عمومی | دانشگاه فنی و حرفه ای

گزینش در کلام وحی

گزینش در کلام وحی

قرآن کریم نقش بسزایی برای نیروهای لایق قایل است.

برخورداری از کارکنان شایسته همواره مد نظر مدیران الهی بوده است. به عنوان نمونه، می‏توان از اقدام حضرت موسی‏ علیه السلام در به کارگیری حضرت هارون‏علیه السلام نام برد. اصل ماجرا در سوره مبارکه طه وارد شده است: هنگامی که حضرت موسی‏علیه السلام به پیامبری مبعوث گشت، دست دعا و التجا به درگاه الهی دراز کرد و برای تحمل سختی‏های مسؤولیت‏خودش از خدای بزرگ شرح صدر خواست. از خداوند درخواست نمود تا برادرش هارون را نیز وزیر او قرار دهد و به این وسیله به او پشت گرمی عطا کند و وی را در کارش شریک گرداند. (طه: 29 - 34) بدین‏روی، او پس از استعانت الهی، داشتن همکار و نیروی زبده را در انجام ماموریت‏های محوله مورد نظر قرار داد.

ممکن است‏بدوا این توهم پیش آید که حضرت موسی‏علیه السلام روابط خانوادگی را ملاک انتخاب قرار داده است، اما بطلان این تصور غلط با عبارات خود حضرت موسی‏علیه السلام آشکار می‏گردد; آنجا که می‏فرماید: «و اخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردءا یصد قنی انی اخاف ان یکذبون.» (قصص: 34) او می‏گفت: اگر می‏گویم هارون وزیر من باشد به این دلیل است که او افصح است و از فصاحت و قدرت بیان بیش‏تری نسبت‏به من برخوردار است و در این ماموریت، که نیاز به ارائه دلایل و حقایق است، برخوردار بودن از فصاحت ملاک شایستگی است. خداوند هم درخواست او را اجابت نمود و فرمود: «سنشدعضدک‏باخیک ونجعل لکما سلطانا.» (قصص: 35)

بنابراین، همان‏گونه که از آیات مزبور استفاده می‏شود، بهره‏مندی از همکار لایق یکی از نعمت‏هایی است که مدیر الهی باید پیش از همه با دعای خالصانه و تضرع، از خداوند خواستار آن باشد و به تعبیر حضرت رسول‏صلی الله علیه وآله، هرگاه خداوند برای مدیری خیر بخواهد، او را با همکاری لایق قرین خواهد نمود; چنان که اگر فراموش کند، به یادش آرد و اگر به هوش باشد، یاری‏اش نماید. (4)

همچنین در قرآن کریم، آیات دیگری را می‏بینیم که نحوه انتخاب و دلیل گزینش مدیران جامعه و ماموران الهی را روشن می‏سازد; از جمله آیه 247 سوره مبارکه بقره که در آن، به ماجرای طالوت اشاره می‏کند. در این آیه، واژه «اصطفی‏» به معنای برگزیدن و انتخاب کردن به کار رفته است. مرحوم علامه طباطبائی‏رحمه الله می‏فرمایند: اصطفاء از ریشه‏«صفو» گرفته شده و به معنای «صاف و پاک‏» می‏باشد. در نتیجه، اصطفاءبهترین وپاک‏ترین راانتخاب‏کردن‏است. (5) خداوندمی‏فرماید: ما طالوت را برگزیدیم و انتخاب نمودیم. اما ملاک گزینش او چه بوده است؟این سؤالی‏است‏که‏پاسخ آن به‏خوبی‏از آیه‏استفاده می‏شود:

وقتی خداوند طالوت را به عنوان برگزیده خویش مطرح نمود، بنی‏اسرائیل به این گزینش اعتراض کردند و گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با این‏که ما از او شایسته‏تریم; او ثروت زیادی ندارد». در واقع، از نظر بنی‏اسرائیل، ملاک شایستگی، داشتن مال و ثروت بسیار بود و از این‏رو، خود را برتر از طالوت می‏دیدند و حال آن‏که خداوند ملاک شایستگی وی را این‏چنین برمی‏شمارد: «قال ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم‏» (بقره: 247); گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را علم و قدرت جسمانی فراوان بخشیده است. خداوند ملکش را به هر که بخواهد می‏بخشد و احسان خداوند وسیع و (از لیاقت افراد برای تصدی منصب‏ها) آگاه است.

