نشست خلیج فارس از فرصت تا فاجعه
سحر خداقلی (خبرنگار انجمن علمی باستان شناسی ایران): عنوانی پر معنا برای رسیدگی به ایرانی ترین خلیج دنیا با محوریت فجایع رخ داده و در حال وقوع در بنادرهزاران ساله آن با شیرین زبانی سخنرانان شروع و با تلخی خرابی های به جای مانده و ناتوانی ما از حمایت به پایان رسید و ما ماندیم و یک دنیا چرا های بی جواب.
نمی دانیم این گفته درست است یا نه که تمدن ایرانی اساساً تمدنی خشک بوده است یا تمدنی بحری و دریازی و ایرانیان در بیشتر تاریخ خویش بر زمین سخت پای فشردند و تکیه کردند تا بر آبها و دریا ها شناور باشند آن تصاویر زیبا و تکرار نشدنی دشتها و بیابان های سرخ و تب دار مرکز ایران و کاروان های شتران و کاروانسراهای بسیار و بسیار معمول موجب پیدایش چنین پنداری شد، ریشه آن تصور دانسته نیست اما این نکته دانسته است که بر خلاف آن تصویر سراسر کرانه های شمالی و جنوبی دریای پارس و هم دریای مکران هنوز هم آکنده از آثار تمدنی و فرهنگی ایرانی و ایران زمینی و آکنده از نشانه های تلاش انسان ایرانی و ایران زمینی برای گشودن قلمرو های نامکشوف دریایی مگر نه اینکه هم از سپیده دم تاریخ و یا حتی چند گاهی پیش از آن در تاریخ و دوران آغاز تاریخی هر آنچه درباره پیوند های تاریخی و فرهنگی جنوب میان رودان با اقالیم دور و دور تر حوزه های آب های گرم جنوب می یابیم و می دانیم همه آن قصه های دیلمون و مکن و ملوخَ و دیگر جایها در بستر دریای جهان ایرانی وقوع یافته است مگر نه این که در دوران تاریخی و تاریخی تر نه از دوران هخامنشی، و مقدونی و اشکانی و پس از آن نمی گوییم بلکه از گواهی های تاریخی و جغرافیایی بی شمار از دوره ایلام نیز سفالینه های منقوش را در کرانه های جنوب خلیج فارس می بینیم کلنگ جستجوگر باستان شناسانی در همان جای ها تالارهای ستوندار را جسته و کاویده و آشکار کرده است همسان و همانند با آنچه پیشتر در نوشیجان تپه ملایر و گودین تپه کنگاور و آپاداناهای مادی و هخامنشی یافته بودیم و آری فرهنگ ایرانی در تار و پود همه ی سرزمینهای حوزه خلیج فارس در هم تنیده است و از آن جدایی پذیر نیست اینک یکی از همسایه های جنوبی ما در تلاش باشد و اصلاً موفق هم شده باشند که بناهایی به مانند بادگیرهای سنتی و دیرینه سال فلات ایران را همچون بخشی از میراث گذشته فرهنگی خویش جا زنند و به ثبت جهانی برسانند نه تنها باید موجب تکدر خاطر نشود بلکه می توان حتی آن را به فال نیک گرفت که آن همسایگان در تلاشند شاید بی آنکه خود بدانند ولی جهانیان نیک می دانند که بر ریشه های ایرانی فرهنگ خود مهر تسجیل زده اند امروز ۶ اسفند ۱۳۹۶ خورشیدی به همت انجمن علمی باستان شناسی ایران و انجمن ایرانی تاریخ و انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه تهران در سرای دانش، دانشگاه تهران میزبان تنی چند از دانشمندان حوزه تاریخ و باستان شناسی باشیم تا گوشه هایی از داستان بست و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی را در جای جای شاخاب های پارس باز خوانیم و باز جوییم.
در این نشست استادان گرانقدری از گروه تاریخ، آقایان دکتر محمد باقر وثوقی و دکتر منصور صفت گل با قلمهای گیرایشان در کنار باستان شناسان نازنینی چون آقای دکتر محمد اسماعیلی جلودار دیگر سخنران به دلیل مشکلات پیش بینی نشده نتوانستند حضور یابند.
