کتاب با موضوع سلام دخترم تالیف حاج آقای غفاری

حجاب مهترین عرصه دشمنی غرب با زن مسلمان می باشد. مقام معظم رهبری

تالیف کتاب (سلام دخترم ) با موضوع عفاف وحجاب

از ویژگی این کتاب اینست که سبک فکری جوان در نوشتاررعایت گردیده محتوای کتاب در قالب داستان یک پدر ودخترمی باشد . دختر سوالات اساسی و گاهی حاشیه دار در خصوص پوشش وحجاب دارد وانتقادهای تندی از سختی حجاب دارد . علت اینکه به شیوه نامه این کتاب تالیف شده این می باشد که دختر راحت تر سوالاتش را با پدر درمیان بگذارد.

در تدوین این کتاب مجموعه شبهات جوانان در مورد پوشش در مدت هیجده سال حضور اینجانب در محیط دانشگاه جمع اوری گردیده است.

از دیگر ویژگی های کتاب(با وجود اینکه داستان وار است) اینست که در محتوا ، محوریت پاسخ ها بر مبنای قرآن می باشد.واز نظربسیاری از اساتید صاحب فن استفاده گردیده است.

برشی از کتاب (سلام دخترم)

دخترم سلام: نامه پر از مهر و محبتت به دستم رسید و مطالعه نمودم . خیلی خوشحال شدم که اهل سئوالی و سئوالاتت را با من درمیان گذاشتی . امروز که می خواهم جواب نامه ات را بدهم، برحسب اتفاق مصادف با روز دختر و ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) است. از این بانوی بزرگ و دختر نمونه امام همام حضرت موسی بن جعفر مدد گرفتم تا بتوانم به نحوی پاسخ سئوالاتت را بدهم که قانع شوی.

نوشته بودی مرد در پوشش خود خیلی آزاد است، می تواند در تابستان با پوششی اندک وارد اجتماع شود وهیچگاه سختی های یک زن را ندارد یک دختر در پوشش چادر،سختی های زیادی را به خود تحمیل میکند، گرمای طاقت فرسای تابستان در مسیرخانه تا دانشگاه، در داخل تاکسی وخیابان را تحمل می کند ، در حالی که فقط حق دارد گردی صورت و مچ دستش نمایان باشد و مابقی بدنش پیچیده در مانتو و چادر باشد. فکر می کنم اینقدر حجاب و پوشیدگی برای یک دختر غیر منطقی و بدون دلیل برای دفاع باشد.  و این نوع پوشیدگی با چادر سیاه در گرمای ۴۰درجه بدون پیدا شدن یک تار مو ، در حقیقت سبب محروم شدن اواز حق آزادیش خواهدشد . مگر یک تار موی من چقدر ضرر دارد که باید به خاطرش این همه سختی و آزارببیننم. چرا باید مانند دیگر زنان جهان آزاد نباشم و از حقوق طبیعی خود بی بهره باشم  و در گرمای کشنده تابستان پیچیده در حجاب شوم وبه جسمم لطمه وارد شود.

گفته بودی اسلام با دستور به حجاب زن رااز حقوق اجتماعی خودمحروم نمود ه ،زیرا حجاب سبب رکود تلاش های زن و نبود او در کار تولید می شود. نوشته بودی حجاب توسط اعراب در چهارده قرن پیش به ایران آورده شده و گرنه ایرانی های قبل از اسلام به این شدت دارای حجاب و پوشش نبوده اند و حتی پیامبر و ائمه اطهار خانواده خود را به شکل ما محدود به چادر نکرده بودند و آنان با پوشش معمولی در محل سکونت خود تردد و رفت و آمد داشته اند. پرسیده بودی مگر حجاب یک مساله اعتقادی و شخصی نیست. قبول داشتن حجاب توسط هر فردی به اعتقادات شخصی و ارزشی که برای خود قائل است بر می گردد. اجبار به حجاب موجب سلب آزادی یک زن می شود و توهینی به حیثیت انسانی است. مگر انسان موجودی شریف و آزاد نیست؟

