مساله نسلها در ایران، مساله تبعیض است
رضا صمیم نویسنده کتاب «مواجهات نسلی و ثبات سیاسی در ایران معاصر» گفت: مساله نسلها در ایران دقیقاً از زمانی آغاز شد که نسل جدید، قصد نسل قدیم را در حفظ منافع خود و حفظ وضع موجود فهمید و برخی از آنها به دلیل انرژی و نیرو درک عملی خود برای مبارزه با این وضعیت اقدام کردند. به همین دلیل در نقد این مساله، اولین کار من این بود که مفهوم شکاف نسلی را بهمثابه یک شکاف ذهنی کنار بگذارم چراکه هیچ امر ذهنی درمیان نیست و مساله کاملاً واقعیست. لذا مساله نسلها در ایران، مساله تبعیض است. جدال دو نسل، جدال بر سر نظامهای تبعیضآمیز و منافع کاملاً واقعی و مادیست.
نشست «دو ایده درباره مساله نسلها» با حضور آرش حیدری (نویسنده مقاله «صورتبندی شکاف نسلی در علوم اجتماعی ایرانی» در کتاب مجموعه مقالات شکافهای اجتماعی در ایران) و رضا صمیم (نویسنده کتاب «مواجهات نسلی و ثبات سیاسی در ایران معاصر») و دبیری دکتر مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) چهارشنبه اول بهمن ۱۳۹۹ به صورت برخط برگزار شد.
آرش حیدری در بخش اول این برنامه با انتقاد از شیوههای مفهومپردازی شکاف نسلی و نقد نظام دانش گفت: ما از دهه ۴۰ تاکنون با تکرار یکنواخت مفهومپردازی از مساله نسلها مواجه هستیم بهطوری که میبینیم مقالهای که در دهه ۷۰ نوشته شده، تکرار همان چیزیست که در دهه ۴۰ نوشته شده است. طی ۸۰ سال گذشته، جوانی همچون یک آسیب و بحران بازنمایی شده و تصویر بحرانی از تغییرات اجتماعی ارائه شده است. یعنی به جای اینکه تغییر همچون تغییر دیده شود، تغییر همچون یک بحران دیده شده است. دقیقاً در همین لحظه است که سبک زندگی و تغییرات اجتماعی به سقوط واداشته میشود. همه این نوشتهها، نسل را چیزی وانمود میکنند که ویرانگر است و جریانهای حیات اجتماعی به شکل منفی نشان داده میشود. این ایده مفهومپردازی تغییر همچون بحران، همان نقطه تصلب گفتمانیست که نظم دانش و نظم کردارهای فرهنگی را در قالب سیاستهای فرهنگی یا دانشی که در باب فرهنگ تولید میشود، معنادار میکند. لذا میخواهم نشان دهم برخلاف ادعاهای رایج، یک همبستگی استراتژیک بین شیوههای مفهومپردازی نسل و جوانی همچون بحران و مجموعه بزرگی از سیاستهای فرهنگی وجود دارد که این همبستگی بهصورت یک نظم گفتمانی درآمده و ایده بنیادین آن طی ۸۰ سال گذشته این بوده که نسل جدید همچون یک فاجعه آمده است که ریشه اصالتها را برکند. لذا ایده من این است که این الگوی مفهومپردازی، غالبترین شیوه تامل ما بر مفهوم نسل است.