اولین سخنران جلسه دکتر وثوقی بودند که بیش از ۳ دهه از عمر گرانبهای خود را وقف علم و ثبت وقایع تاریخی کردند و به بیان دغدغه هایشان در خلیج همیشه فارس پرداختند. ایشان در طی صحبتهای خود به تنها و بی پناه بودن خلیج فارس اشاره کردند ایشان با ریز بینی عالمانه ی خود به این نکته اشاره کردند که وظیفه ی ما قبل از اجرا، طرح مسأله می باشد. بیان داشتند در کنار دکتر صفت گل سفری به دریای شمال و جنوب ایران داشتند تا اطلسی طراحی کنند که تاریخ اقتصاد دریایی ایران را به روشنی نشان دهد و از تجربیات خود طی سفرهای مکرر به دریای شمال و جنوب گفتند. از خرابی هایی که هر ساله در محوطه های باستانی اتفاق می افتد. این که تاریخ با باستان شناسی آغاز می شود و باستان شناسان هستند که دریچه های تاریخ را برای مورخان باز می کنند.
در ادامه ی سخنان خود فرمودند صفحات شمالی خلیج فارس از کراچی شروع می شود و در ادامه از ساحل مکران می گذرد به چابهار و کلک و جاسک و بندرعباس و خرمشهر می رسد و متاسفانه هرچه در پیشینه پژوهش این منطقه بیشتر کند و کاو کردیم کمتر یافتیم اما دقیقاً بر عکس این شرایط در کویت به وضوح قابل مشاهده میباشد اینکه در گروهای عرب و خارجی مشغول حفاری با دستگاه های فوق پیشرفته در اعماق ۱۰۰ متری زمین هستند که شاید بتوانند برای خود پیشنه و تمدنی بدست آورند به طوریکه دیده می شود درباره فیلکه (جزیره ای کوچک در قلمرو دریایی کویت) ۵۰۰ گزارش حفاری و صدها مقاله نوشته شده است. این روند در امارات هم وجود دارد انگار دهها سال است که صدای کلنگ باستان شناسانشان از صدا خاموش نشده اما ما؟ دریغ که ما دهها سال است کلنگهای خاموش و بی صدایمان را در گوشه ای گذاشته و گاهی فقط خاک آن را می زداییم. تمدن های خلیج فارس تمدن هایی یک سویه است و می بینیم که در صفحات شمالی آن آثار تمدنهای بیشتری دیده می شود مثلاً دشت میناب که دارای حکومتی ۷۰۰ ساله به نام ملوک هرمز می باشد. آنها صد ها سال بر اقتصاد خلیج فارس تاثیر گذار بودند. ما در دشتهای جاسک، دشت چابهار، دشت دیبل که تمدن واقعی در انهاست هرچه گشتیم سابقه پژوهشی نیافتیم.
ایشان با اشاره به دکتر اسماعیلی جلودار فرمودند جناب دکتر کارهای مثبتی در این زمینه انجام داده اند در سیراف و سواحل خلیج فارس من احساس می کردم که ذهن باستان شناسان به سمت جنوب یده شده است پاتس در مورد امارات ۹۷ مقاله نوشته است که ما باید بین خودمان و آنها توازن ایجاد کنیم.
چرا در دشت هرمز هیچ کاوشی انجام نشده است؟
اینها نشانه حضور ما نشانه تمدن ماست و باید به اینها ثابت کنیم که بخشی از این اقتصاد دریایی از آن ما بوده است این ها جزوی از میراث ماست. میراث مانند گنج است ما بزرگترین گنجینه فرهنگیمان در خلیج فارس است. ۱۶ جزیره از ۲۷ جزیره خلیج فارس که از همه آباد تر است از آن ماست .
آیا ما نباید به این مسأله رسیدگی کنیم؟
از جوانان باستان شناس می خواهم که در کاوش ها و پژوهش ها اولویت را به مرزها بدهند زیرا در تیر رس رقیب ماست، همسایه ی ما دشمن ما نیست رقیب ماست و بدانید که تمام خاک ایران موزه است و بدانید که مهمترین اولویت ما پژوهشها و بررسی و کاوش دریایی ایران باید باشد ما باید نسلی را تربیت کنیم که آنها بتوانند این خلأ را پر کنند و برای این کار فقط سرمایه کافی نیست اراده و عزم هم لازم است.
و بدانید که من نا امید نیستم و آینده دست ما جوانان است.
