عمومی | پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

آغاز روابط ایران وافغانستان از دوره نوسنگی

.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در نشست تخصصی میراث مشترک ایران و افغانستان که همزمان با رونمایی از کتاب «سر در ورودی غوری مسجد جمعه هرات، افغانستان» با حضور سفیر افغانستان در ایران مدیران، مسئولان و پژوهشگران میراث فرهنگی و گردشگری دو کشور در این پژوهشگاه برگزار شد مهرداد ملک زاده مدیر امور پژوهشی این پژوهشگاه متن بیانیه بهروز عمرانی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری را خطاب به حضار قرائت کرد که مشروح آن در ذیل آمده است:
رابطه تجاری و فرهنگی این دو سرزمین دست کم به دوره نوسنگی برمی گردد. در آن زمان ساکنان فلات ایران سنگ لاجورد را از بدخشان واقع در شمال شرق افغانستان وارد کرده وسپس به مناطق غربی تر آسیا از جمله میان رودان ارسال می کردند. در دوره های بعدی پیش از تاریخ به خصوص دوره مفرغ شاهد تاثیر متقابل تمدن جیرفت تمدن باختری-مروی هستیم. همچنین از هزار توی پیش از تاریخ در لایه¬های مندگیلک و شورتگای که با شهر سوخته و بمپور همزمان¬اند در ایران شاهد ارتباط نزدیکی می باشیم.
در کتیبه داریوش در بیستون از مناطق مختلف افغانستان امروزی نام برده شده که بخشی از امپراطوری هخامنشی بودند. این مناطق عبارتند از هرات، آراخوزیا،‌ قندهار و باکتریا که منطقه بلخ و طخارستان است.
در دوره پسا هخامنشی نفوذ فرهنگی ایران در افغانستان به  در حوزه معماری به وضوح دیده می شود. برای مثال کاخ ها و خانه های ساخته شده در شهر آی خانم  در ساحل رودخانه آمودربا از نظر نقشه و ترکیب فضاها کاملا تحت تاثیر معماری هخامنشی از جمله کاخ های شوش و تخت جمشید ساخته شده اند.
شواهد سکه شناختی و مدارک تاریخی نشان می دهد که اردشیر یکم بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی با  افغانستان در ارتباط بوده و نقش برجسته ساسانی شاپور یکم در رگ بی¬بی در استان بغلان در شمال افغانستان شاهد دیگری است به پیوند با افغانستان ساسانیان نخستین حکومتی بودند که اندیشه ایرانشهر را به عنوان یک اندیشه سیاسی و هویت فرهنگی ایرانیان را به وجود آوردند. کتاب شهرستان‌های ایرانشهر که یکی از مهمترین منابع جغرافیای تاریخی ایران عصر ساسانی است، ایرانشهر را به چهار ناحیه شمال‌شرق، جنوب‌غرب، جنوب‌شرق و شمال‌غرب تقسیم کرده‌است و هر ناحیه را "کوست" می‌نامد. ساسانیان هر کوست را به یک سپهبد می‌سپاردند. این چهار کوست عبارتند از: کوست خراسان، کوست خاوران، کوست نیمروز و کوست آدوربادَگان. کوست خراسان و کوست نیمروز افغانستان امروزی را دربرمی‌گرفتند.
در طول دوره اسلامی با اهمیت یافتن شهرهای همچون زرنگ و زاهدان کهنه ارتباطات شرق به غرب اهمیت بیشتری یافته و کنش های بین فرهنگی در هنر آثار ، باورها و ساختارهای اجتماعی –سیاسی یکدیگر تجلی و نمود پیدا می کند و زبان فارسی در این بین نقشی کالبدی ایفا کرده و گنج مشترک و پایان ناپذیر دوملت ایران و افغانستان به شمار میرود.
تقریبا از زمان استقلال افغانستان از ایران در سال ۱۲۳۶، دو کشور سیاست خارجی همسانی با هم نداشتند؛ اما همواره اشتراکات فرهنگی  و دینی بین دو کشورعامل مهمی برای عدم جدایی کامل این دو کشور بوده است بطوریکه  تاثیر مشترکات فرهنگی و دینی را همواره در موافقت‌نامه‌های سیاسی و اقتصادی می‌توان مشاهده کرد. در حقیقت، همین اشتراکات ضمانتی برای اجرای پیمان‌های سیاسی و اقتصادی بین دو کشور بوده است.
تلاش مشترک دو کشور در ثبت جهانی پرونده های میراث ناملموس همچون ثبت جهانی پرونده چند ملیتی نوروز و تلاش در تهیه پرونده رباب و هنر نگاری از جمله اقدامات متاخر فرهنگی فی مابین بشمار رفته که موجب وفاق بیش از پیش دو کشور خواهد بود.
امید است که انجام نشست های همچون میراث مشترک کشورهای مسیر جاده ابریشم که در سال جاری با هدف حفاظت از میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و توانمند سازی آن در قزاقستان برگزار گردید و اقدام در برگزاری نمایشگاهی با عنوان راه ابریشم در شش ماهه دوم سال ۲۰۲۱ موجب تحکیم پیوندها و کنش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر دو کشور گردد.
در آخر شعری از استاد خلیل الله خلیلی ملک الشعراء وقت افغانستان را به عنوان حسن ختام عرض می‌کنم:
غزنه با شیراز دارد ربطهای معنوی
قصه بسیار است من در اختصار آورده‌ام
ملت افغان و ایران غمگساران همند
غمگساران را حدیث غمگسار آورده‌ام