همچنین در آیات مربوط به انتخاب حضرت موسی‏علیه السلام برای پیامبری، خداوند این‏گونه تعلیل می‏نماید: «و لما بلغ اشده و استوی آتیناه حکما و علما و کذلک نجزی المحسنین‏» (قصص: 14); و هنگامی‏که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این‏گونه نیکوکاران را جزا می‏دهیم. این آیه، ملاک شایستگی حضرت موسی‏علیه السلام در اخذ حکم و علم دو چیز می‏داند:

1. بلوغ اشد (بلغ اشده); یعنی از نظر قوای بدنی به سنی رسیده که از استحکام و قوت برخوردار بود.

2. استواء (واستوی); یعنی اعتدال و استقرار در زندگی که غالبا پس از مرحله قبلی است.

مرحوم علامه طباطبائی‏رحمه الله می‏فرمایند: در واقع، وقتی حضرت موسی‏علیه السلام به حد توانایی رسید و با گذشت پاسی از عمرش، به سن اعتدال (بین سی و چهل سالگی) رسید، خداوند به او حکم و علم عطا کرد. (6)

یافتن افرادی با ویژگی‏های لازم برای احراز تصدی مقام و کار بسیار دشوار است اما کاری است که باید با آزمون‏های گوناگون در مراحل مختلف صورت گیرد. حضرت علی‏علیه السلام به مالک سفارش می‏کنند که در امور کارگزارانت نیک‏بنگر و آنان را پس از آزمون به کار گمار و نه با سهل‏انگاری و خودرایی; زیرا سهل‏انگاری و خودرایی موجب ستم و خیانت است.

در سوره مبارکه قصص، وقتی برخورد حضرت موسی‏علیه السلام را با دختران حضرت شعیب‏علیه السلام مطرح می‏سازد که به کمک آنان شتافت و آنان ماجرا را به پدر اطلاع دادند، حضرت شعیب‏علیه السلام از حضرت موسی‏علیه السلام دعوت به همکاری می‏کند. خداوند کلام دختر حضرت شعیب‏علیه السلام را نقل می‏کند که او پیشنهاد به کارگیری حضرت موسی‏علیه السلام را به پدر می‏دهد و دلیل شایستگی او را نیز نیروی جسمانی و امانت‏داری مطرح می‏سازد: «قالت احدیهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین.» (قصص: 26)

در آیات سوره مبارکه یوسف نیز وقتی داستان حضرت یوسف‏علیه السلام را مطرح می‏کند که ایشان از هر اتهامی تبرئه می‏شود و عزیز مصر برای او جایگاهی والا در نظر می‏گیرد، ایشان پیشنهاد تصدی خزانه‏داری را می‏دهد و دلیل آن را نیز توانایی چنین کاری و آگاهی بر این کار ذکر می‏کند: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم.» (یوسف: 55)

در واقع، حضرت یوسف‏ علیه السلام پس از این‏که خود را نامزد این کار می‏کند، دلیل شایستگی خود را در «حفیظ‏» و «علیم‏» بودن می‏داند; یعنی برخورداری از علم و درایت و نگه‏داری امانت

آنچه از مجموع آیات مزبور به دست می‏آید، این مطلب است که در واگذاری امور به افراد، ملاک‏ها و معیارهایی مد نظر بوده که به فراخور منصب و مقام ممکن است از لحاظ مصداق متفاوت باشد; مثلا، وقتی سخن از جنگ و میدان نبرد است (ماجرای طالوت‏علیه السلام)، برخورداری از قوای بدنی فضیلت محسوب می‏شود، وقتی سخن از ماموریت پیام‏رسانی و تبلیغ است (ماجرای موسی و هارون‏علیهما السلام)، فصاحت و قدرت بیان برتری به حساب می‏آید، وقتی سخن از کارگزاری است (ماجرای شعیب‏علیه السلام)، قدرت جسمانی و امانت‏داری مزیت‏به شمار می‏رود و در نهایت در مورد تصدی خزانه‏داری (ماجرای حضرت یوسف‏علیه السلام)، نگهبان و امین بودن فضیلت است که در کنار علم و دانش مطرح می‏شود.

بنابراین، ملاک گزینش مدیران الهی برخورداری آنان از ویژگی‏های لازم برای احراز پست مورد نظر است که به فراخور وظیفه آنان متفاوت می‏باشد. اما در مجموع، می‏توان همه شروط را در دو عنوان بهره‏مندی از علم و تخصص از یک سو و برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی و تعهد از سوی دیگر، دانست.