وی در ادامه افزود بار اصلی پژوهشهای میدانی بر گردن باستان شناسان است اما هنگامی که ما وارد میدان می شویم شما در کنار ما نیستید و این کار مارا سخت می کند. در دنیای مدرن امروزی کمپانی هند شرقی از جانب بریتانیا در خلیج فارس مطالعاتی را انجام و انتشار داد که کتاب های آن جزو کتابهای مرجع هستند مانند (ولیه) که اصالتاً استرالیایی است کتابی نوشته با “نام پسران سندباد” (Sons of Sindbad) در زمینه دریانوردی و علاقه مند به کشتی های بادبانی بوده است. او با کشتی های بادبانی از بنادر کنگه و چارکی عبور کرده به زنگبار و هند رفته است. او کتاب بسیار جالبی در این سفر نوشته است. اما کویت و امارات این کتاب را تجدید چاپ کردند که این نشان می دهد ما وارد مرحله ی جدیدی در مناقشات فرهنگی شده ایم در باز چاپ این کتاب اسمی از دریانوردان بندر کنگه نیست اسم کشتی های بادبانی ایرانی وجود ندارد و روی کتاب نوشته شده با تجدید نظر آنها این کتاب را با تیراژ بالا در قیمتهای بسیار ارزان به چاپ رسانده اند در صورتی که قیمت اصلی خود کتاب بسیار بالاست.
آنها سعی دارند کتابهایی که نامی از ایران و میراث فرهنگی آن دارند را باز چاپ کنند و نام ما را از آن حذف کنند و چگونه می توان با آن مبارزه کرد؟ به نظر من باید بنویسیم نه فقط به زبان فارسی بلکه در سطح ملی و فراملی جوانان ما عزم و اراده و استعداد لازم را برای این کار دارند فقط باید به آنها توجه شود. و باید بدانیم که اصل و اراده علم بر توجه است. دکتر وثوقی با بیان این جمله سخنان خود را خاتمه دادند و نظرات همکاران خود را در رابطه با حل این مشکل جویا شدند.
سخنران بعدی دکتر منصور صفت گل دیگر استاد و صاحب نظر گروه تاریخ بودند که در کنار همکاران خود از دلنگرانی هایشان صحبت کردند. ایشان نظرات دکتر وثوقی را تایید کردند و در ادامه بحث فرمودند به نظر می آید که مرز بندی های تخصصی در یک سطح فراتر در حال کمرنگ شدن میباشد باستان شناسان و مورخان می توانند مکمل یکدیگر باشند و حتی می توانند به دلیل شباهت ماهیت فعالیتشان جایشان را هم با هم تعویض کنند .
در نطق اولیه به این موضوع اشاره شد که ایران تمدنی مبتنی بر خشکی است یا مبتنی بر دریا؟
ایشان اشاره به اطلس دریایی ایران کردند و فرمودند مهمترین مشخصه ی کار ما پاسخ به همین سوال است که ما از منظر دریا به خشکی نگاه کنیم، متاسفانه اکثر پژوهشها از منظر خشکی انجام شده است .
با وجود کم بودن تحقیقات خلیج فارس و سواحل مکران وقتی آنها را با سواحل دریای مازندران مقایسه می کنیم می گوییم چه خوشبخت است خلیج فارس زیرا دریای مازندران و سواحلش با وجود نعمات بیشمار بسیار از نظر پژوهشی و مطالعات باستان شناسی فقیر است .
وقتی از منظر دریا به ایران نگاه می کنیم می بینیم که ایران به عنوان یک دولت ملت قدیم با تاریخ ریشه دار کهن هم مبتنی بر دریاست هم خشکی.
ایشان در ادامه در مورد کمپانی هند شرقی و ایستگاهای تلگرافی بریتانیا از هند تا بریتانیا صحبت کردند که فقط یکی از آنها به جا مانده و آن هم در چابهار است که در حال نابودی است و بر این نکته تاکید فرمودند ما ایرانی ها استعداد عجیبی در تخریب و خراب کاری داریم که بخش زیادی از آن به دلیل منفعت طلبی افراد محلی صورت گرفته و بخشی هم در گذشته به دست نیروهای نظامی و اشاره به جنگ ایران و پرتغال کردند.
و اذعان داشتند که بین موضوع توسعه و پیشرفت زندگی مردم و محوطه های باستانی تضاد وجود دارد و باید بین آنها صلح و اشتی برقرار کرد و لازم است متخصصین در حوزه های مختلف در کنار هم جمع شوند و این مشکل بزرگ را با هم حل کنند.
