عمومی | دانشگاه علوم پزشکی تهران

گفت و گو با دکتر پروین منصوری برنده جایزه Heinz Maurer Award ۲۰۱۷

در پی کسب جایزه Heinz Maurer Award ۲۰۱۷ توسط دکتر پروین منصوری، با ایشان به گفتگویی صمیمانه نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

خانم دکتر در ابتدا یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بفرمایید.
من متولد شهر رامهرمز در استان خوزستان هستم، سه‌ماهه بودم که خانواده به تهران نقل‌مکان کردند و من از آن موقع در تهران ساکنم و تحصیلاتم نیز در تهران بوده است.
تقریباً در انتهای دوران دبیرستان بود که من با تشویق پدرم و یکی از دبیران دبیرستان تصمیم گرفتم تا در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهم و خوشبختانه توانستم از همان ابتدا با جدّیتی که داشتم و نیز کمک اساتید، از دانشجوهای ممتاز دانشگاه تهران باشم. تنها ۲۰ روز پس از پایان دوره انترنی و تمام شدن ۷ سال پزشکی عمومی توانستم در کنکور دستیاری اطفال قبول و رتبه نخست را کسب کنم. حدود یک ماه بعد، با شرکت در امتحان ورودی دستیاری دانشگاه تهران نفر دوم تخصص پوست شدم.
در آن زمان قبولی در رشته تخصصی پوست بسیار مشکل و نیازمند ارتباطات خاصی بود و قبولی من در این رشته موفقیت بزرگی به‌حساب می‌آمد ولی چون عاشق رشته اطفال و محیط زنده و پرتحرکش هم بودم تصمیم‌گیری بین این دو رشته برایم بسیار دشوار و سخت شده بود. تقریباً تا چند ماه با تمام توان و بدون استراحت در هر دو رشته مشغول بودم و تا مدت‌ها بین انتخاب یکی از این رشته‌ها تردید داشتم. به یاد دارم که کمدم را در مرکز طبی کودکان تحویل نمی‌دادم. صبح‌ها رزیدنت پوست بودم و شب‌ها کشیک اطفال ...، ۳ تا ۴ ماه به همین منوال کار را ادامه دادم تا اینکه یک‌شب با مشاهده درگیری شدید همراهان یک بیمار با پرسنل کشیک احساس کردم که شاید رشته پوست برای من مناسب‌تر باشد و به توصیه دوستان نزدیک و همسرم که مدت‌ها بود رشته پوست را به من توصیه می‌کردند با چشمان گریان و دلی پر از درد روپوش و دیگر وسایل خود را از کمد برداشتم و مرکز طبی کودکان را ترک کردم و رفتم تا راه خود را در رشته پوست با جدیت ادامه بدهم.

چندسالگی ازدواج کردید؟ ازدواجتان چقدر در موفقیت‌هایی که کسب کردید نقش داشت؟

در اواخر دوران انترنی با همسرم آشنا شدم. بهمن‌ماه سال ۵۸ هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج پسرم است که سه سال بعد از ازدواج به دنیا آمد. بااینکه شغل همسرم با من متفاوت بود ولی ایشان در مراحل مختلف شغلی و علمی همیشه راهنما، مشوق و پشتیبان خوبی برای من بوده و هست.

