولتی که فهم درستی از اهمیت فناوری و روشهای درست صاحب آن شدن را ندارند و خودباور نیستند، ضربههای زیادتری خوردهایم. قصه پر غصه عدم استفاده از فناوریهای تولیدشده داخل و خریدهای خارجی آن بحث دیگری است.
باید یک خانهتکانی جدی در مدیران دولتی در حوزههای اقتصاد و صنعت انجام شود. اگر در دوران سازندگی کشور صاحب فناوری، کاربرد و صادرات آن نشویم، پس کی بشویم. آیا میشود یک محصول فناورانه را بدون استفاده در سرزمین مادری به خارج صادر کرد؟»