جناب دکتر صفت گل بیانات خود را با طرح این موضوع پایان دادند که صدای بولدوزرها بیشتر از صدای کلنگ باستان شناسان می آید. برای سواحل خلیج فارس و دریای مازندران باید برنامه بزرگ و مرتبی داشته باشیم و از همه مهمتر حمایت است و دوران رونق دوران حمایت است.
سخنران دیگر این نشست که با دلی پر از اندوه و صدایی بغض آلود صحبت نمودند جناب آقای دکتر محمد اسماعیلی جلودار، استاد گروه باستان شناسی بودند که تمام یا بیشتر توجه خود را در سخنرانی معطوف به بندر باستانی سیراف نمودند و به حفاری خود و خرابی های فاجعه باری که اهالی بومی و شرکت های مختلف نفتی در آنجا به بار آورده بودند پرداختند و اسلاید هایی در این زمینه به حاضران نشان دادند که دل همه ی بینندگان به درد آمد از این همه ناآگاهی و سوء مدیریت.
از دکتر اسماعیلی خواسته شد در مورد اهمیت خلیج فارس صحبت کنند و ایشن صحبت هایشان را با بیان این نکته آغاز کردند که کلنگ باستان شناس تبدیل به قلم میشود و آن قلم است که تاثیر گذاری بسیاری دارد . مشکل اصلی ما اراده است و من دوست دارم بدانم چرا دچار مشکل شده ایم؟
همه خوب حرف می زنند اما پای عمل که می رسد همه عقب نشینی می کنند. مثلاً سیراف که تمام فرهنگ آن در حال نابودی و دفن شدن است. در سیراف در یک پارک طاق سنتی مولاژ طراحی شده برای اینکه کودکان ما با آثار باستانی آشنا شوند اما در همان شهر کمی آن طرف تر طاقی بس واقعی و اصل را با خاک یکسان کردند که پارک جنگلی بسازند واقعاً چرا؟ این همه ظلم و این همه نابودی برای چیست؟
جلساتی گذاشته می شود که به هیچ نتیجه ای نمی رسد و همه نمادین است و هیچ کمکی به حفظ آثار نمی کند خلیج فارس دیگر هیچ فرصتی ندارد هر آنچه مانده فاجعه است و نابودی گاهی با خود می گویم کاش نیاکانمان آنقدر دقیق و مهندس نبودند کاش شهرهای باستانی را در جاهای پرت می ساختند که امروز آثارشان برای ساخت محل های جدید از بین نرود چه بگویم از دل پر درد سیراف که تبدیل شده به تفاله ی پسماند های شرکت های گازی و نفتی.
من هم مانند اساتیدم امیدم به شماست کاش کسی باشد این بار سنگین را از روی دوشم بردارد فاجعه بار است که از باستان شناسان انتظارهای بزرگی دارند حتی یک سلاح کوچک در اختیارشان نمی گذارند. میلیاردها دلار خرج همایش و نمایش های بی خود و بی جهت می شود بدون ذره ای بازخورد مثبت .
دکتر اسماعیلی که مانند همه ی ما دل پر درد و زبان ناتوانی از بیان آن داشتن در آخر جلسه اسلاید هایی را از سیراف و بنادر خلیج فارس نشان دادن که تخریب در آن مکانها فاجعه بار است واقعاً.
آخرین سخنران جلسه جناب آقای دکتر سید مهدی موسوی کوهپر ریاست انجمن علمی باستان شناسی ایران بودند که هرچند کوتاه اما بسیار مفید صحبت کردند در باب اینکه از خودمان بپرسیم چه کردیم برای حل مشکلات و معضلات. بله در سطح کلان قصوراتی هست اما ما به عنوان عضوی از این خانواده چه کردیم برای تبیین رسالتمان؟ و در ادامه در مورد جایگاه باستان شناسی ایران در سطح بین الملل و این که غیرت ملی خود را با هیچ جایگاهی در دنیا نباید تعویض کنیم و پاسدار میراث ملی و هویت فرهنگی و غنی خود باشیم صحبت کردند. ایشان بر لزوم آموزش باستان شناسی در مدارس کشور تاکید کردند و سخنان خود را با یک خاطره زیبا به پایان رساندند.