پرسیده بودی زیبایی و زیبا پوشیدن حق زن است مگر زن مظهر جمال و زیبایی خدا نیست، پدرجان با چادر چگونه زیبا باشم. ما دختران از درون وطبیعت خود دوست دار زیبایی هستیم و دوست داریم زیبا باشیم ولی حجاب اجباری مانع این احساس است و سلامت روانی ما را به هم می زند. گفت بودی پدرم، چرا به خاطر هوس رانی مردها و اینکه نمی توانند جلو چشمانشان را بگیرند من باید تاوان این سختی گزاف را بدهم.واقعاً  این ازعدالت است که در گرمای سوزان و اعصاب خرد کن تابستان در گرمای شدید برای رفتن به دانشگاه چند پوشش داشته باشم، مغنعه، چادر و مانتو، جوراب ضخیم در حالی که یک پسر می تواند با یک لباس آستین  کوتاه معمولی به دانشگاه بیاد ولذت تابستان را هم ببرد.

چرا اسلام تاکید نکرده که مردان جلوی چشم چرانی خود را بگیر تا ما هم نسیم خوش آزادی را درک کنیم و از زندگی طبیعیمان لذت ببریم .پدرم اینها سئوالاتی است که در ذهنم رفت و آمد می کند و هر روز بیشتر می شود و شاید انگیزه لازم را برای داشتن حجاب انتخابی، از دست داده باشم و اگر حجابی فعلاً بر سر دارم فقط به خاطر اجباری است که وجود دارد و این را هم بگویم که رعایت حجاب سبب کنجکاوی بیشتر مردان می شود .زیرا بر طبق فطرت انسان نسبت به آنچه منع شود حریص تر می شود.

آری دخترم :نامه ات را خواندم، بارها در دل به یاد خدا افتادم و او را سپاس گفتم که روابط من و تو فقط یک رابطه خشک پدر و فرزند نیست ، در زمانه ای که بین والدین وفرزندان فقط رابطه و نزدیکی مکانی وجود دارد و از ارتباط ذهنی وفکری بسیار با هم غریبه اند.  نقش پدر به عنوان مربی خانواده که وظایف سنگینی برعهده داردبسیارکاهش یافته و در حد تامین کننده خوراک شده است و از تامین معاش ذهنی و فکری فرزندان که اساس آدمیت است غافل شده اند. بسیار خوشحال شدم که در تربیتت توانسته‌ام دخیل باشم، وازنظرروحی از تو دور نباشم، تو می‌توانستی این سئوالاتت را در فضای باز و بی در و پیکر مجازی مطرح نمایی و شاید صد نفر تو را به خاطر آن تایید می کردندواحسنت می گفتند، خوشحالم که فقط در ظاهر پدر تو نیستم بلکه در روح و فکرت نیز جایی برای پدر بودن تو دارم  و دوست داشتی از فکری که به آن اطمینان داری جواب سئوالات و شبهاتت را بگیری. چقدر خوشحال شدم که مرا محرم خود دانستی و بدان دخترم من هیچگاه تاسف نخورده ام که چرا دخترم نگاهش به حجاب و پوشش اینقدر اینقدر بانظرمن فاصله دارد . بلکه این مسائل و سئوالات نشان دهنده ذهن و فکر فعال تو است و باید به تو آفرین گفت که جسارت سئوال داری و انسان لجوج و متکبری نیستی که فقط هر طور خواستی و به فکرت  رسید رفتار کنی بلکه تو با این سئوالاتت از من در واقع به من احترام گذاشتی .قبل از اینکه وارد بحث و جواب به سوالاتتت بشوم خوب است بدانی یکی از فلسفه‌های حقیقی وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونیت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشیدن به امنیّت اجتماعی با توسعه آن می‌باشد. زیرا نفس آدمی، دریایی موّاج از تمایلات و خواسته‌های اوست که مهم‌ترین آنها به خوراکی‌ها، امور جنسی و مال و جاه و مقام، مربوط می‌شود و بدون شک بالاترین خواسته‌های اغلب مردان، تمایل به جنس زن است. همانگونه که در سخنان بزرگان دین آمده است [۱]

