ایران از ظرفیتهای فرهنگی خود در کشورهای دیگر، استفاده نمیکند
نشست تخصصی «ابعاد سیاسی و دیپلماسی فرهنگی اقدامات موهن نشریه شارلی ابدو» چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ با حضور حسین آجرلو (مدیر گروه غرب آسیا و شمال آفریقا موسسه ابرار معاصر تهران) و رضا باقری (مدیر گروه مطالعات اروپای دانشکده مطالعات جهان) و با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) برگزار شد.
در بخش اول این برنامه رضا باقری با اشاره به اقدامات توهینآمیز نشریه شارلی ابدو، از آن بهعنوان یک اقدام سیاسی یاد کرد و گفت: باتوجه به زمینهای که این نشریه از قبل در فرانسه داشته، میتوان گفت این نشریه اساساً محبوبیت خود را در اقداماتی دنبال میکند که ناهنجار و نامعمول هستند. این نشریه با ساختارشکنی و حمله به ارزشها و هنجارها، به دنبال کسب محبوبیت برای خود و دیده شدن است. چنین مجلهای بدون پشتوانه حمایتی دولت نمیتواند چنین کاری انجام دهد. حتماً پشتوانه سیاسی و حمایتی از اقدامات این نشریه وجود دارد تا بتواند با تقدسزدایی، کار خود را ادامه دهد و شعبههای جدیدی در کشورهای دیگر ایجاد کند. کاریکاتورهای اخیر، نوع، زمان و سرعت انتشار آنها نشاندهنده یک اقدام سیاسی است. بهعبارت دیگر این نشریه گامی را در کنار دولتهای دیگر غربی برای حمایت از اغتشاشات اخیر ایران برداشته است. بنابراین کار آن، یک اقدام سیاسی است نه یک کار فرهنگی و مربوط به آزادی بیان.
او درباره نحوه پاسخ ایران به این اقدامات اظهار داشت: اینکه ما در واکنش به کار این نشریه، باید یک اقدام سیاسی انجام دهیم، شکی نیست. همانطورکه وزیرخارجه، حوزههای علمیه، مجلس و ارکان دیگر حکومتی به آن واکنش نشان دادند. اما این پاسخها، جزء اقدامات کوتاهمدت و میانمدت هستند. بخش دیگر واکنش، اقدامات بلندمدت است که مربوط به دیپلماسی فرهنگی و حتی عمومی میشود که متاسفانه میتوان گفت تقریباً هیچ کاری در این زمینه نمیشود. حوزه دیپلماسی فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای خارج کشور، تقریباً رها است که ممکن است افراد، برای آن دلایل امنیتی بیاورند. اما اگر قرار باشد این فعالیتها امنیتی باشند، باید جلوی خیلی از فعالیتهایی که انجمنها یا هیئتهای مذهبی دارند هم، گرفته شود ولی اینطور نیست. خیلی از انجمنها و هیئتهای مذهبی و تشکلهای مردمی وجود دارند که بازوهای فرهنگی ایران در خارج از کشور هستند ولی از ظرفیت آنها بهطور ساختاری استفاده نمیشود. ما نیاز داریم در بخش فعالیتهای فرهنگی، فرهنگسازی و گفتمانسازی در ابعاد بینالمللی داشته باشیم. این فعالیتهای بینالمللی روی مصارف داخلی هم تاثیر خواهد گذاشت. یکی از علل مراجعه ایرانیان به رسانههای بیگانه این است که عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما متاثر از غرب شده است. ما هم باید از روش غرب برای مواجهه با او استفاده کنیم. در خارج از کشور تشنه مباحثی و محتواهایی چون اسلام و اسلامگرایی، حجاب، موضوع فلسطین و مبارزه با صهیونیستها و .. هستند. در خود غرب جریانهای عمیقی وجود دارند که این محتواها را دنبال میکنند. اگر ما بتوانیم آنها را نشان دهیم، بسیار کمککننده خواهد بود. لذا ما باید جریان بینالمللی دیپلماسی فرهنگی را راهاندازی کنیم. کاری که نادر طالبزاده در این زمینه کرد، نمونه موفقی بود که طرفداران زیادی پیدا کرد و برای خیلی از نظریهپردازان غربی جالب بود و کار او را دنبال میکردند. استفاده از این ظرفیت دیپلماسی فرهنگی، در مسائل اسلامهراسی نیز کمککننده خواهد بود.
