گزارش دومین نشست از «سلسله نشستهای معارفی انتخابات ۱۴۰۰»
دکتر میرمحمدی با اشاره به موضوع «کنش عقلانی و کنش تمدنی در مسئله انتخابات با رویکرد بیانیه گام دوم»، گفت: باید دیدگاه ما نسبت به انتخابات تغییر کند و انتخابات را یک کنش عقلانی و تمدنی ببینیم و با آن فراتاریخی برخورد کنیم. این دیدگاه حتی در کاندیداها هم مغفول هست و در برنامهها حداکثر رویکرد، یک رویکرد اصلاحی است و برنامههای آنها بهعنوان گامی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیست. اگر انتخابات را تمدنی ببینیم کنش ما یک کنش عقلانی خواهد بود. در این صورت رئیسجمهور برنامههای خود را در مسیر تمدنی قرار میدهد و برنامههایش تغییر خواهد کرد. اگر خواص جامعه تحلیل تمدنی از انتخابات داشته باشند نوع انتخاب آنها عوض خواهد شد و فردی را انتخاب میکنند که مسیر تغییر تمدنی را پیگیری کند که در بیانیه گام دوم به توضیح و تبیین آن پرداخته شده است اگر از این وضعیت خارج شویم و به مسیر تمدنی برگردیم در این صورت انتخابات در سطح بینالمللی و منطقهای اثرگذار میشود و اثرگذاری آن فقط داخلی نخواهد بود.
وی در ادامه گفت: مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم متذکر میشوند؛ انقلاب به یک انحطاط تاریخی پایان داده است. انتخابات یکی از متغیرهای مستقل برای پایان دادن به انحطاط تاریخی است. ما باید بدانیم که انتخابات کجای نظریه نظام انقلابی است و به آن عینیت بدهیم و انتخابات ارتباط مستقیم با این مسئله دارد ممکن است یک دولت با جهتگیری نادرست خلاف تمدن نوینی اسلامی حرکت کند و مانع تحقق تمدن اسلامی شود و ما در این چند دهه شاهد چنین دولتهایی بودهایم که نگاهی خوشبینانه به مدرنیسم و تمدن غرب داشتهاند. منتخبین باید نسبت سیاستها و اقدامات و برنامههای خودشان را با تمدن اسلامی و بیانیه گام دوم تبیین کنند اما در حال حاضر سطح نگرش مردم و حتی خواص هم به انتخابات بسیار پایین است. رئیسجمهور باید علوم انسانی اسلامی و بالتبع سبک زندگی را مورد توجه جدی قرار دهد و برنامههای خود را در این مورد ارائه بدهد.
دکتر امیرمحسن عرفان سخنران دوم نشست با موضوع «آثار فراملی و تمدنی انتخابات در ایران» بود که سخنانش را در سه بخش ارائه نمود. وی در بخش اول در مورد ضرورتهای تحلیل تمدنی در انتخابات ایران گفت: ما متاسفانه دچار غفلت تمدنی در فرهنگ و فرایند انتخابات شدهایم. تمدن ما مبتنی بر دین است و سطوح نقشآفرینی تمدنی هم منحصر به مسائل داخلی نیست و شامل مسائل خارجی هم میشود و ایده هدایتگری تمدنی که یک نمونه آن تشکیل جبهه مقاومت و زیر سوال بردن تمامیتخواهی مدرنیته، یکی از ایدههای انقلاب در عرصه بینالمللی است. همچنین شاهد خلاء ایدئولوژیک منتخبین و آرمانهای تمدنی هستیم. بهعلاوه فقدان خودآگاهی تمدنی در انتخابات جدی است، مردم متاسفانه نیاز تمدنی انقلاب را درک نکردند، البته مقصر خواص هستند که این پیام را به مردم منتقل نکردند که رای آنها پیامد تمدنی دارد.
