اصلاح باورهای نادرست؛ راهی به سوی ولایتمداری بصیرتمندانه | غدیر به عنوان یک جریان مستمر، یک واقعه تاریخی متوقف در یک مقطع تاریخی نیست | ولایت فقیه امتداد ولایت پیامبر (ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام است
به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر سید محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران روز چهارشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۲ در جشن غدیر که با حضور جمعی از دانشگاهیان در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، با تبریک عید سعید غدیر خم، با بیان اینکه «ولایت» کلیدیترین مفهوم در واقعه غدیر است، خاطرنشان کرد: واقعه غدیر فقط متوقف به یک مقطع تاریخی نیست که بگوییم پیامبر (ص) از حج برگشتند و امام علی علیهالسلام را به عنوان ولی و جانشین خود تعیین کردند، عدهای به آن تمکین نکردند و مربوط به گذشته است؛ بلکه این یک جریان و نهضتی است که از آن مقطع تاریخی آغاز میشود و تا زمان ما امتداد دارد و حتماً به نسلهای آینده نیز منتقل خواهد شد. بنابراین نیاز است که یک تفسیر درستی از این واقعه بسیار سرنوشتساز داشته باشیم.
وی با تاکید بر اینکه غدیر یک نهضت ادامهدار تا به امروز است، اظهار کرد: امروز هم که ما در این مقطع حساس قرار داریم، قطعاً روایت غدیر با همان شدت و اهمیت بعد از رحلت نبی مکرم اسلام، دارای اهمیت و جایگاه بالایی است. اجماع مفسران بر این است که آیههای «ولایت»، «اکمال» و «تبلیغ» به ولایت امام علی (ع) و واقعه مهم جانشینی اشاره دارد. همچنین احادیث بسیار زیادی در منابع اهل سنت به تبیین این جایگاه پرداختهاند که در جای خود قابل بررسی است و اندیشمندان مختلف به بحث و بررسی پیرامون آن پرداختهاند.
دکتر مقیمی افزود: آنچه که برای حکومت اسلامی و نظام سیاسی مهم میباشد، این است که ولایت به عنوان یک شیوه حکومت تلقی شده است، هم در زمان نبی مکرم اسلام و هم در زمان ما که در دوران غیبت ظاهری امام معصوم علیهالسلام به سر میبریم. البته ما اعتقاد داریم حضرت ولیعصر (عج) ناظر به اعمال و کردار ما هستند و حتماً دست و ید با کفایت آن حضرت، نظام جمهوری اسلامی ایران و همه کسانی که در راه رضای خداوند گام برمیدارند و تلاش میکنند را مدیریت میکند.
استاد دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران با بیان اینکه ولایت فقیه امتداد ولایت پیامبر (ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام است، گفت: وقتی صحبت از ولایت خداوند متعال میشود که در بحث مربوط به هدایت تکوینی بیان میشود، تا ولایت پیامبر اکرم (ص) و ولایت امام علی (ع) و سایر ائمه معصومین (ع) و در امتداد آن، ولایت فقیه که در زمان غیبت امام معصوم است و در قالب ولایت تشریعی مورد توجه قرار میگیرد، مقوله مهم و بسیار مفصلی است که میطلبد در مجال خود به بحث گذاشته شود. آنچه که مسلم است، حضرت امام خمینی رضوان الله علیه، به عنوان نظریهپرداز و پایهگذار نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقادشان بر این است که ولایت مطلقه فقیه در امتداد ولایت رسول الله (ص) است.
وی خاطرنشان کرد: مبحث ولایت هم دارای پشتوانه دینی است و هم سیره عقلا بر این صحه میگذارد. ولایت از مهمترین اصول اسلام است و شیوه حکومت اسلامی بر پایه ولایت است. اگر میخواهیم راه سعادت مادی و معنوی را طی بکنیم نیاز به ولی داریم و چارهای جز تبعیت از فرامین اولیای الهی نیست. از نظر عقلانی نیز هر اجتماع و زندگی جمعی نیاز به یک هدایتگر دارد. در نظامهای اجتماعی مختلف، عناوین مختلف و صلاحیتهای متفاوتی را برای این هدایتگر ذکر کردهاند، ولی آنچه که در نظام سیاسی اسلام مطرح میشود، ولی به عنوان مجرای فیض الهی، نظام اجتماعی را مدیریت میکند.