سنجش، انتخاب و گزینش کردن یکی از ویژگی­ها و خصوصیات بشر است که خداوند در او نهاده است که البته خصوصیتی صرفاً مختص انسان نیست، چراکه دیگر موجودات نیز بنا بر غرایز خود دست به انتخاب می­زنند. اما وجه ممیزه انسان و دیگر موجودات، در تلاش انسان برای بهتر انتخاب کردن و یا انتخاب بهتر نمودن است. در واقع انسان در انتخاب و گزینش، علاوه بر غریزه، از فطرت و عقل خود نیز بهره می­گیرد و شاخص­ها و شرایط تعیین شده از جانب این دو متغیر را نیز در انتخاب بهینه، مورد توجه قرار می­دهد.

نظام گزینش کشور نیز از این قاعده مستثنی نیست و مجموعه قوانین و مقررات مصوب با هدف اجرایی نمودن این مقررات، با تمسک از منابع عقلی و شرعی و آیات و روایات تهیه شده­اند. چنانچه با مروری اجمالی بر قانون و آئین­نامه گزینش و سایر دستورالعمل­های مصوب، ملاحظه می­شود که مهم­ترین منبع و مرجع این قوانین و دستورالعمل­ها آیات و روایات هستند.

به همین دلیل به منظور شناخت بیشتر معیارها و ضوابط انتخاب و گزینش در آموزه­های دینی، می­بایست به منابع اسلامی چون قرآن، احادیث و روایات مراجعه نمود.

در منابع دینی و اسلامی مهم­ترین راه شناخت انسان­ها و تمایز آنها از یکدیگر و در نگاهی انتخاب و گزینش آنها، آزمایش و امتحان است که این موضوع خود به عنوان یکی از مهم­ترین سنت­های الهی به شمار می­رود. چرا که خداوند نیز برای شناخت انسان­ها به انحای مختلف آنها را می­آزماید و همچنانکه در نصوص دینی نیز آمده است اساساً معیار سعادتمندی انسان، موفقیت در آزمون­ها و آزمایش­های الهی است. این مهم در آیات و روایات، به جد مورد تأکید قرار گرفته است و در جای­جای قرآن موضوع آزمایش الهی به عنوان امری حتمی بیان شده است. به عنوان مثال در آیه دوم سوره عنکبوت آمده است: احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون: آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان آورده­ایم، رهایشان کنند و بر این ادعا هیچ امتحانشان نکنند (هرگز چنین نیست). یا در آیه 155 سوره بقره می­فرماید:ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصبرین: و البته شما را به سختی­ها، چون مرگ و گرسنگی و کم­شدن اموال و انفس (از دست دادن خویشان) و از بین رفتن زراعت بیازماییم، (ای رسول) مژده و بشارت ده آن کسانی را که صبر گزیدند و سختی­ها را تحمل کردند. [1]

در همین زمینه حضرت علی (ع) در خطبه 234 نهج­البلاغه می­فرمایند: آزمایش همگانی است و حتی پیامبران از طرف خدا مورد آزمایش قرار می­گیرند.

بنابراین ملاحظه می­شود که در واقع شرط پذیرش و رسیدن به قرب الهی و به بیان دیگر شرط انسان کامل، طبق آیات قرآن و روایات و دیگر آموزه­های دینی، موفقیت در آزمون­ها و امتحانات الهی است.

البته بر حسب سنت الهی، شرط پیروزی و موفقیت در این آزمون الهی، به­صورت تمام و کمال در خود آموزه­های وحیانی و اخلاقی از جانب پیامبران الهی بیان شده­اند. تا جایی که می­توان گفت یکی از اهداف اصلی مبعوث شدن پیامبران الهی از سوی خداوند متعال، آموختن راه و رسم موفقیت در آزمون­های الهی بوده است.

با وجود استدلال فوق، طبعاً در زندگی اجتماعی نیز انسان­ها برای انتخاب شدن برای انجام کاری می­بایست دارای یکسری خصوصیات و ویژگی­های خاصی باشند. به عنوان مثال برای رانندگی، افراد باید پس از طی دوره­های آموزشی، از عهده آزمون­های خاص تئوری و عملی رانندگی نیز برآیند. یا برای انتخاب یک ورزشکار در تیم ملی یک کشور، ورزشکاران پس از گذراندن اردوها و تمرینات آماده­سازی بدنی، باید از مسیر مسابقات انتخابی استاندارد، با سربلندی بیرون بیایند. بنابراین به فراخور کارویژه و نقشی که بر عهده فرد نهاده می­شود، معیارها و ضوابط آزمون­ها نیز متغیر هستند.