درباره خاطراتی که پس از رفتن شما به رشته پوست پیش آمد بیشتر برایمان توضیح دهید.
بعدازاینکه با جدیت دوچندان به دستیاری پوست برگشتم، با مساعدت اساتید عزیز رشته پوست آن زمان که بیشتر آن‌ها الآن در قید حیات نیستند و یادشان گرامی، موفق به راه‌اندازی برنامه ژورنال خوانی در بیمارستان رازی شدم و خیلی زود این رشته من را مجذوب خودش کرد. این برنامه‌ها خیلی محیط بیمارستان را برایم زنده‌تر و دوست‌داشتنی‌تر کرد و هر روزی که می‌گذشت درمی‌یافتم که چقدر در این رشته می‌توان به بیماران و مردم کمک کرد.
روح پدرم شاد؛ یادم می‌آید که روزی پدرم به بیمارستان زنگ زد و برایم تعریف کرد که در قطار تهران، اهواز خانمی را دیده که به دست اش خیلی با وسواس پماد می‌زده از روی کنجکاوی پرسیده که این پماد برای چیست؟ آن خانم گفته بود که برای درمان بیماریم به تهران آمده بودم تا در بیمارستان رازی ویزیت شوم در بیمارستان خانم دکتر کوچولویی که الهی خدا پدر و مادرش را بیامرزد داروهای خوبی به من داد و از آن موقع خیلی بهتر شده‌ام از مشخصاتی که این خانم داده بود پدرم حدس زده بود که آن خانم دکتر من هستم و وقتی اسم خانم دکتر منصوری را شنیده بود اشک در چشمانش جمع شده و بعد از رسیدن به اهواز به بیمارستان زنگ زد تا بگوید شیر مادر حلالت، به تو افتخار می‌کنم و نصیحتم کرد که هرگز خودم را گم نکنم و به بیماران به‌درستی رسیدگی کنم چون تنها چیزی که برای انسان می‌ماند، دعای خیر مخصوصاً دعای خیر بیماران است.
کمتر از یک سال مانده به پایان دوره تخصص پوست، پسرم به دنیا آمد و وظایف مادری فرصت زیادی برای آمادگی امتحان تخصص را به من نمی‌داد اما خدا را شکر با کمک اعضاء خانواده در انجام این وظایف؛ توانستم امتحان را با موفقیت بگذرانم و بتوانم نفر اول رشته تخصصی پوست را کسب کنم. حدود یک ماه بعد هم از بیمارستان رازی و دانشگاه تماس گرفتند که به‌عنوان هیئت‌علمی هر چه سریع‌تر کارم را شروع کنم و این واقعاً افتخار بزرگی برای من بود.

پس در سن کمی به موفقیت‌های زیادی دست‌یافته بودید!
بله من خیلی جوان بودم حدوداً ۲۴ سالم بود که دوره پزشکی را تمام کردم. اوایل ۲۸ سالگی هم تخصص پوست گرفتم و بلافاصله فعالیتم را در بیمارستان رازی شروع کردم و یک سال بعد مدیر گروه پوست و رئیس بیمارستان شدم و در طی مدت ۹ سال رتبه بالای استادی دانشگاه تهران را کسب کردم.
هیچ‌وقت آن لحظه‌ای که پشت در اتاق جلسه منتظر نتیجه بررسی مدارکم توسط هیئت ممیزی نشسته بودم را فراموش نمی‌کنم. استاد عقیقی که هم‌اکنون هم در بیمارستان امام مشغول هستند خوشحال و هیجان‌زده از اتاق بیرون آمدند و به من گفتند با رتبه ۱۵۰ استاد شدی. رتبه ۱۵۰ بالاترین رتبه‌ی بود که می‌شد گرفت! باورم نمی‌شد و تا قبلش نگران بودم و استرس داشتم که مبادا رتبه‌ام به حدنصاب نرسد.
تقریباً یازده سال مدیر گروه پوست و رئیس بیمارستان رازی بودم. دانشجویان و دستیاران زیادی را تربیت کردم. بعضی از دستیاران پوست همکلاسی‌های دوران پزشکی عمومی من بودند و در آن زمان من جوان‌ترین استاد بالینی دانشکده پزشکی بودم. در طول این مدت کتاب‌های زیادی ترجمه و تالیف کردم، سخنرانی‌های متعدد داشتم، استاد راهنما یا مشاور پایان‌نامه‌های بسیاری بودم و پست‌های اداری و آموزشی متعددی در دانشگاه، وزارت بهداشت و ارگان‌های دیگر داشتم. همیشه سعی در ارتقاء سیستم آموزش داشتم. در کنگره‌های بین‌المللی بسیاری شرکت کردم و از همان ابتدا عضو مجامع بین‌المللی بودم و فیلم‌های آموزشی و مجله‌های علمی که برایم می‌آمد را در اختیار کتابخانه دانشگاه و بیمارستان برای استفاده عموم می‌گذاشتم. یادم می‌آید در دهه ۶۰ داشتن ویدئو جرم بود و من از طریق وزارت ارشاد توانسته بودم مجوز یک دستگاه ویدئو را برای بیمارستان رازی بگیرم و فیلم‌های آموزشی که از کنگره‌های خارج کشور با خود می‌آوردم را در دسترس دانشجوها بگذارم. در طول مدیریتم در این بیمارستان بخش‌های متعددی مثل، بخش جراحی، جراحی ترمیمی، دندان‌پزشکی مجهز، آزمایشگاه ایمونوفلورسانس، درمانگاه پمفیگوس، کتابخانه مجهز، مرکز فتوتراپی، مرکز لیزر و ... راه‌اندازی کردم. پس از بیمارستان رازی در بیمارستان امام خمینی که بزرگ‌ترین بیمارستان ژنرال دانشگاه بود برای اولین بار بخش پوست را تاسیس و راه‌اندازی کردم و حدود ۲۲ سال به‌عنوان موسس و رئیس بخش پوست در آنجا خدمت کردم. در بیمارستان امام ۴ بار بخش پوست جابه‌جا و تخریب شد که با توجه به علاقه‌ام به فعالیت‌های آموزشی مجدداً با همکاری مسئولین دانشگاه و کشور بخش را از نو ساختم.