دکتر مقیمی در ادامه سخنان خود، بصیرت را به عنوان یک شاخص مهم در ولایتمداری و ولایتپذیری برشمرد و گفت: اگر ما میخواهیم واقعه غدیر را گرامی بداریم، باید به عنوان یک فرد ولایتمدار نقشآفرینی کنیم و ولایتپذیری داشته باشیم، و مهمترین شاخص و مولفهای که به آن نیاز داریم، بصیرت است؛ و این بصیرت هم دو بال و دو بعد دارد که باید به آن توجه کنیم. یک بعد ولایتمداری بصیرانه، بصیرت دینی است که مبتنی بر معرفت قلبی و درونی است و بر پایه تقوا و تعبد بنیان گذاشته شده است و بعد دوم بصیرت، بحث مربوط به شناخت نظری، ذهنی و فکری و قدرت تحلیل است که بایستی ابناء بشر در رابطه با ولی داشته باشند تا بصیرت جامع و کامل حاصل شود.
وی افزود: متاسفانه هم در فضای اجتماعی صدر اسلام و هم در دوره معاصر شاهد هستیم که افراد جامعه اسلامی به علت بصیرت تک بعدی در ولایتپذیری، دچار رفتارهای افراطی و تفریطی در تبعیت از ولایت میشوند؛ به گونهای که برخی فقط با بال معرفت دینی و تعبد و عبادت، نقش ولایتپذیری خود را ایفا میکنند. این افراد گاهی اوقات دچار رفتارهای افراطی میشوند و با وزیدن نسیمی، مکتب غدیر را کجاندیشانه تفسیر میکنند. در تاریخ اسلام از صدر تاکنون شاهد نمونههای فراوانی از انحرافات رفتاری این گروه و نافرمانی از ولایت آنها بودهایم. خوارج که افرادی متعبد بودند، اما فاقد بصیرت شناختی و تحلیلی بودند، نه تنها تعبدشان بکارشان نیامد، بلکه سرنوشت ناخوشایندی برایشان رقم زد و با دیدن قرآنهای سر نیزه شامیان، دچار تردید شدند و در مقابل ولی خدا ایستادند. برخی نیز بدون توجه به معرفت دینی و شناخت درونی، فقط میخواهند از طریق شناخت نظری، فکری و ذهن تحلیلگر، نقش ولایتپذیری خود را ایفا نمایند که این دسته از افراد نیز دچار اشتباه میشوند و ولایتپذیری آنها به گونهای رقم میخورد که شاهد تفریطهایی در تعاملات خود در ارتباط با ولایت هستند.
دکتر مقیمی در ادامه سخنان خود به عوارض بصیرت تک بعدی پرداخت و اظهار داشت: فقدان جامعیت در بصیرت، منجر به شکلگیری باورهای نادرست و غلط در ولایتمداری میشود که من این باورها را در قالب پنج مورد دستهبندی مینمایم.
وی در ادامه به آسیبشناسی انواع باورهای نادرستی که در پی ناکافی و جامع نبودن بصیرت در افراد شکل میگیرد پرداخت و گفت: اولین باور نادرستی که به خاطر نقصان در دو بال بصیرت در افراد ایجاد میشود، این است که برخی افراد گاهی اوقات دچار این اشتباه میشوند که ولایتپذیری را صرفاً مبتنی بر قدرت قانونی و سلسله مراتب سازمانی حاکم مستقر مورد ارزیابی قرار میدهند. در منظومه فکری اکثریت اهل تسنن یک دیدگاهی وجود دارد که میگوید کسی که حاکم مستقر است ولو اینکه صلاحیت ولی بودن و ولایت را ندارد، ما مکلف هستیم از او اطاعت کنیم. البته این باور در برخی از افراد جامعه ما وجود دارد و تبعیت از ولی را اینگونه توجیه میکنند که ما از ولایت فقیه اطاعت میکنیم برای اینکه جامعه به رفاه و آسایش برسد و نظم و انضباط حاکم باشد. این گونه افراد، به مجرای فیض الهی بودن ولی اعتقاد و باور ندارند و بر اساس بصیرت شناختی و تحلیلی خود، به تبعیت از ولایت روی میآورند. قاعدتاً این ولایتپذیری، یک ولایتپذیری عمیقی نیست و با یک نسیمی دچار نوسان میشود.