برای انتخاب یک کارگزار در نظام اداری و اجرایی و به منظور پیشبرد اهداف کلان یک نظام سیاسی، از همین قاعده پیروی می­شود و یکسری معیارها، شاخص­ها، اولویت­ها و ضوابطی در نظر گرفته می­شود. در برخی از کشورها برای انتخاب کارگزار دولتی، فقط به انجام یکسری استعلامات از دستگاه قضایی و همچنین تخلفات راهنمایی و رانندگی بسنده می­شود. در کشورهای دیگری نیز علاوه بر این، مجموعه آزمون­های تخصصی روانشناختی و شخصیت­سنجی هم در مورد افراد متقاضی شغل، انجام می­پذیرد.

اما در نظام گزینش جمهوری اسلامی ایران، معمولاً از روش­هایی چون مصاحبه گزینشی، تحقیقات از محل کار قبلی و محل سکونت و همچنین استعلام از نهادهای قضایی و امنیتی در مورد داوطلبین انجام می­پذیرد. در مورد اینکه در سیستم گزینش کشور، ملاک­ها و معیارها و نوع قضاوت­ها در ارزیابی اولیه و نهایی برای پذیرش داوطلبین، به چه صورت انجام می­شود باید گفت ملاک و معیار اصلی در این خصوص همان مراجعه به اصول و احکام دینی است. این موضوع همانگونه که اشاره شد با نگاهی اجمالی بر قوانین، مقررات، آئین­نامه­ها و دستورالعمل­های تدوین شده در هیأت عالی گزینش کاملاً روشن می­شود.

با بهره­گیری از این سنت الهی می­توان آن را برای گزینش و انتخاب کارگزاران نظام اسلامی نیز به کار بست. در واقع کمال مطلوب برای انتخاب یک کارگزار دولتی سنجش داوطلبین و افراد متقاضی با توصیه­ها و آموزه­هایی است که خصوصاً در آیات قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته­اند. با مروری کلی بر این آموزه­ها، ملاحظه می­شود که نقطه عزیمت آنها تأکید بر انتخاب یک انسان کامل پس از طی یکسری آزمون­های خاص می­باشد. البته وقتی در قرآن صحبت از آزمون الهی می­شود، در خود قرآن نیز ملاک­ها، معیارها، شاخص­ها و شروط موفقیت در این آزمون نیز اشاره شده است.

در یک جمع­بندی کلی از ملاک­ها و معیارهای اشاره شده در آیات و روایات می­توان به چندین سرفصل کلی برای ملاک عمل قرار دادن در گزینش و انتخاب افراد صالح، متعهد و متخصص در نظام اداری کشور دست یافت که در ذیل و به­اختصار به مهم­ترین آنها اشاره می­شود:

1- اطاعت از ولایت و رضایت به قضاء الهی؛

در آیه 59 سوره نساء آمده است: یا ایهاالذین امنوا اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامرمنکم: ای اهل ایمان! خدا و رسول و فرمانداران از طرف خدا و رسول را اطاعت کنید. (مراد از اولوالامر آل محمد(ص) است) همچنین امیرالمؤمنین (ع) در این خصوص می­فرمایند: تسلیم و مطیع بودن مرد، نشانه ایمان او است. [2]

2- یقین و اخلاص؛

در آیه سوم و چهارم سوره نمل آمده: هدی و بشری للمؤمنین الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون: هدایت و بشارت برای اهل ایمان، آنان که به یاد خدا نماز را بپا دارند و زکات به مسکینان می­دهند و کاملاً به عالم آخرت یقین دارند.

حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) نیز می­فرمایند: ایمان درختی است که اصل و بن آن یقین است. [3]

3- حسن خلق؛

در آیه چهارم سوره قلم حق تعالی در مدح حضرت رسول (ص)، خُلق عظیم را برای ایشان ذکر می­کند: و انک لعلی خلق عظیم: و در حقیقت تو بر خلقی عظیم (وآئین و شرعی بزرگ) آراسته­ای. حضرت علی (ع) نیز در این خصوص می­فرمایند: همانا مؤمنان، افراد فروتنی کننده نرم خوی هستند. [4]

4-تقوا و ورع؛

در آیه 102 سوره آل عمران، آمده: یا ایها الذین امنو اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله انا الله خبیر بما تعلمون: ای اهل ایمان! خداترس شوید (تقوای الهی پیشه کنید) و هر نفسی بنکرد که چه عملی برای فردای قیامت خود پیش می­فرستد و از خدا بترسید که او به کارهایی که انجام می­دهید، آگاه است.

همچنین حضرت رسول (ص) در خصوص ورع می­فرمایند: معیار و میزان دین، تقوا داشتن است. [5]

5- حسن عمل و حسن سابقه؛

در این خصوص پیامبر (ص) می­فرمایند: مؤمن چنانچه عملش را نیکو انجام می­دهد که گویی در هر چشم به هم زدنی، خداوند ناظر عمل او است. [6] همچنین حضرت علی نیز فرمودند: آگاه باشید! و کلام خیر و نیک را بگویید پس به آن شناخته خواهید شد و عمل کنید به آن تا از اهل آن باشید.

6- شناخت دوست و دشمن افراد؛

در آیه 144 سوره نساء در این مورد آمده است: یا ایهاالذین آمنوا لاتتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین اتریدون ان تجعلوا لله علیکم سلطاناً مبینا: ای اهل ایمان! مبادا کافران را به دوستی گرفته، مؤمنان را رها کنید، آیا می­خواهید خدا را بر (عقاب کفر و عصیان) خود حجتی آشکار گردانید؟ حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) هم در این خصوص می­فرمایند کسی که وضع او مبهم شد و دین او را ندانستید، نگاه به دوستانش کنید. [7]

7- عقل، زیرکی و هوش؛

آیه 10 سوره ملک بیان می­کند: و قالوا لوکنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر:آنگاه اهل دوزخ (با تأسف و حسرت باهم) گویند اگر ما سخن انبیاء را شنیده یا به دستور عقل رفتار می­کردیم امروز از دوزخیان نبودیم. امام صادق (ع) نیز در این زمینه می­فرمایند عقل، راهنمای مؤمن است. [8] حضرت علی (ع) نیز سه چیز را عامل کامل بودن ایمان افراد می­داند: عقل، حلم وعلم. [9]

8- انجام فرایض (واجبات)؛

در آیات اول تا پنجم سوره مؤمنون آمده است: قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خشعون و الذین هم عن اللغو معرضون والذین هم للزکوه فعلون والذین هم لفروجهم حفظون الا علی ... : همانا مؤمنان به فلاح و رستگاری رسیدند، آنهایی که در نماز خاشع و خاضع هستند و آنان که از سخن بیهوده و لغو و باطل اعراض می­کنند و آنان که زکات مال خود را به فقرا می­دهند و آنان که فروج خود را نگه می­دارند مگر بر ...

همچنین امام صادق (ع) می­فرمایند: امتحان کنید شیعه ما را در اوقات نماز که چطور ایشان بر وقت­های نماز محافظت می­کنند. [10]

9- گفتار و نوشتار؛

در آیات اول تا سوم سوره مؤمنون تأکید شده است: در آیات اول تا سوم سوره مؤمنون آمده: قد افلح المؤمنون ... الذین هم عن اللغو معرضون: همانا مؤمنان به فلاح و رستگاری رسیدند، آنهایی که ... و آنان که از سخن بیهوده و لغو و باطل احتراز و اعراض می­کنند. همچنین حضرت علی (ع) می­فرمایند: ملاک و معیار اسلام راستی زبان است. [11]

10- امانت­داری و کتمان اسرار؛

در آیه 58 سوره نساء آمده که: ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامنت الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل: خدا به شما امر می­کند که امانت­ها را البته به صاحبانش بازدهید و.... در همین راستا حضرت علی (ع) می­فرمایند: کسی که عمل به امانت­ کرد، پس به تحقیق، دینش را کامل کرده است. [12]

11- توکل؛

در آیه 51 سوره توبه آمده است: قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون

(ای پیامبر!) بگو هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسید، مولای ما اوست (و مولای خیرخواهی است) و البته اهل ایمان باید در هر حال بر خدا توکل کنند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز در این زمینه می­فرمایند: محکم­ترین مردم از جهت ایمان، آن کسی است که توکلش بر خدا بیشتر باشد. [13]

