عمومی | فرهنگستان علوم

اخلاق معاشرت در تعلیمات فاطمی؛ خلاصه سخنان آیت الله دکتر محقق داماد به مناسبت ایام فاطمیه

کتاب دلائل الامامه اثر طبری شیعی است . شیخ آقابزرگ طهرانی به دو طبری کبیر و صغیر قائل شده و این کتاب را از طبری صغیر دانسته است . ایشان با استفاده از قرینه ای که در برخی سلسله سندروایات اورده تاریخ تدوین معتقد است که این کتاب، مربوط به بعد از سال ۴۱۱ است.۱

« عَنِ اِبْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ اِلَى فَاطِمَهَ (عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ: یَا اِبْنَهَ رَسُولِ اَللَّهِ، هَلْ تَرَکَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عِنْدَکَ شَیْئاً: تُطْرِفِینِیهِ . فَقَالَتْ: یَا جَارِیَه، هَاتِ تِلْکَ اَلْحَرِیرَهَ. فَطَلَبَتْهَا فَلَمْ تَجِدْهَا، فَقَالَتْ: وَیْحَکِ اُطْلُبِیهَا، فَاِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْناً. فَطَلَبَتْهَا فَاِذَا هِیَ قَدْ قَمَمَتْهَا فِی قُمَامَتِهَا، فَاِذَا فِیهَا: قَالَ مُحَمَّدٌ اَلنَّبِیُّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): «لَیْسَ مِنَ اَلْمُوْمِنِینَ مَنْ لَمْ یَاْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ ، وَ مَنْ کَانَ یُوْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلاَ یُوْذِی جَارَهُ، وَ مَنْ کَانَ یُوْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً اَوْ یَسْکُتْ. اِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ اَلْخَیِّرَ اَلْحَلِیمَ اَلْمُتَعَفِّفَ، وَ یُبْغِضُ اَلْفَاحِشَ اَلضَّنِینَ اَلسَّئَّالَ اَلْمُلْحِفَ. اِنَّ اَلْحَیَاءَ مِنَ اَلْاِیمَانِ وَ اَلْاِیمَانُ فِی اَلْجَنَّهِ، وَ اِنَّ اَلْفُحْشَ مِنَ اَلْبَذَاءِ، وَ اَلْبَذَاءُ فِی اَلنَّارِ».۲

ابن مسعود می گوید:{ پس از رحلت رسول الله(ص) شخصی نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و گفت: ای دختر رسول خدا، آیا چیزی از پیامبر نزد شماست که به من تحفه دهید؟

ازاین حدیث نشان می دهد که فاطمه زهرا (ع) به رغم دستور عمرمبنی بر سوزاندن اخادیث نبوی اهتمام به حفظ حدیث داشته واهل فن برای یاد گیری به خدمت ایشان می رسیدند.

حضرت فرمود: ای کنیز، آن نگاشته ی بر حریر را بیاور. کنیز به دنبال نگاشته رفت ولی آن را نیافت. حضرت زهرا فرمود: شگفتا از تو! بگرد پیدایش کن؛ چون آن یادداشت، ارزشی معادل حسن و حسین برای من دارد. !!

اظهار این جمله از سوی زهرای اطهر(ع) نشان دهنده آنست که اولاً تراث مکتوب از سنت نبوی ارزشمند است . عمربن الخطاب پس از رحلت

رسول (ص) شعاری رامطرح ساخت که عوام پسند هم بود تحت عنوان«َحسْبُنا کِتابُ اللهِ» وبه این استناد دستور داد که همه احادیث منقول در ۲۳ سال نبوی را سوزاندند. ابن وهب می‌گوید: «از مالک شنیدم که می‌گفت: عمر بن خطاب گفت: لا کِتابَ مَعَ کِتابِ اللهِ؛ با کتاب خدا نوشته‌ای لازم نیست.۳

حتی به نقل مستدرک حاکم ظاهرا عمر عده ای از نویسندگان حدیث را اعتراضا باز داشت کرده . سعید بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است: «عمر به ابن مسعود و ابودرداء و ابوذر گفت: نقل حدیث از پیامبر برای چیست؟ و من گمان می‌کنم آنان را در مدینه حبس کرد تا از دنیا رفت.۴

ثانیا تعبیر اینکه این جمله مکتوب به اندازه حسن وحسین در نظرمن ارزش دارد نشاندهنده اهمیت یادداشتهاست وثالثا بیان کننده اهمیت محتواست که خواهیم دید حاوی سه دستور حقوق بشری واخلاق معاشرت است .