شما بنیان‌گذار کاربرد لیزر در رشته پوست در کشورمان هستید، چگونه با لیزر آشنا شدید و برای آوردن لیزر به ایران چه‌کارهایی انجام دادید؟
برای اولین بار مرکز لیزر و فتوتراپی برای بیماران پوست را در ایران راه‌اندازی کردم. با حضور در کنگره‌های بین‌المللی و مطالعه پیگیرانه مطالب جدیدی که در این کنگره‌ها می‌دیدم، متوجه شدم که لیزر دریچه جدیدی در درمان ضایعات عروقی و ... است و در رشته پوست می‌تواند کاربردهای بسیاری داشته باشد. مایه تاسف بود که ما از تازه‌های دنیای علم محروم بمانیم. با توجه به خدماتی که در طی تصدی ریاست بیمارستان داشتم، مسئولین همیشه به من لطف داشتند و من از لطف و محبت آن‌ها برای ارتقاء بیمارستان رازی بهره بردم، با کمک جناب آقای دکتر میرزاده استاد محترم که معاون اول رئیس‌جمهور وقت بودند، اولین لیزر درماتولوژی (لیزر آرگون) برای بیمارستان خریداری و راه‌اندازی شد. در ابتدا به‌تنهایی در درمانگاه لیزر کار می‌کردم به دلیل اینکه لیزر برای بسیاری از همکاران ناشناخته بود و نگران عوارض آن بودند ولی پس از دو سال تجربه با لیزر و گذراندن دوره‌های آموزشی لیزر در انگلیس، فرانسه و کانادا، نتایج را خدمت همکاران ارائه کردم که برای خیلی از آن‌ها باورکردنی نبود. بدین ترتیب همکاران نیز به استفاده از لیزر علاقه‌مند شدند و آموزش به دستیاران پوست شروع شد. دومین لیزر پوستی، لیزر co۲ بود که کاربرد زیادی در جراحی پوست و تومورها داشت که آن را هم با کمک جناب آقای دکتر میرزاده و مسئولین محترم دانشگاه توانستیم خریداری کرده و بیمارستان را تجهیز کنیم.
بدین ترتیب اولین مرکز لیزر درمانی ایران در بیمارستان رازی راه‌اندازی شد. در آن زمان هیچ مرکز دانشگاهی، لیزر و دستگاه‌های فتوتراپی نداشتند و بسیاری از گروه‌های آموزشی پوست سراسر ایران دستیارانشان را برای آموزش به بیمارستان رازی اعزام می‌کردند و من در خدمتشان بودم.

چه طرح‌های تحقیقاتی و مطالعاتی را اخیراً در دست دارید؟
حدود ۶ سال قبل هم‌زمان با فعالیت در بخش پوست بیمارستان امام، آقای دکتر نیلفروش زاده که از اساتید و همکاران عزیز من هستند، همکاری در مرکز تحقیقات پوست و سلول‌های بنیادی را که خودشان تاسیس کرده بودند به من پیشنهاد دادند و من هم به دلیل علاقه فراوانی که همیشه به کارهای پژوهشی و تحقیقاتی داشتم، این پیشنهاد را پذیرفتم و به‌عنوان معاون پژوهشی این مرکز فعالیت خود را شروع کردم و در حال حاضر هم در آنجا خدمت می‌کنم.
خوشبختانه این مرکز با داشتن آزمایشگاه مجهز تشخیصی پوست، clean room مرکز لیزر، آزمایشگاه سلولی و مولکولی و کلینیک پوست فعالیت‌های پژوهشی و درمانی خوبی دارد و به‌سرعت رو به ترقی است.