12- صبر و استقامت؛

در آیه 153 سوره بقره آمده است: یا ایها الذین ءامنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصبرین: ای اهل ایمان! در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز، توسل جوئید که خدا یاور بردباران است. پیامبر اسلام (ص) می­فرمایند: ایمان دو نیمه است، نیمه­ای از آن در صبر و نیمه­ای از آن در شکر است. [14]

13- خوف و رجاء و تساوی آن دو؛

در آیه دوم سوره انفال آمده است: انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم: مؤمنان آنهایی هستند که چون ذکری از خدا شود (از عظمت و جلال خدا) دل­های آنان لرزان شود و ... حضرت علی (ع) نیز می­فرمایند: آنچنان که امید داری بترس، یعنی به قدر آنچه امید به رحمت و مغفرت خدا داری از نافرمانی و غضب حق تعالی بترس. [15]

14- حیاء و عفت؛

در آیه 5 سوره مؤمنون تأکید شده است: قد افلح المؤمنون الذین هم ... و الذین هم لفروجهم حفضون: همانا مؤمنان به فلاح و رستگاری رسیدند، آنها که ... و آنان که فروج و اندامشان را نگه می­دارند مگر بر ...

در این خصوص حضرت محمد (ص) می­فرمایند: در هر شریعتی خوی و خلقی است مخصوص آن شریعت و همانا خلق و خوی این دین، حیاء و شرم است. [16]

15- تعهد به مقدور و وفا به عهد؛

در آیات دوم و سوم سوره صف آمده است: یایها الذین ءامنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون: ای کسانی که ایمان آورده­اید! چرا چیزی را می­گویید و در مقام عمل خلاف آن را انجام می­دهید؟ خداوند سخت به خشم می­آید که چیزی بگویید و به جای نیاورید. همچنین حضرت علی (ع) در این خصوص می­فرمایند: چیزی را که نمی­توانی وفا کنی آن را وعده مده، آنچه را قادر بر وفا به آن نیستی ضامن مشو.

16- محبوب بین مردم؛

در آیه 96 سوره مریم تأکید شده است: ان الذین ءامنوا و عملوا الصلحات سیجعل لهم الرحمن ودّا: همانا آنانکه به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، خدای رحمان آنها را در نظر حق و خلق محبوب می­گرداند. امام علی (ع) نیز می­فرمایند: اگر می­خواهید ببینید چه کسی خوب و نیکو سیرت است ببینید مردم نیک درباره آن شخص چه می­گویند [17]

موارد شانزده­گانه فوق، به طرق مستقیم و غیرمستقیم برای احراز انسان کامل مورد تأکید قرار گرفته­اند که می­بایست همچون گذشته در سیسم گزینش کشور، به عنوان ملاک و معیاری برای سنجش تعهد، صلاحیت، توانایی و تخصص افراد مورد توجه واقع شوند.

[1] - البته آیات مختلفی با مضامین مشابهی در قرآن مجید ذکر شده است. به عنوان نمونه آیات 15 و 16سوره فجر، آیه 49 سوره زمر، آیه 34 سوره ص، آیه 40 سوره نمل، آیه 38، سوره ص، آیه 124 سوره بقره، آیه سوم سوره عنکبوت، آیه 24 سوره ص، آیه 17 سوره دخان، آیه 49 سوره بقره، آیه 168 سوره اعراف، آیه 155 سوره بقره، آیه 35 سوره انبیاء ، آیه 11 سوره حج، آیه 20 سوره فرقان و ... بر موضوع آزمون­های الهی تأکید شده است.

[2] - غررالحکم، ف 88، ح1

[3] - شرح غررالحکم ج 2 ص 47

[4] - همان، ج2، ص540.

[5] - همان، ج 6، ص 117.

[6] - بحارالانوار ج67، ص 311.

[7] - زندگی در پرتو اسلام، ص 38.

[8] - اصول کافی ج1، ص25

[9] - میزان­الحکمه ج1، ص 312.

[10] - وسایل­الشیعه، ج3، ص83.

[11] - شرح غررالحکم، ج6، ص 118.

[12] - همان، ج 5، ص 448.

[13] - همان، ج 2، ص 429

[14] - تحف­العقول، ص48

[15] - شرح غررالحکم، ج4، ص623.

[16] - میزان الحکمه، ج2، ص 565.