مدیر گروه مطالعات اروپای دانشکده مطالعات جهان با اشاره به برخی ظرفیتهای فرهنگی خارج کشور افزود: گروهها و انجمنهای اسلامیای در کشورهای غربی هستند که بخشی از آنها وابسته به جمهوری اسلامی ایران هستند و هر سال، مقام معظم رهبری پیامهایی برای آنها ارسال میکند. خیلی از آنها قوی و با انگیزه هستند اما متاسفانه استفادهای از آنها نمیشود و تقریباً رها هستند. بخش دیگر این انجمنها، متشکل از دانشجویان کشورهای دیگر است که در کشور مقصد تحصیل میکنند. چند مورد از آنها از مسلمانان نسل دوم هستند که خیلی به ما نزدیک هستند. این نسل، با پرورش یافتن در محیط غرب از کودکی، از حقوق و آزادیهای خود کاملاً آگاه و خیلی از آنها منتقد غرب هستند. در این نسل اصلاً دعوای شیعه و سنی مطرح نیست. آنها جلسات هفتگی و ماهانه برگزار میکنند و خیلی از اقدامات ضداسرائیلی در کشورها، توسط آنها ساماندهی میشود. بنابراین در خارج کشور فضای خیلی خوبی برای متحدشدن مسلمانان ایجاد شده است و این ظرفیت بسیار بالایی برای جمهوری اسلامی ایران است. استفاده از ظرفیت دفتر مراجع تقلید در خارج کشور، مورد دیگری است که باید در این دیپلماسی فرهنگی موردتوجه قرار گیرد. خیلی از افراد مقیم خارج، نمیتوانند مبانی دینی مهم مثل معاد، شفاعت، برزخ، قیامت و ... را به زبان انگلیسی بیان کنند. لذا باید به دفتر مراجع افرادی را مامور کرد تا با داشتن این روحیه و توانایی، بتوانند در این راستا فعالیت کنند. مورد دیگر مربوط به اسلامهراسی در غرب است که در دنیای آکادمیک آنها، انباشته علمی زیادی از نظر مصداقی و نظری درمورد اسلام، مسلمانان اروپا و مبارزه با اسلامهراسی صورت گرفته است. لازم است که با آنها هم ارتباط برقرار کنیم و از کارهای پژوهشی آنها استفاده کنیم.
باقری در پایان با تاکید بر اینکه در دیپلماسی فرهنگی خیلی ضعیف هستیم، متذکر شد: دردآور است که ادبیات مجلات ایرانشناسی، تماماً علیه ایران است. حتی در نظام آکادمیک غربیها رایج است که ایران آغازکننده جنگ علیه عراق بوده است. وقتی مسالهای چنین واضح را نتوانستهایم جا بیندازیم، چطور میتوانیم ولایت فقیه را جا بیندازیم؟ متاسفانه کرسی و مجلات ایرانشناسی نداریم و از لحاظ دیپلماسی فرهنگی، خیلی ضعیف هستیم. لذا لازم است که از نظر فرهنگسازی و گفتمانسازی در این زمینه، فعالیت موثر و مفیدی داشته باشیم.
در ادامه حسین آجرلو ضمن اشاره به اهمیت اقدامات بلندمدت در برخورد با اقدامات توهینآمیز نشریه شارلی ابدو، اولین گام مهم در برخورد را شناخت بسترهای شکلگیری این اقدام توهینآمیز دانست و ابراز کرد: اولین گام این است که ما بسترهای این اقدام را بشناسیم. اولین مساله دخیل در این زمینه، تبدیل اسلامهراسی به جریان اصلی غرب است. جریانی که اسلام را یک تهدید میداند و آن را ترویج میکند. جالب این است که این نشریه، چپگراست و حتی یهودیت، سرمایهداری و ... را تمسخر میکند اما به سمت تمسخر اسلام آمده چون جریان اصلی غرب، اسلامهراسی است. لذا ما باید مراقب باشیم با برخی اقدامات یا صحبتها به این اسلامهراسی دامن نزنیم. یکی از اشتباهات ما در این زمینه، واژههایی است که برای تقابل با غرب بهکار میبریم که معمولاً مردم اروپا و غرب را شامل میشود درحالی که منظور ما این نیست. لذا باید مراقب باشیم وقتی میگوییم غرب، منظورمان مردم غرب نباشد. مساله دوم در شناخت ماهیت این اقدام این است که متاسفانه اسلامی که غرب میشناسد، اسلامی است که اذان میگوید و اقدام تروریستی میکند. یعنی این مساله بهعنوان یک نماد برای آنها کارکرد دارد. به همین دلیل جامعه آنها با اسلامهراسی عجین شده و هر تولیدی که به این اسلام ضربه بزند، برایشان قابل پذیرش و مخاطبپسند است. نکته سوم این است که در غرب، اصالت بر مبنای منافع است. اگر شارلی ابدو نتواند بفروشد و پول کاریکاتورها را دهد، سراغ موضوع دیگری خواهد رفت. بنابراین ما باید این بستر را که به تامین منافع آنها دامن زده، از بین ببریم.
او با مرتبط دانستن این اقدامات توهینآمیز به کل جهان اسلام، پاسخ به آن را در حوزه کلان دید و یادآور شد: این موضوع مربوط به کل جهان اسلام است. بنابراین ما باید این مساله را یک موضوع واحد ببینیم و بتوانیم ادیان الهی را کنار هم بیاوریم. لذا باید یک دیپلماسی فرهنگی واحد با حرکت نهادی، حقوقی و سیاسی منسجم بین این کشورها شکل بگیرد. این دیپلماسی فرهنگی موجد همکاری بیندولتی است. نقش دولتها در این میان خیلی پررنگ است اما تاکنون چنین همکاریای بین آنها شکل نگرفته است که این مساله میتواند دلایلی چون نبود انسجام بین کشورها، اتحاد اکثر کشورهای مسلمان با غرب و روی کار بودن جریانات سکولار داشته باشد.
مدیر گروه غرب آسیا و شمال آفریقا موسسه ابرار معاصر یکی از واکنشهای بلندمدت به اقدامات این نشریه را تقویت ارتباطات مردمی دانست و گفت: خیلی از این مسائل نیازمند همکاریهای مردم با مردم است. متاسفانه روابط بین کشورهای اسلامی و غربی شکل نگرفته و اکثر افرادی که به غرب رفتهاند، کلونیهای خود را تشکیل داده و صرفاً با خودشان تعامل دارند. وقتی این امتزاج شکل نمیگیرد، درک متقابل هم شکل نمیگیرد. یکی از ضعفهای این حوزه، نبود سازمانهای مردمنهاد و دیگری، گسترش فرهنگ ابتذال است که مانع شکلگیری این ارتباط میشود. لازم است که دولتها از تشکیل سازمانهای مردمنهاد حمایت کنند تا این سازمانها خود این قبیل موضوعات را پیگیری و حل کنند. ازجمله کارهایی که این سازمانها میتوانند انجام دهند این است که با سازمانهای مردمنهاد فرانسه ارتباط برقرار کنند، لایحههای خوب حقوقی بنویسند و سپس بتوانند آنها را در دادگاهها پیگیری کنند و به نتیجه برسند.
گزارش از: فریبا رضایی