از کتاب‌ها و اقدامات پژوهشی که به‌خصوص باعث شد شما موفق به دریافت جایزه بین‌المللی شوید، برایمان بگویید؟

حاصل علاقه و پژوهش‌هایی که بیش از ۳۰ سال در تخصص پوست داشتم نگارش ۸ کتاب و بیش از ۸۰ مقاله پزشکی در حیطه درماتولوژی و گروه‌های وابسته در مجلات علمی خارجی و داخلی و ثبت چند اختراع است. مقالات زیادی نیز برای چاپ در مجلات مختلف ارسال کرده‌ام. پژوهش‌های زیادی دارم که هنوز تمام نشده‌اند. عضو انجمن‌های درماتولوژی اروپا و آمریکا هستم. برگزاری کنگره‌های متعدد داخلی و ارائه سخنرانی در داخل و خارج از کشور از دیگر فعالیت‌های علمی من بوده است. از طرف دیگر امسال افتخار دریافت جایزه بین‌المللی Heinz Maurer Award ۲۰۱۷ را داشتم که هر دو سال یک‌بار به مقالات و پژوهش‌های برتر دنیا در کنگره تابستانی آکادمی درماتولوژی آلمان در مونیخ داده می‌شود. ضمناً امسال هم در شانزدهمین همایش نکوداشت مقام استاد در دانشگاه علوم پزشکی تهران در بین ۱۰ نفر از اساتید از من نیز به‌عنوان استاد برگزیده تقدیر شد.

تحقیقی که منجر به دریافت جایزه Heinz Maurer Award ۲۰۱۷ شد، درباره چه موضوعی بود؟
این جایزه برای مقاله‌ای که درزمینهٔ درماتولوژی در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسانده بودم به من داده شد. درواقع این مقاله مربوط به پژوهش مشترک ما با کشور سوئیس، برای ارزیابی اثر یک کرم ضد لک و روشن‌کننده پوست جدید به نام سیستئامین بود. این مطالعه به‌صورت دوسوکور تصادفی طی ۲ سال روی ۵۰ بیمار مبتلا به ملاسما انجام شد. ملاسما به شکل لکه‌های تیره معمولاً قرینه با ته رنگ متفاوت قهوه‌ای روی صورت بروز می‌کند. ۹۰ درصد از این بیماران زنان هستند و علت دقیق این بیماری نامشخص بوده ولی نور خورشید، گرما، حاملگی، اختلالات هورمونی، مصرف قرص‌های ضدبارداری، مشکلات تیروئید و عوامل ناشناخته دیگری در بروز آن نقش دارند. بروز این لکه‌های پایدار بر روی صورت سبب ایجاد مشکلات روحی و روانی بسیاری علاوه بر مشکلات پوستی برای بیماران می‌شود.
درمان ملاسما بسیار مشکل است و از طرف دیگر تحریکات پوستی ناشی ا ز مصرف کرم‌های موجود و یا از بین بردن رنگ پوست در نواحی درمان شده از مشکلات داروهای موجود در درمان این بیماران است. به همین دلیل تحقیق برای دستیابی به درمانی موثر و کم عارضه سال‌ها بود که ادامه داشت.
کرم سیستئامین (Cysteamine) از ماده‌ای به نام L-Cystein گرفته‌شده است. درواقع سیستئامین در بدن ما تولید می‌شود. نوعی آنتی‌اکسیدان با اثرات ضد اشعه یونیزان و ضد سرطان است. بیش از چهار دهه است که نقش روشن‌کنندگی سیستئامین شناخته‌شده در مطالعات حیوانی در پستانداران این ترکیب سبب روشن شدن پوست شده ولی هرگز بی‌رنگی در پوست ایجاد نکرده است. سیستئامین یک ماده غیر سمی است. پژوهش ما اولین مطالعه بالینی روی انسان با استفاده از کرم سیستئامین در مقایسه با دارونما بود. معیارهای ارزیابی متعددی در این پژوهش بکار گرفته شد و نتایج این پژوهش برتری قابل‌توجه این کرم را در پایان مطالعه نشان داد.
این پژوهش به‌صورت مقاله در سال ۲۰۱۴ در مجله British journal of Dermatology چاپ شد. چند ماه بعد سردبیر مجله با توجه به افزایش ۳/ ۰ درصد ایمپکت فاکتور مجله به دلیل ارجاعات مکرر، به این مقاله پیام تقدیر و تشکر برای من ارسال کرد.
نتایج بالینی بسیار خوب این پژوهش سبب شد که این مقاله را برای جایزه Heniz Maurer در آلمان ارسال کنیم و هفته آخر اسفندماه سال ۱۳۹۴ طی تماسی اعلام کردند که ما برنده جایزه شده‌ایم. این جایزه افتخار بزرگی بود و من به نمایندگی از ایران و مرکز تحقیقات پوست و سلول‌های بنیادی دانشگاه علوم پزشکی تهران، برنده این جایزه شده بودم.
فرمولاسیون جدید این کرم که در اروپا ثبت اختراع‌شده به‌گونه‌ای است که بوی گوگردی نامطبوع سیستئامین در آن به حداقل رسیده و زمان مصرف کوتاه آن (تنها ۱۵ دقیقه) که اثرات بالینی خود را اعمال می‌کند از مزایای بارز آن است. در حال حاضر این کرم در کشور سوئیس و اروپا بسیار پرفروش است و در ایران نیز مورد استقبال بیماران قرارگرفته است.

