همزمان با هفته پژوهش برگزار شد: پنجاه و سومین پیش نشست علمی «نظریه کنترل اجتماعی در قرآن از منظر المیزان»
به گزارش روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، در این نشست که به همت معاونت پژوهش دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمین صادق گلستانی عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) در ابتدا ضمن اشاره به سازوکارهای نظامهای اجتماعی مختلف جهت صیانت از ارزشها و فرهنگ خود گفت: صیانت از ارزش ها، قوانین و به طور کلی فرهنگ یک نظام، تحت عنوان جامعه پذیری، پیشگیری اجتماعی و کنترل اجتماعی پیگیری میشود.
وی در ادامه افزود: بخشی از این صیانت را میتوان در مصادیقی همچون برخورد بازدارنده خشونت آمیز دید که معمولا در فرآیندهای حقوقی همچون دادخواهی مشاهده میشود. از این بخش در ادبیات جامعهشناسان گاهی به عنوان «کنترل اجتماعی به معنای اخص» یاد میشود.
گلستانی در خصوص تاکید قرآن کریم بر صیانت از ساختارها گفت: در سه دهه اخیر با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی، برخی جریانات با نگاه انتقادی بر علیه ابزار خشونتی اسلام، صرفا به بعد رافت و لطف این دین وحیانی پرداختهاند. در پی برجستهسازی این جریانات، امروزه ابراز خشونت، استثناء محسوب میشود. نظریه کنترلی قرآن کریم در هر دو بعد عواطف و خشونت سازمان مییابد و مهندسی قرآن کریم در این قضیه دو روی یک سکه است.
این عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) عواطف را از یک سو محور تکوین کوچکترین واحد اجتماعی و از ارکان جامعهپذیری و کنترل اجتماعی دانست و افزود: این عواطف از سوی دیگر عامل دلدادگی به رهبران جامعه اسلامی و از پی آن قوانین اجتماعی برخاسته از نظرات آنان است. تاکید بر احترام والدین در ایات مختلف نیز در نگاه علامه طباطبایی، در راستای همین اصل مهم تفسیر میشود.
گلستانی در ادامه به برجسته کردن نقش خشونت و آیات مرتبط با آن اشاره کرده و گفت: تاکید بر محبت و عواطف به تنهایی نمیتواند در مقابل هنجارشکنی، بازدارندگی لازم را داشته باشد. تعبیر آیتالله جوادی آملی مبنی بر اینکه:«در قرآن کریم بشارت در کنار انذار مطرح شده است اما عبارت نذیر به تنهایی به کار رفته است» ناظر به همین اصل است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: قرآن کریم عواطفی که در مقابل عملیساختن مظاهر نذیر قرار میگیرند را خلاف مصلحت اجتماعی میداند. همچنین باید در نظر داشت که این خشونت به شکلهای گوناگون و ناظر به جرمهای مختلف صورت میپذیرد و در نتیجه، ادعای ظلم بودن آنها بیمعنی است.