عمومی | دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

خوب است رازی باشیم !

یادداشتی از مهدی محمدی
من دانشجو بودم و او رییس دانشگاه . با این حال بارها با او ‌ملاقات نموده و یا در آیین ها با او‌ برخورد می کردم . جوان بلند قد ایلامی پر از متانت بود . رییس دانشگاه دوران سازندگی بود و‌ برای توسعه و‌ سازندگی دانشگاه تلاش می کرد. پس از آن سالها او‌ تا به حال چندبار دیگر از جمله به عنوان عضو بورد به کرمانشاه آمده بود و در گفتگو با او به سادگی می توانستی برق چشمهایش را در رشد دانشگاه ‌کرمانشاه ، به قول خودش از یک دبیرستان بزرگ تا یک دانشگاه شاخص ببینی و احساس خوشایند زیر پوست صورتش را تشخیص دهی.

اما امروز روز دیگری بود و او که به عنوان نویسنده اولین مقاله ، به مراسم روز پژوهش دانشگاه دعوت شده بود ،فضای دلچسپی ایجاد شد و خود ایشان ،از امروز ، به عنوان یکی از بهترین روزهای عمرش یاد کرد. روزی که به میان همکاران سابقش آمد تا تجدید خاطره ای کند و به حس خوب خود در کرمانشاه تداوم ببخشد.

به نظرم رسید در این یادداشت از دکتر رازی با نام «صبور باگذشت » یاد کنم . از او‌ که‌ پرسیدم از آن سالها و ‌مشکلاتی که در مسیر کار اجرایی داشتند و حتی موانعی که کار طبیعتا داشت یا برایش ایجاد کرده بودند ، برایم نکته جالبی روشن شد. دکتر رازی چیزی جز خوبی از آن سالها به زبان نیاورد و‌ حتی در قلبش هیچ اثری از رنجش یا دلخوری نبود.
حالا که او‌ پس از ۲۴ سال بازهم‌پشت تریبون دانشگاه قرار می گیرد و با همان آرامش به بازگویی خاطراتش می پردازد و از حس خوب خود میگوید ، به این فکر می کنم که خوب است‌ ما هم خوب باشیم ، خوب است صبور باشیم،  خوب است باگذشت باشیم ، خوب است از دوستان و‌ همکاران راضی باشیم و ‌خوب است مثل دکتر رازی باشیم، مهربان ، مطمئن و قدرشناس .