در طی جلسه برخی از دانشجویان سوالات و انتقاداتی را مطرح کردن که با جوابهای بسیار دقیق و منطقی از جانب اساتید رو به رو شدند.
و نهایتا آقای افشین اکبری ریاست انجمن علمی دانشجویان باستان شناسان دانشگاه تهران نامه ی مشترکی را که از طرف انجمن های علمی باستان شناسی دانشگاها به مقامات کشوری و شخص رییس جمهور ارسال شده بود را قرائت کردند. متن این مامه از این قرار است:
به نام خدا
شماره: ۱۸/ ۹۶ الف
تاریخ: ۰۶/ ۱۲/ ۱۳۹۶
رئیس جمهورگرامی، جناب آقای دکترحسن روحانی
باسلام
امروزه خلیج فارس این آوردگاه رویارویی ایرانیان با استعمارگران در طول تاریخ که به پایمردی و به بهای خون هزاران شهید به دست ما رسیده است، از سویی، دستخوش دسیسههای سبکمایگان و شیخنشینانی شده است که با صرف هزینههای بادآورده و گزاف و به پشتوانهی شیطان بزرگ در نهادهای بینالمللی قصد تاریخ سازی دربارهی آن را دارند، و از سوی دیگر ما وامداران این میراث کهن، با غفلت و همراه با دلخوشکنکهای پوچ و بیهوده همچون شعار «خلیج همیشه پارس» و مانند آن و اتخاذ نکردن سیاستها و راهکارهای علمی و عملی مناسب و بیتوجهی به پیشینهی هویتی خویش، نه تنها به خواب سنگین فرو رفتهایم که گاهی نیز به دست خود بر پیکرهی این میراث گرانبها زخم میزنیم و آب به آسیاب دشمنان میریزیم. ویرانی بندر تاریخی سیراف و ساخت فضای سبز در محدودهی محوطههای باستانشناختی آن، تخریب محوطهی باستانشناختی نای بند و ساخت تاسیسات روی آثار فرهنگی، فروش قایق و کشتیهای ثبت میراث جهانی به کشورهای جنوبی خلیج فارس، تخریب گستردهی بندر بتانه در نزدیکی بندر دیر، محصور شدن تل پی تل در بوشهر، آسیبهای بندر مهروبان در نزدیکی بندردیلم و دهها گواه دیگر تنها گوشهای از آثار این خواب سنگین است که ادامهی آن، در آیندهای نه چندان دور، موجب از خود بیگانگی کامل فرهنگی و از دست رفتن آخرین اسناد حقانیت نام و هویت تاریخی خلیج فارس و تباهی خون نیاکانمان خواهد شد. و اما اینکه چه افراد و سازمانهایی مسئول این خواب مرگآور هستند و جایگاه سازمان میراث فرهنگی کشور در نگهداری میراث فرهنگی کدام است، جای بسی شگفتی است!
اینک ما، دانشجویان رشتهی باستانشناسی، بنابر تکلیف علمی و فرهنگیمان، بر خود واجب دانستیم که این گزارش هرچند کوتاه را ارائه نماییم تا شاید به یاری کلید خردمندی شما در فردای رستاخیز از سرافکندگان سربلندتر تاریخ بوده و اندکی از دین بسیار بزرگ خود را به ایران زمین و شهیدان سربلند آن ادا کرده باشیم. جناب آقای دکتر حسن روحانی، جمعیت دانشگاهی کشور از شما بهعنوان ریاست جمهوری خردورز ایران زمین، انتظار دارد به پشتوانهی توان علمی دانشگاهیان، که از هیچ کمکی در راه پاسداشت این میراث گرانبها کوتاهی نمیکنند، اقدامی جامع و عاجل مبذول دارید و کوچکترین خواستهی این سربازان فرهنگی کشور را با دستور توقف تخریبها و ساماندهی بنادر باستانی کشور برآورده سازید!
با سپاس
انجمن علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاه تهران
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه شهید بهشتی
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه کاشان
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه مدرس
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه زابل
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه نیشابور
انجمن علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاه جیرفت
رونوشت:ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور
رونوشت:سرکار خانوم پروانه سلحشوری عضو ناظر مجلس
امروز دفتر رئیس جمهور این نامه را به دفتر آقای مونسان ارجاع داده اند: