راهبرد صنایع خلاق و فرهنگی در مسیر ایران خلاق
اگر به تعاریف بنیادین صنایع فرهنگی و خلاق نگاهی داشته باشیم، چه تعریف هاوکینز باشد یا تعریف یونسکو، در یک نکته مشترکاند و آن ایجاد و انتشار دانش و اطلاعات است. در ذیل این تعریف، صنایع متعددی قرار میگیرند؛ از هنر و معماری و صنایعدستی و فیلم و موسیقی گرفته تا تبلیغات و انتشارات و بازی و سرگرمی.
در این طیف وسیع محصولات و خدمات که گاهی شمول آن تا صنایع آموزشی نیز گسترش مییابد، جوهره اصلی همانا خلق، تولید و تجاریسازی مفاهیم نامشهود و فرهنگی است تا از رهگذر آن ارزش اقتصادی نیز زاده شود.
تعریف آنکتاد نیز از صنایع خلاق میتواند راهگشا باشد. بر اساس این تعریف، صنایع خلاق چرخههایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدماتاند که خلاقیت و سرمایه فکری را بهعنوان ماده خام به کار میگیرند، متشکل از مجموعهای از فعالیتهای دانشبنیان، متمرکز بر هنر اما نه محدود به آن، هستند که پتانسیل درآمدزایی از دادوستد و حقوق مالکیت معنوی دارند؛ شامل محصولات مادی و ملموس و غیرمادی و معنوی یا خدمات هنری با محتوای خلاق، ارزش اقتصادی و هدفهای بازاری هستند؛ در تقاطع میان صنعتگر، خدمات و بخشهای صنعتی قرار دارند و درنهایت در تجارت جهانی یک بخش پویای جدید به وجود میآورند .
اگر در همینجا تاملی داشته باشیم، میبینیم که «خلاقیت انسان» بهعنوان منبع اقتصادی نامحدود در نظر گرفتهشده است. منبعی که میتواند مبنای توسعه اقتصادی دانشپایه برای آفرینش نسلی از دانش، نوآوری و ارزش باشد؛ یعنی با نگاهی به ویژگیهای صنایع فرهنگی و خلاق که رشد سریع و نوآوری، متکی بر استعداد انسانی، تنوع بسیار بالا، عدم نیاز به پیچیدگیهای فناورانه، واکنش مناسب به تغییرات و قدرت انتقال پیام بالا از آن جملهاند؛ درمییابیم که چرا این صنایع میتوانند کاندیدای مناسبی برای توسعه اقتصادی در نظر گرفته شوند.
پس بیراه نیست که اتحادیه اروپا در برنامه «اروپای خلاق» که با بودجهای ۴۶/۱ میلیارد یورویی برای سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲ تدوین کرده، به توسعه صنایع فرهنگی و خلاق خود همت کرده است. در این برنامه، همه صنایع خلاقه بهویژه صنایع دیداری و شنیداری مورد حمایت قرارگرفتهاند. برگزاری روز و هفته فرهنگی اروپا، تدوین جوایزی همچون جایزه اروپایی میراث فرهنگی، جایزه اروپایی معماری معاصر، جایزه اروپایی ادبیات، جایزه اروپایی خطشکنان و جایزه اروپایی رسانه ازجمله اقدامات ذیل این برنامه هستند.
این برنامه شامل پروژههایی هم هست که میتوان به Re-Imagine Europe و Creative Europe MEDIA اشاره کرد. کافی است بدانیم که فقط پروژه MEDIA تاکنون از برگزاری دهها جشنواره فیلم و ساخت بیش از یکصد فیلم سینمایی حمایت مالی کرده است.
با نگاهی دیگر به گزارش سال ۲۰۱۸ آنکتاد درباره بازار کالاها و خدمات خلاق (آخرین گزارش منتشره) درمییابیم که حجم بازار از ۲۰۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ با افزایشی دو برابری به ۵۰۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ رسیده است که سالانه رشدی هفتدرصدی را نشان میدهد. این آمار نشان میدهد که رشد بازار صنایع خلاق، در بسیاری از کشورها از میزان رشد اقتصادی کل آن کشورها هم بیشتر بوده است؛ و این همه ماجرا نیست. در گزارش دیده میشود که بهعنوان نمونه به لطف اجرای برنامه «اروپای خلاق»، بزرگترین صادرکننده محصولات خلاق در بین کشورهای پیشرفته دنیا، اتحادیه اروپا است که عددی ۱۷۱ میلیارد دلاری را نشان میدهد. حالا این رقم را با رقم سرمایهگذاری انجامشده مقایسه کنید تا ارزشافزوده فوقالعاده بالای این صنعت را ببینید. در همین گزارش، وضعیت چین نیز جالبتوجه است که همراه با کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا، مجموعاً صادراتی ۲۲۸ میلیارد دلاری را در کارنامه خود دارند و چین بهتنهایی، بزرگترین کشور صادرکننده این محصولات و خدمات محسوب میشود.
اکنون و با این چشمانداز، کشور ما در کجای زیستبوم صنایع خلاق جهانی قرار دارد و اصولاً برنامههای ما برای توسعه این صنایع در کشورمان و پسازآن در جهان چه میتواند باشد؟
بد نیست نگاهی به پیشرانهای مهم توسعه صنایع خلاق بیندازیم تا ببینیم آیا میتوان آنها را در اقتصاد کشورمان به کاربست یا خیر. مهمترین پیشرانها در فناوری و نظام اقتصادی قرار دارند. تحولات فناورانه در ارتباطات که بر اثر انقلاب دیجیتال به وقوع پیوستهاند، با محیط اقتصادی که این انقلاب را شکل داده، ترکیبشده و شرایط را برای این رشد فراهم ساختهاند .
