عمومی | دانشگاه تهران

مقاله دانشیار دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران درباره سکونتگاه‌های غیررسمی از سوی الزویر منتشر شد

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران ، پژوهش دکتر علی حسینی دانشیار گروه جغرافیای انسانی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران که با همکاری براندون مارس فین از دانشگاه میشیگان و علی مومنی دانشجوی دکتری گروه جغرافیای انسانی و آمایش دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است، با مطالعه موردی شهر یزد، ابعاد تازه‌ای از پدیده رشد شهرنشینی را آشکار می‌کند.
به گفته دکتر علی حسینی، در سال ۲۰۱۸ حدود ۵۵ درصد از جمعیت جهان ساکن مناطق شهری بودند و پیش‌بینی می‌شود سال ۲۰۵۰، این جمعیت به ۶۸ درصد برسد. رشد جمعیت در کنار نواقص حکمروایی و مدیریت شهری موجب می‌شود تا سیستم قادر به تحقق خواسته‌های جمعیت رو به رشد خود نباشد و نتیجه آن ظهور سکونت‌گاه‌های غیررسمی و زاغه‌ها است.
امروزه تقریباً ۲۴ درصد از جمعیت شهری در جهان در سکونت‌گاه‌های غیررسمی ساکن هستند و این جمعیت از حدود ۸۰۰ میلیون در سال ۲۰۰۰ به حدود یک میلیارد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است. بیشترین رشد شهری در کشورهای در حال توسعه رخ می‌دهد، جایی که میانگین سالانه افزایش جمعیت چهار برابر بیشتر از کشورهای توسعه‌یافته است.
این پژوهشگر جغرافیای انسانی، درباره ظهور پدیده سکونت در سکونت‌گاه‌های غیررسمی در کشورمان گفت: «در ایران نیز تاریخ شکل‌گیری این سکونت‌گاه‌ها به مفهوم امروزی، به سال‌های ۱۳۲۵-۱۳۲۰ باز می‌گردد و گاهی پیدایش اجتماع‌های آلونک‌نشین را به‌ویژه در تهران تا سال ۱۳۱۱ نیز می‌توان بازشناخت اما شکل گسترده آن به دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی و به دنبال خط‌مشی‌های سیاسی و اقتصادی دولت وقت بازمی‌گردد؛ در کشور ما نرخ شهرنشینی از ۴۷ درصد در سال ۱۳۵۴ به ۷۴ درصد در سال ۱۳۹۵ و جمعیت سکونت‌گاه‌های غیررسمی از حدود ۱.۵ میلیون نفر در سال ۱۳۵۴ به حدود ۱۱ میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ که در ۲.۹ میلیون واحد مسکونی زندگی می‌کنند، افزایش یافته است.»
مترجم کتاب « پویایی‌های فضایی در اقتصاد تجربه » در رابطه با گسترش شهرنشینی در شهر یزد چنین توضیح داد: «شهر یزد به عنوان یکی از شهرهای مهاجرپذیر کشور خصوصاً در بیست سال گذشته به دلایل مدیریتی و اقتصادی با چالش سکونت‌گاه‌های غیررسمی مواجه شده است. مقایسه نرخ رشد جمعیت شهر یزد با جمعیت کل کشور حاکی از رشد بسیار سریع‌تر این شهر دارد. در دوره ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ رشد جمعیت شهری کشور برابر با ۳.۹۲ درصد و رشد جمعیت شهر یزد ۱۱.۹ درصد بوده و این امر باعث شکل‌گیری سریع اسکان غیررسمی در این شهر شده است.»
این جغرافی‌دان و عضو گروه جغرافیای انسانی دانشگاه تهران، درباره فرایند پژوهش اخیر توضیح داد: «در این پژوهش سعی شد تا درهم‌تنیدگی و پیچیدگی‌های تمام ابعاد یک محله غیررسمی در شهر یزد تبیین و بررسی شود. محله هدف در این تحقیق، محله فرودگاه با جمعیتی بالغ بر ۹۹۷۱ نفر در قالب ۱۹۶۰ خانوار بود که به دلیل مجاورت با فرودگاه شهر یزد به این نام خوانده می‌شود. برای سنجش میزان پیچیدگی‌های غیررسمیت (informality) این محله، پرسشنامه‌ای جامع طراحی شد. این پژوهش نشان داد مهاجرت و زندگی در یک سکونت‌گاه غیررسمی، مولد مسائل مختلفی مانند بیکاری جوانان، دسترسی به مدارس، افزایش هزینه‌های زندگی و بدهکاری به بانک‌ها، زندگی با آلودگی شدید محیطی و کمبود فضای عمومی و سبز است. یکی دیگر از یافته‌های مطالعه ما این بود که در سکونت‌گاه‌های غیررسمی، برخی از افراد دسترسی بیشتری به شغل خواهند داشت، در حالی که به طور همزمان با هزینه‌های بالاتر و سطوح بدهی بیشتر مواجه می‌شوند. نکته قابل تامل دیگر تفاوت سطوح سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی میان مردان و زنان این محله بود. مشارکت ساکنان در مدیریت و حکمروایی شهری در این محله غالباً مناسب نیست و می‌توان دلایل آن را در دسترسی ناکافی به خدمات شهری، اشتغال، مسکن و همچنین عدم اعتماد ساکنان به نهادهای شهری مانند شهرداری جستجو کرد.»
دکتر علی حسینی در پایان افزود: «غیررسمیت یک زمینه نظری و تجربی بسیار متنوع برای مطالعات درون‌شهری است و تحلیل تجربی و نظری سکونت‌گاه‌های غیررسمی، لازمه سیاست‌گذاری در جهت عدالت اجتماعی و اقتصادی است. بی‌توجهی به معیشت ساکنان این سکونت‌گاه‌ها و عدم مشارکت آن‌ها در زندگی شهری، موجد معضلاتی در زندگی شهری است. توانمندسازی محلات غیررسمی و بهره‌مندی تمامی ساکنان سکونت‌گاه‌های غیررسمی از حقوق برابر، یکی از اهداف اسناد بالادستی ملی است و بدون تردید شنیدن صدای فقرای شهری در طول فرآیندهای سیاست‌گذاری از لوازم تحقق این هدف است.»
مقاله استخراج‌شده از این پژوهش، به تازگی در شماره ۱۳۲ نشریه «Cities» از سوی انتشارات الزویر منتشر شده است و از مسیر پیوند زیر دست‌یافتنی است:


The complexities of urban informality: A multi-dimensional analysis of residents' perceptions of life, inequality, and access in an Iranian informal settlement