وی اظهار داشت: اعتقاد دارم اگر دو بال بصیرت به صورت توامان برای فرد فراهم باشد، بجای تکیه بر قدرت صرفاً قانونی ولی، پذیرش قدرت مرجعیت ولی مبتنی بر بصیرت دینی و همچنین ولایتپذیری توام با ولایتشناسی مبتنی بر بصیرت شناختی و تحلیلی حاصل میشود. در طول تاریخ اسلام افرادی را داشتهایم که فقط خواستهاند با تعبد و عبادت تابع ولی باشند؛ اینها نتوانستند به سرمنزل مقصود برسند و مهمترین نمونههای این باور غلط را میتوان در جنگ صفین مشاهده نمود که در زمان ولایت مولای متقیان چون ولایتشناسی عمیقی نداشتند، با یک نسیمی به یکباره عقایدشان دگرگون شد؛ به این دلیل که ولایتشناسی لازم را نداشتند و نوع نگاهشان به ولی، یک نگاه قانونی و سلسله مراتبی بود و به علت فقدان بصیرت شناختی و تحلیلی، شناخت لازم از قدرت مرجعیت ولی خدا نداشتند و آن را نادیده گرفتند؛ درحالیکه در ولایتپذیری اثربخش، ما باید نگاهمان مبتنی بر قدرت مرجعیت ولی باشد و این مسالهای است که باید فردی که از ولی خود تبعیت میکند، اعتقاد راسخ داشته باشد که شخص ولی «مجرای فیض الهی» است و این هم متضمن این است که قبل از آن واقعاً به این نتیجه برسد که این فردی که میخواهد مجرای فیض الهی باشد، صلاحیتهای لازم را برای ولایت دارد. متاسفانه میبینیم که گاهی اوقات این رویکردها وجود ندارد و نمیخواهیم یا نمیتوانیم دو بال بصیرت را به صورت توامان برای ولایتپذیری فراهم کنیم، لذا دچار خطای رفتاری میشویم. بنابراین برای جلوگیری از رخدادهای چنین باور اشتباهی، باید جایگاه ولایت را فراتر قدرت قانونی بدانیم و بر صلاحیت شخصی و قدرت مرجعیت ولایت متمرکز شویم.
رئیس دانشگاه تهران گفت: دومین باور نادرست در ولایتمداری این است که گاهی ولایتپذیری را به معنای «بله قربان گو بودن» یا اصطلاحاً به «عمل نوکرصفتانه» تعبیر میکنند. در صورتی که در نظام اسلامی، نوع رابطه با ولایت فقیه، حالت بله قربان گویی و نوکرصفتانه نیست. اعتقاد دارم مفهوم «امتثال امر» واژهای مناسب برای تبیین این رابطه است. امتثال امر یعنی اینکه فرد به خاطر تکلیف شرعی و برای قرب الهی است که از ولایت اطاعت میکند، نه در قالب ویژگی نوکرصفتانه یا بله قربانگو بودن. رابطه با ولی، رابطه ارباب رعیتی نیست؛ بلکه اطاعت از ولی خدا که مجرای فیض الهی است، در پی اعتقاد راسخ به او و برای عمل به تکلیف الهی و شرعی و رسیدن به قرب الهی صورت میگیرد.
وی افزود: باور نادرست سومی که منجر به نقصان در ولایتمداری میشود و در نتیجه عدم بصیرت کافی شکل میگیرد، این است که برخی ولایتپذیری را از نوع رابطه «مجتهد –مقلد» تفسیر میکنند؛ در حالی که نوع رابطه ولی با افراد تحت ولایت از نوع رابطه «امام- امت» است که شهید سلیمانی نمونه بارز آن است. در رابطه «مجتهد- مقلد» یک رابطه یک طرفه برقرار میشود؛ مجتهد فتوایی را صادر میکند و مقلد بی چون و چرا باید آن را بپذیرد. اما در رابطه «امام – امت» کاملاً وضعیت فرق میکند، به گونهای که ولایت و ولایتمداری دارای نقش دوطرفه هستند. در ولایتپذیری بصیرتمندانه، افراد بجای بلهقربانگو بودن، امتثال امر ولایت میکنند و اطاعت از رهبر را تکلیف شرعی دانسته و با انگیزه قرب الهی انجام میدهند و در عین حال بجای اینکه باری بر دوش ولایت باشند، با رشدیافتگی خود باری را از دوش ولی برمیدارند، همان طور که شهید سلیمانی ولایتمداری نمونه بود و رهبر عزیزمان فرمودند ایشان خود صاحب مکتب بود که این بیانگر اوج رشد یافتگی این سردار عزیز بود.
نویسنده کتاب «رهبری اخلاصمدار؛ جوهره مکتب شهید سلیمانی» خاطرنشان کرد: شهید سلیمانی در ولایتپذیری نمونه بود و بلهقربانگو نبود، او فردی نبود که رابطه مجتهد - مقلد را داشته باشد. همان طور که رهبر عزیزمان فرمودند ایشان خود صاحب مکتب بود. لذا رابطه شهید سلیمانی و مقام معظم رهبری، همان رابطه امام و امت است؛ یعنی نوع رابطه به گونهای نیست که پیرو انسان نابالغی باشد و اطلاعاتش ناچیز باشد. بلکه پیروان، راشدون و انسانهای بالغ و رشدیافته هستند و با ابتکارات خود، فرامین ولایت را به بهترین نحو اجرایی میسازند و در مواقع لازم، اطلاعات مناسب و ایدههای خود را با ولایت در میان میگذارند.