و سخن پایانی؟
به‌عنوان دانشجوی کوچک رشته درماتولوژی که افتخار خدمت به مردم و همکاری در دانشگاه را داشتم پیام من برای عزیزان جوان رشته پزشکی و تخصصی به‌ویژه تخصص پوست این است که تا جوان هستند و توان و علاقه دارند؛ بکوشند! زمان زود می‌گذرد خیلی باورنکردنی‌تر از آن چیزی که ما تصور می‌کنیم. پزشکان و کسانی که به هر طریقی در جهت خدمت به مردم دنیا فعالیت می‌کنند، برگزیدگانی از طرف خداوند هستند و مامور شده‌اند که به حفظ سلامت و بهداشت و بهبود مردم کمک کنند. این افتخار نصیب هرکسی نمی‌شود. ما از این نعمت خدادادی که نصیبمان شده باید بهترین بهره را ببریم. از خودمان نام نیک برجا بگذاریم. افتخار می‌کنم بسیاری از کسانی که از من آموختند اکنون حتی به من آموزش می‌دهند. چیزی بهتر این نیست.
برای خانم‌هایی که در جامعه فعال هستند این پیام رادارم که خود را باور کنند. خانم‌ها هم می‌توانند توانایی متعددی داشته باشند. هم می‌توانند مادر خوبی باشند و فرزند خوبی تربیت کنند، هم یک معلم، پزشک، پرستار عالی‌رتبه یا یک استاد و محقق برجسته باشند. فقط به این شرط که خود را باور کنند. ا ز زمان بهترین بهره را ببرند و تلاشی خستگی‌ناپذیر داشته باشند. من آموختم که در حین آموزش و تدریس در دانشگاه، علم و تواضع در کنار هم زیباست؛ یعنی پزشکی موفق است که علاوه بر اینکه تلاش می‌کند علم بالاتری داشته باشد، بتواند ارتباط مردمی خوبی هم داشته باشد که تنها با تواضع می‌تواند به آن دست یابد. بیماری که روبروی ما نشسته از بستگان ماست. سعی کنیم ساده باشیم تا مردم بتوانند ارتباط برقرار کنند. پزشکی که ظاهر ساده و آراسته و صدای گرم دارد، می‌تواند از ته دل با مردم ارتباط برقرار کند، در این صورت است که یک بیمار دردمند می‌تواند دردش را با پزشک در میان بگذارد. در این صورت است که اعتماد بیمار به پزشک جلب می‌شود و بیمار ارائه خدمات پزشک را بهتر می‌پذیرد. من احساس می‌کنم تمام بیمارانی که به من مراجعه می‌کنند خواهر و برادر من هستند. بیماران محبت زیادی به من دارند و خدا را بابت لطف و عنایتی که نسبت به من داشته، هرروز شاکرم. انشا الله که توفیق خدمت بیشتر به مردم کشورم را داشته باشم.

مصاحبه: مقدم