عمومی | دانشگاه تهران

دکتر الیاس سلطانی: کار گروهی و مشارکت دانشجو اولویت تدریس است/ آموزش به صورت عملی از قدرت یادگیری بیشتری برخوردار است


آنچه در ادامه می‌خوانید، گفتگوی هانیه شریفی با دکتر الیاس سلطانی ، دانشیار گروه آموزشی علوم زراعی و اصلاح نباتات دانشگاه تهران و برگزیده هشتمین جشنواره آموزش دانشگاه، در زمینه تجارب زیسته ایشان از آموزش و تدریس در دانشگاه می‌باشد:

با توجه به رشته ما که کشاورزی (زراعت و اصلاح نباتات) است، مهمترین تجربه‌ای که بنده کسب کردم این است که کلاس‌های تئوری وقتی توام با کلاس‌های علمی می‌شود و دانشجویان به صورت عملی مواردی که در کلاس گفته شده را می‌بینند، تاثیر بیشتری در یادگیری آن‌ها دارد. نحوه برخورد با دانشجویان نیز در یادگیری آنها اهمیت زیادی دارد، وقتی کلاس یک طرفه باشد و اجازه اظهار نظر در کلاس نداشته باشند به مرور علاقه آن‌ها به درس کم می‌شود. معمولاً اوایل ترم کلاس‌های بنده کمی بدون روح است و دانشجویان زیاد صحبت نمی‌کنند ولی رفته رفته وقتی می‌بیند اظهار نظرات آنها مورد قبول و تشویق قرار گرفته می‌شود، به مرور کلاس به شادابی بهتری می‌رسند و یک رابطه دو طرفه شکل می‌گیرد. بنده در اکثر موارد مثلاً برگزاری زمان امتحان، حجم مبحث امتحان، برگزاری بازدید و … نظرات دانشجویان را جویا می‌شوم و اگر به توافق نرسند رای‌گیری می‌کنم و خود این هم رغبت آن‌ها را افزایش می‌دهد و معمولاً نمرات خوبی هم از درس کسب می‌کنند.

اوایل دوره تدریس اگر اشتباهی از دانشجو می‌دیدم در کلاس به آن‌ها تذکر می‌دادم. و اغلب موثر نبود. اما متوجه شدم که این کار صحیح نیست و در صورتی که خطایی از دانشجویان ببینم بعد از کلاس و به صورت شخصی و دوستانه به آنها متذکر می‌شوم‌. برای مثال دانشجویی داشتم که ابتدای کلاس که حضور و غیاب می‌کردم، حاضر بود و بعد کلاس را ترک می‌کرد و یا دانشجویانی که همیشه در کلاس با گوشی کار می‌کردند. با هر دو گروه آنها وقتی با شوخی و دوستانه تذکر دادم جواب بهتری گرفتم تا وقتی که در کلاس به آنها تذکر دادم. احترام به شخصیت دانشجو اهمیت زیادی در برخورد دانشجو با استاد خواهد گذاشت.

تمام تلاش من این است که دانشجویان را در مباحث شریک کنم. البته شرایط آموزشی کشور باعث شده محوریت کلاس با استاد باشد ولی سعی می‌کنم نظرات دانشجویان را جویا شوم و در آنها ایجاد انگیزه نمایم. اینکه چقدر در این امر موفق بودم را نمی‌دانم و نمی‌توانم به طور قطع بگویم که کلاس‌های بنده دانشجو محور است. البته کلاس‌های تحصیلات تکمیلی بنده میل بیشتری به دانشجو محور بودن دارد و می‌توانم بگویم تا حد زیادی این کلاس‌ها دانشجو محور هستند. امیدوارم که روزی کلاس‌های دوره کارشناسی نیز از حالت یک طرفه خارج شوند که فکر می‌کنم نیاز به تغییرات بنیادی در نظام آموزشی دارد و با یک ترم تحصیلی و تحت نظر یک یا چند استاد تغییرات زیادی در دانشجویان رخ نمی‌دهد.

در کلاس‌های عملی همیشه آزمایش‌ها را در گروه‌های دو یا سه نفره به انجام می‌رسانیم و مراقب هستم که کسی بیکار نباشد و هر کس بخشی از کار را انجام بدهد. گاهی پروژه‌ها را جوری در داخل هر گروه تقسیم بندی می‌کنم که هم مجزا باشند و هم مکمل هم؛ یعنی هر دانشجو بخشی از کار را انجام دهد و از کنار هم قرار دادن هر بخش پروژه تکمیل شود و اگر یکی از دانشجویان پروژه را کامل نکند کل پروژه بی نتیجه باشد. به این ترتیب دانشجویان یکدیگر را متعهد می‌کنند که بخش مربوط به خود را کامل کنند.

بله، نمی‌دانم به‌خاطر رشته ما است یا در بقیه رشته‌ها به همین شکل است، بچه‌ها به شدت علاقه‌مند به کارهای عملی و یادگیری مباحث تئوری در عمل هستند و همیشه خودشان درخواست می‌کنند تا کارهای عملی بیشتری انجام بدهیم.

خاطره بسیار است و گاهی جالب و گاهی غم‌انگیز. یکی از این خاطرات را که دیگر در همان مبحث درس برای دانشجویان سر کلاس هم تعریف می‌کنم اینجا بیان می‌کنم:

در بخش آبیاری گیاهان، نوعی از سیستم آبیاری وجود دارد که آب وارد خاک می‌شود و به صورت "نَشتی" در خاک حرکت می‌کند و به ریشه‌های گیاه می‌رسد و گیاه آب را جذب می‌کند. در انتهای یک ترم وقتی برگه‌های دانشجویان را صحیح می‌کردم یک دانشجو در تقسیم بندی روش‌های آبیاری، یکی از روش‌های آبیاری را نوشته بود "آبیاری به صورت مَشتی" که باعث خنده من شد و متوجه شدم دانشجو درست صدای من را متوجه نشده. از آن به بعد همیشه در این مبحث این خاطره را برای دانشجویان تعریف می‌کنم و هم باعث شادابی کلاس می‌شود و هم اینکه دیگر کسی "نَشتی" را با "مَشتی" اشتباه نمی‌گیرد.