شکل گیری اجتماع بشری وابسته به میل جنسی است . خداوند حکیم برای اینکه بشر و یا هر موجود زنده دیگر زحمات طاقت فرسای تشکیل خانواده را بر خود هموار کند . چنان ذائقه ای شیرین در این میل ایجاد نموده که انسان و حیوان خود سراسیمه برای اجرای این خواسته ، مسیر های لازم را طی می کند. بنابراین در بین تمام موجودات مذکرعلاقه شدید به  جنس مونث زبانه می کشد واین جنس  برایشان از محبوبیت عمیق و ذاتی برخوردار می باشد  بگذار برایت بگویم اصلا موتور حرکت ،تقلاو ایجاد انگیزش در مرد ، وجودجنس مونث می باشد. بطوری که اگر این میل را ازهر مذکری ساقط کنند . شاید خیلی از انگیزه های زندگیش از او گرفته شود.

دخترم موثرترین و قوی ترین محرک تاثیر گزار برمغز وسیستم عصبی انسان ، غریزه جنسی او می باشد . این تاثیر به اندازه ای است که اگر غدد جنسی انسان یا حیوانات را از آنها بگیرند ، منبع حرکتی مهمی را از آنها دور می کنیدذهن انسان نسبت به هرمحرکی  واکنش لازم را از خود نشان می دهد . اما محرک هایی وجود دارد که ذهن به کمک این محرک ها می تواند ، پشتکار ، تصور خلاق ، میل شدید و غیره در انسان ایجاد کند. محرکهایی که ذهن انسان به سهولت به آن واکنش نشان می دهند عبارتند از :

۱- ابرازمیل جنسی

۲-عشق
۳-اشتیاق برای ثروت مالی و پول

۴-موسیقی
۵-دوستی میان دوجنس مخالف یا موافق
۶-ایجاداتحادیه از همکارانی که با فعالیت های همگون برای پیشرفت مادی ومعنوی تلاش می کنند .
۷-رنج بردن متقابل

۸-تلقین به خود

۹-ترس
۱۰-موادمخدر والکل

ابراز میل جنسی در راس همه این محرکها جای دارد ، به سادگی روی مغز اثر می گذارد و وروح وروان انسان به خوبی ازآن استقبال می کند. این مطلب را از آن جهت بیان کردم که بتوانی به سادگی عوامل تاثیرگذار بر مغز را مطالعه کنی. با توجه به این بررسی به خوبی مشهود است که احساس جنسی ، قدرتمندترین محرکی است که بر ذهن اثر می گذارد.

خداوند درتوصیه به عفت می فرماید: عفت در پوشش زیبنده زن است [۲]

از جمله «ان یستعففن خیرٌ لهن» می توان یک قانون کلی را استنباط کرد و آن اینست که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات کند پسندیده تر است هرچند که پیر زن سالخورده ای باشد . واجازه هایی که اسلام جهت آسان نمودن پوشش به حکم ضرورت درباره بازبودن صورت ودست ها تا مچ و غیره داده شده است، این اصل کلی اخلاقی راتحت الشعاع قرارنمی دهد.

[۱] «اعْظَمُ الشَّهْوَه، شَهْوَه النّساء»[۱] «بزرگ‌ترین خواسته‌های مرد، رغبت به زنان است».

[۲] . وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ اَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَهٍ ۖ وَاَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌو زنان سالخورده که (از ولادت و عادت) باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست در صورتی که اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه‌های خود (یعنی لباسهای رو مانند عبا و چادر و روپوش و امثال آن) را نزد نامحرمان برگیرند، و باز هم عفت و تقوا گزینی (و بر نگرفتن جامه) بر آنان (در دین و دنیا) بهتر است، و خدا (به سخنان خلق) شنوا و (به اغراض و نیّات آنها) آگاه است. ۶۱سوره نور