دچار گسست از سنتهای موسیقی بومی شدهایم
نشست تخصصی «مطالعه انتقادی ابعاد هنری و رسانهای موسیقی محرم» سهشنبه ۳۰ مهر ۹۸ با حضور دکتر ابراهیم فیاض (عضو هیئتعلمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران) و دکتر عبدالله بیچرانلو (عضو هیئتعلمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران)، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در بخش اول این برنامه، بیچرانلو با ذکر این نکته که صحبتهای او بیشتر حکم مقدمه موضوع را خواهد داشت و تمهیدی برای سخنان دکتر فیاض است، درباره موسیقی به طور کلی تصریح کرد: موسیقی یک هنر- رسانه است چون هم برانگیزاننده عواطف و احساسات است و هم کارکرد انتقال پیام و ابراز اندیشه را دارد. این موسیقی هم برای مخاطب عام تولید میشود و هم برای مخاطبان خاص مثل موسیقی سنتی که ژانر خاصی در عرصه موسیقیست.
بیچرانلو با تشبیه آیینها به علائم سجاوندی در زبان و نگارش ادامه داد: نقشی که کاما در نگارش دارد ایجاد تنفس و جدا کردن بخشی از بخش دیگر است. آیینها نیز همین کارکرد را دارند. مثل آیین نوروز که بخشی از زندگی ما را از بخش دیگر آن جدا میکند و به آن رنگ و بوی تازهای میدهد. آیین محرم نیز از این قاعده مستثنا نیست و احیای معنوی را برای ما رقم میزند.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در مورد روندهای موثر بر موسیقی محرم، مواردی از قبیل جهانیشدن، رسانهای شدن، بصریشدن، مجازی شدن و تجاریشدن را ازجمله این روندها برشمرد که موسیقی محرم نیز همانند دیگر پدیدهها، از این وقایع متاثر شده است.
او در ادامه با اشاره به مجرای کلی عرضه این موسیقی افزود: «ارتباطات انتقالی» و «ارتباطات آیینی» دو مجرای اصلی عرضه موسیقی محرم هستند که در مورد اول، این انتقال از طریق رسانهها اتفاق میافتد که رادیو، تلویزیون و فضای مجازی مهمترین مصادیق این ارتباطات هستند. مساجد، تکایا، دستههای عزاداری در خیابانها و یا حتی پیادهروی اربعین نیز جزء ارتباطات آیینی محسوب میشوند.
او اسطورهسازی، تاریخسازی و ایجاد تراکم شناختی را جزء مهمترین آثار فعالیت رسانهها در این زمینه دانست و تصریح کرد: چون فضای تلویزیون، فضاییست که در آن موضوع «جلب توجه» پررنگتر است، شاهد سلبریتیسازی و میکروسلبریتیسازی از طریق آن هستیم که مداحانی را میبینیم که به صورت سلبریتی و با هدف مطرح کردن خود در فضای مجازی ظاهر شدهاند که این مساله میتواند یکی از آفتهای مهم در این زمینه باشد. بنابراین میتوان گفت رویکرد تلویزیون، رویکرد اشتباهیست که خطا در آن زیاد دیده میشود. همه این موارد باعث شده که با فقدان غنای زیباییشناختی و نیز گسست از سنتهای موسیقی بومی مواجه شویم. این رسانهای شدن و فاصله گرفتن از ضرورتهای آیینی، باعث شده صرفاً کاریکاتوری از آیین شکل بگیرد و در فضای رسانه جمعی نشان داده شود.
در بخش بعدی این برنامه، ابراهیم فیاض با بیان این مطلب که ما نسبت به محرم جاهل هستیم، اذعان کرد: ویرانگری فرهنگی توسط رسانه خودمان صورت میگیرد و اگر رسانه خارجی نیز میتواند اقداماتی علیه ما انجام دهد، به دلیل همین ضعفها و خلاهاییست که در رسانه داریم.
نکته مهم این است که انسانها برای اینکه دچار پوچانگاری زمانی نشوند، مجبورند زمان را تکهتکه کنند. هرچه انقطاع زمانی بیشتر باشد، فرهنگ بیشتر تولید میشود و ساختار اجتماعی نیز زیاد میشود. موسیقی دقیقاً این انقطاع زمانی و تحول زمانی را ایجاد میکند. یعنی موسیقی میتواند حس و سپس فکر تولید کند. پس میتوان گفت اگر قصد داریم که معنایی تولید کنیم که این معنا بعداً به مفهوم تبدیل شود، به موسیقی نیازمندیم. پس کشوری که به عرصه موسیقی وارد میشود، به شدت کشور درحال رشدیست. اما باید گفت در کشور ما صداوسیما با خارج کردن تمام نشانههای دینی، درحال نابودکردن فرهنگ محرم است. این جریان لختسازی و برهنهسازی فرهنگی، برهنهسازی معنایی، برهنهسازی نشانهها همچنان ادامه دارد و برخلاف اتخاذ رویکرد تکثرگرایی در همه حوزهها، صداوسیما با حرکت به سمت ادغام هیئتها، مساجد و به طورکلی عزاداریها، در نهایت مردم را فقط به صفحه تنگ و محدود تلویزیون منحصر کرده است.
فیاض با اشاره به نقش مهم یک «واسطه» در غنای محرم و در تولید موسیقی محرم خاطرنشان کرد: ما یک واسطه داریم و آن «ادبیات» است. اگر دین تبدیل به ادبیات نشود، هرگز به یک هنر برجسته تبدیل نخواهد شد. در نتیجه قابلیت تهییج را نخواهد داشت که این خود منجربه انحطاط جوانان و عدم مشارکت آنان در عزاداریها خواهد شد. بهطور مثال برای اربعین نیاز است که موسیقی اربعین بنوازیم ولی چون ادبیات نداریم، موسیقی متناسب با آن را نیز نخواهیم داشت. پس باید دین ادبیاتی به نام زیارت اربعین تولید کند تا این ادبیات تبدیل به موسیقی اربعین شود. پس اگر دیالکتیک بین دین (ادبیات) و موسیقی رعایت نشود، دچار ابتذال، سپس فرمالیسم و در مراحل بعد دچار بیمعنایی و نهایتاً انهدام خواهیم شد.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در پایان تاکید کرد: این تاریخ رئالیستی کربلاست که میتواند ادبیات تولید کند و آن تاریخ توسط هنرمندی خوانده شود و موسیقی آن تولید شود تا حس ایجاد کند و ما را به فیض برساند وگرنه بدون ادبیات، تاریخ شکل اسطوره پیدا خواهد کرد و در نتیجه تاریخ نابود خواهد شد.
گزارش از: فریبا رضایی