وی در توضیح باور اشتباه چهارم گفت: نکته و باور چهارم اشتباه در ارتباط با ولایتپذیری این است که گاهی اوقات فکر میکنیم شرط لازم و کافی تحقق اهداف جامعه اسلامی موفقیتآمیز ولایت اولیای الهی، منحصر به ولی است. یعنی کاستیهای موجود را به عملکرد ولی نسبت بدهیم. این باور غلط ناشی از نادیده گرفتن اهمیت پیروان و نقص در ولایتمداری مردمان است. به عبارت دیگر، این باور را اینگونه باید اصلاح نمود که برای تحقق حکومت اسلامی کارآمد، عنصر دومی نیز با عنوان پیروان و ولایتمداران موثر و اثربخش باید در کنار ولایت قرار بگیرند.
وی ادادمه داد: در طول تاریخ فقط امام علی (ع) و امام حسن (ع) در یک دوره محدودی فرصت حکومت پیدا کردند و بقیه ائمه بزرگوار ما این فرصت را پیدا نکردند. با توجه به این باور غلط نمیتوانیم بگوییم که این عدم توفیق مربوط به ائمه بوده است؛ بلکه دلیل این عدم توفیق این است که بستر لازم که مهمترین آن پیروان ولایتمدار است، به اندازه کافی گرد ائمه بزرگوار جمع نشدند. پیروانی مانند مالک اشتر، مقداد و عمار که در زمان امام علی علیهالسلام بودند، به جای اینکه باری بر دوش رهبر و ولی باشند، باری از دوش رهبر بر میداشتند. اما در زمان ائمه و ولی خدا که پیروان، باری را از دوش ولی بر نمیدارند، مشخصه راشدون را ندارند و صاحب مکتب نیستند، قاعدتاً بستر و امکان تحقق ولایت فراهم نمیشود و ما شاهد تحقق ولایت به معنای واقعی نخواهیم بود. بنابراین اگر عدم توفیق بروز میکند، منحصر به شخص ولی نیست. بنابراین شرط تحقق ولایتپذیری و ولایتمداری این است که ما انسانهایی را پرورش دهیم که بتوانند همپای ولایت حرکت کنند که خوشبختانه با انقلاب شکوهمند اسلامی در دوره معاصر تا حدود زیادی ولایتمداری با ولایت الهی قرین شدهاند.
رئیس دانشگاه تهران در توضیح باور اشتباه پنجم گفت: گاهی وقتی صحبت از ولایت فقیه به عنوان امتداد دهنده ولایت معصومین و ولایت رسول مکرم اسلام میشود و یا به قول حضرت امام (ره) تمام شئوناتی که رسول الله (ص) برای اداره امور جامعه داشتند، ولی فقیه هم دارد، برخی ممکن است خرده بگیرند و این باور اشتباه شکل بگیرد که شان پیامبر (ص) کجا و شان یک غیرمعصوم کجا؟ لازم است بدانیم که هیچگاه هیچ یک از علما و کسانی که راجع به نظریه ولایت فقیه اظهارنظر کردهاند، نظرشان این نیست که از نظر شخصیت، شان ولیفقیه همتراز با رسول مکرم اسلام باشد؛ لذا قطعاً شان و شخصیت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام نسبت به فرد غیرمعصوم کاملاً فاصله زیادی دارد، اما شانیت یکسان در اختیارات، نقش و وظیفه در اداره امور جامعه است که بین ولی فقیه و ائمه معصومین علیهمالسلام هیچ تفاوتی نمیکند. برای اداره جامعه چه در زمان پیامبر (ص) و چه در زمان معاصر، ولی و کسی که هدایت جامعه را با توجه به اصولی که در اصول دینی ما مشخص شده است برعهده دارد، همان نقش و وظایف پیامبر اکرم (ص) را بر عهده دارد. در حقیقت شان و شخصیت اولیای الهی در دوره غیبت امام معصوم علیهالسلام متفاوت است و هیچ وقت نمیشود شخصیت ولی فقیه را با ائمه معصومین مقایسه کرد.
دکتر مقیمی در پایان گفت: ما باید تلاش کنیم در این دورهای که به سر میبریم، اگر بخواهیم از بحرانهای جهان معاصر به سلامتی و با موفقیت عبور کنیم، باید اصل امامت به عنوان اصل اساسی در دین مبین اسلام و مذهب تشیع را مبنا قرار دهیم و بصیرتمندانه و با پرهیز از باورهای نادرست، ولایتمداری را در تودههای مردم تقویت نماییم.