ایشان در بخش دوم سخنانش به کارکردهای ایجابی و سلبی تمدنی انتخابات در ایران پرداخت و گفت:
کارکردهای ایجابیِ جنس انتخاب و عملکرد میتواند انتخابی بهمثابه پیشران یا مانع و چالش برای تمدن باشد که بازگشت آن به نوع انتخاب منتخبین است. بعد از انقلاب ما یک جهش تمدنی داریم، باید ببینیم کدام دولت موتور محرک و مصداق ما میتوانیم بوده و کدام دولت مانع بوده است. باید بدانیم انتخابات در ایران ممکن است منجر به خود کنترلی یا طفرهروی تمدنی شود که بستگی به نوع انتخابات دارد. جریانهایی داریم که به مدرنیسم اعتقاد دارند و اگر اینها دولتی را به دست بگیرند ما طفره روی تمدنی را داریم.
وی در بخش سوم و پایانی به اصول حاکم بر تحلیل تمدنی انتخابات در ایران پرداخت و بیان کرد؛ اصل اول فرهنگسازی است که ۴ سال قبل از انتخابات برای انتخابات دوره بعد باید برنامهریزی کنیم. اصل دوم ثبات هیجانی و عدم غلبه احساس بر عقلانیت است. اصل سوم مسئولیتسازی همه ما در انتخاب مردم است. اصل چهارم مصونیتبخشی و مواجه با شبهات؛ میدان شبهه را خوب تشخیص ندادیم و ما پاسخ شبهات در این عرصه را نمیدهیم. اصل پنجم رویکرد سیستماتیک و مجموعهنگری به انتخابات است.
دکتر سید روحالله پرهیزکاری سخنران سوم نشست در موضوع «مصداقشناسی رابطه میدان و دیپلماسی با رویکرد تاریخی تمدنی» در ابتدا خاطرنشان کرد؛ ما در مسائل ابتدایی به سراغ تجربیات دیگران میرویم اما در مسائل مهم استفاده از تاریخ و تجربیات دیگران را غفلت داریم و از تاریخ عبرت نمیگیریم. تحلیلهای امروز بنده مبتنی بر واقعیت خارجی و عینی است که قابل خدشه نمیباشد و لزوماً مبتنی بر نظریات تمدنپژوهان یا عالمان و… نیست. ما چهار میدان در نبرد با بیگانگان داریم؛ نبرد اول نظامی و سخت است که روشن است، میدان دوم نبرد اقتصادی است که تحریم یکی از مصادیق آن است، میدان سوم نبرد فرهنگی و شناختی است که میخواهند ارزشها را در دیدگاه ما عوض کنند، میدان چهارم نبرد سیاسی که تبلور آن در حوزه دیپلماسی است و انتخابات هم در این عرصه هست. سرمایهای که در سه میدان قبلی به دست میآید در این میدان یعنی میدان سیاست هزینه میشود و این هنر دیپلماتها است که این سرمایهها را هدر ندهند. مثلاً عرصههای مقاومت میتواند سرمایه در عرصه نبرد سیاسی باشد.
وی در ادامه به مصادیقی که تاثیر تمدنی در تاریخ اسلامی داشتند پرداخت و گفت: در صدر اسلام اولین اقدام بعد از هجرت تشکیل حکومت بوده است و بعد از تشکیل حکومت نبرد نظامی شروع میشود که حاصل آن اقتدار مسلمین است پیامبر(ص) با تکیه بر همین اقتدار به مذاکره با قبائل میپردازد و آنها پیامبر(ص) را به رسمیت میشناسند. یکی دیگر از مصادیق استفاده از رهاوردهای نبرد نظامی در دیپلماسی، قضایای اخیر غزه و فلسطین هست که آنها با توجه به پیروزی در نبرد نظامی توانستند وارد مذاکره با صهیونیستها بشوند. مصداق دیگر همین قضایای برجام است که اگر اقتدار نظامی و موشکی ایران نبود هیچ وقت قدرتهای بینالمللی وارد مذاکره نمیشدند اما اقتدار ما باعث شد آنها پای میز مذاکره بیایند البته از این سرمایه به خوبی استفاده نشد.