اگر به فناوری بهعنوان یکی از پیشرانها نگاه کنیم، خواهیم دید که همگرایی فناوریهای چندرسانهای و ارتباطات راه دور به یکپارچگی ابزارهایی انجامیده که از طریق آنها محتوای خلاق تولید، توزیع و مصرف میشود؛ و درعینحال شکلهای جدیدی از بیان هنری و خلاق را نیز پدید آورده است. حذف تصدیگری دولت از صنایع رسانهای و ارتباطات راه دور و خصوصیسازی بنگاههایی سابقاً دولتی، نیز راه را برای رشد چشمگیر سرمایهگذاری بخش خصوصی در این عرصه باز کرد که آثار آن ازهرجهت مشهود بوده است. شماری از کشورها فرصتهایی را که در پرتو این تحولات ایجادشده بود، غنیمت شمردند. مثال بارز آن، کره جنوبی است که بر موجی از رشد مبتنی بر فناوریهای جدید در زمینه بازیهای ویدیویی، پویانمایی و سایر خدمات سمعی و بصری سوار شده و خود را به یکی از مدعیان این عرصه بدل ساخته است.
رشد تقاضا برای محصولات خلاق نیز یک پیشران مهم رشد اقتصاد خلاق بوده است. در پس این فشار تقاضا، چند عامل مهم نهفته است. نخست، ظهور درآمدهای واقعی در کشورهای صنعتی، تقاضا برای محصولات وابسته به درآمد ازجمله کالاها و خدمات خلاق را بالا برده است . عامل دیگر که به روند رشد اقتصاد خلاق کمک میکند، الگوهای متغیر مصرف فرهنگی است. باز هم فناوریهای جدید ارتباطات است که در ورای این تحول نهفته است. نسلهای جدید کاربران اینترنت، تلفن همراه و رسانههای دیجیتالی نهتنها دامنه تجارب فرهنگیشان را گسترش میدهد، بلکه آنها را از دریافتکنندگان منفعل پیامهای فرهنگی به گروه خالقان فعال محتوای فرهنگی تبدیل میکند. حس توانمندیای که از طریق این پیشرفتها حاصل میشود و فرایند بازتعریف هویتهای فرهنگی، بهعنوان تاثیرات فرهنگی حاصل از این پیشرفتها، در آینده نیز تداوم داشته و به رشد صنایع خلاق کمک خواهند کرد .
اگر به کشورمان نگاهی داشته باشیم، میبینیم باآنکه در اسناد بالادستی ازجمله در سند نظام توسعه نوآوری فرهنگی کشور با تمرکز بر متن سند چشمانداز بیستساله در کنار سایر اسناد همچون نقشه مهندسی فرهنگی و نقشه جامع علمی، بر «تلاش برای پیشرو بودن کشورمان در تولید محصولات فرهنگی در منطقه جنوب غرب آسیا و بهعنوان یکی از ده قطب برتر محصولات فرهنگی جهان، دارای نشان تجاری محبوب در منطقه و کشورهای اسلامی» و همچنین «تولید محصولات فرهنگی بر پایه نظام سامانیافته نوآوری مبتنی بر شبکه بههمپیوسته تمامی نهادهای مرتبط تولید، توزیع، مصرف» اشارهشده ولی همچنان اهتمام جدی بر این امر دیده نمیشود.
برای آنکه سخن به دراز نکشد، به گزارش آنکتاد اشاره میکنیم که بیان میدارد به دلیل ماهیت میانرشتهای بودن صنایع خلاق، موانعی در سر راه توسعه آن در کشورها وجود دارد. در گزارش اشاره میشود که گرچه بسیاری از دولتها، وزارت خانهها، آژانسها یا واحدهای خاصی را بهمنظور مدیریت و راهبری کلان صنایع خلاق تعیین کردهاند، تردیدی نیست که تقریباً همه حوزههای دولت بهنوعی با این صنایع تعامل دارند، پارهای از مهمترین این تعاملها عبارتاند از : توسعه اقتصادی ، تجارت، رشد منطقهای، اشتغال، سرمایهگذاری داخلی و خارجی ، فناوری و ارتباطات، فرهنگ، گردشگری، امور اجتماعی و آموزش. از دیگر سو، ضرورت گفتمان سازی با همه ذینفعان این صنایع یعنی دولت، بخش خصوصی، بخشهای عمومی و جامعه مدنی، نیازی مبرم است. در گزارش تصریح میشود که چند ذینفعی بودن و چندوجهی بودن صنایع خلاق، میتواند از عوامل بازدارنده توسعه آن در کشورها باشد. این آسیب بدون شک در کشورمان نیز گریبانگیر بخشهای درگیر این حوزه است و لذا با تلاش برای درک میانرشتهای بودن و پیچیدگی تعاملات میان ذینفعان و با در نظر گرفتن چندوجهی بودن آن، میتوان به توسعه مطلوب زیستبوم صنایع خلاق در کشورمان رسید.
*کارشناس صنایع فرهنگی
منبع: isti.ir
پایان پیام/