کنیزک گشت و پیدایش کرد. و دید به هنگام روفتن آن را روفته است در حریر چنین نوشته شده بود:

پیامبر فرمود:

۱- کسی که همسایه اش از شر او در امان نیست از مومنین نخواهد بود.بوائق جمع بائقه به معنای شرِّ است ولی اگر این کلمه از ریشه «بوق» باشد ظاهرا منظور از بوائق شرناشی از سروصدای همسایه است. اما احتمال اینکه از «بیق» باشد نیز وجوددارد . در حدیثی از امام صادق(ع) نیز آمده است : عن ابی‌حمزه قال: سَمِعْتُ اَباعبدِاللَّه علیه السلام یقولُ: «اَلْمُومِنُ مَنْ آمَنَ جارَهُ بَوائِقَهُ». قُلْتُ: وَ ما بَوائِقُهُ؟ قال: «ظُلْمُهُ و غَشْمُهُ ».۵ ابوحمزه ‌گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام

می فرماید: مومن کسی است که همسایه اش از (بوائق) او در امان باشد. گفتم: معنای (بوائق) چیست؟ فرمود: ستم و تعدی.

به هرحال از این جمله «از مومنین نیست» ظهور درآن دارد که جامعه مومنین به عنوان یک تشکیلات دارای شرائطی است. تشکیلاتی که قرآن تعبیر به

حزب الله فرموده ، آنان را «غالبون»(مائدهر۵۶) ومفلحون- رستگاران(مجادله ر۲۲) دانسته است . رسول خدا اولین شرط را برای عضویت درچنین جامعه ای تقید به اداب معاشرت دانسته ونخستین ادب را رعایت حقوق همسایه وآرامش همجواران معرفی فرموده است. البته درقران مجید نیز رعایت حقوق همسایه در کنارپرستش خدا شمرده شده : وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ اِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً (۳۶نساءر)خداوند را بپرستید و چیزى را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویى ورزید؛ بیگمان خداوند کسى را که خودپسندى خویشتن‏ستاى باشد دوست نمیدارد.

البته درمتن آیه مساله عدم آزار همسایه مطرح نشده، بالاتر ازآن احسان به همسایه مورد سفارش است. ترجیح همسایه بر خود همان حدیث منقول از امام

حسن (ع) از زهرای اطهر است . ایشان که ناظر دعای مادر از شب بتا به صبح بوده ودیده که ایشان صرفا برای همسایگان دعا می کند وعلت را می پرسد که ایشان در جواب می گویند: یا بنی الجار ثم الدار۶- پسرکم نخست همسایه وسپس خانه .

۲- و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد همسایه ی خویش را آزار نمی دهد.

۳- و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید که یا سخن خوب بگوید وگرنه ساکت باشد. خداوند انسان خیرمند بردبار عفیف را دوست دارد و بدگوی بخیل بسیار درخواست کننده ی مصرّ را دشمن می دارد. حیاء از ایمان و ایمان جایش در بهشت است و فحش از زشتگویی است و زشتگویی جایش در آتش است.

مجموع دستورات اخلاقی وصفات مومنین دراین حدیث که همه ازشرتئط ایمان به خدا وروز قیامت معرفی شده به شرح زیر است:

الف- رعات حقوق همسایگان

ب- پرهیز از پرگوئی وبیجا گوئی وبسنده کردن به گفتار نیک

ج-کردارنیکو داشتن

د- بردبار بودن

ه- پرهیز از بدگوئی ، تلخ گوئی ونسبتهای بد به دیگران دادن

و- پرهیز از بخل

ز- پرهیز از اصرار کردن درخواست از دیگران

ح- رعایت شرم وآزرم (حیاء)

ارتباط میان ایمان به خداوند وروز قیامت بااخلاق معاشرت نشانده آمیخته بودن دنیا وآخرت است . این است معنای الدینا مزرعه الاخره . یعنی آنکه راه اخرت از دنیا وزندگی اجتماعی دراین جهان

می گذرد وچنانچه جامعه مومنین اخلاق معاشرت را درزندگی جمعی ازدست بدهند هم دنیا را از دست

داده اند وهم آخرت را .با یک چشم باید برای دنیایشان بگریند وبا چشم دیگر برای آخرت . (نعوذ بالله) .

متاسفانه در جلسات ومحافل دینی ما یک چیز در این میان مفقود شده وآن اینکه در کنار سوگواریها وعزاداری ها درس آموزی اخلاقی از پیشوایان دین دیده نمی شود درحالیکه به صراحت حدیث نبوی مورد سخن ایمان به خدا وروز جزا بدون اخلاق معاشرت اجتماعی چیزی بی معنا وبلکه منتفی است. شاید مشکل درما گویندگان است وبقول پروین اعتصامی:

آموزگار خلق شدیم اما

نشناختیم خود الف و با را

بت ساختیم در دل و خندیدیم

بر کیش بد، برهمن و بودا را

ای آنکه عزم جنگ یلان داری

اول بسنج قوت اعضا را

پی نوشت:

۱) آقا بزرگ، الذریعه، ج۸، ص۲۴۱-۲۴۲.

۲) دلائل الامامه , جلد ۱ , صفحه ۶۵٫

۳) تدوین القرآن، کورانی، دارالقرآن الکریم، قم، ص۳۶۸٫

۴) مستدرک حاکم، ج۱، بیروت، ص۱۱۵٫

۵) الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸٫

۶) بحار الانوار , جلد ۱۰ , صفحه ۲۵٫

منبع: روزنامه اطلاعت، شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