عمومی | فرهنگستان علوم

سوانح طبیعی و تاب آوری اقلیمی تهران و شهرهای بزرگ : روز جهانی کاهش سوانح۲۰۱۹؛ یادداشت دکتر مهدی زارع

۲۱مهر ماه روز جهانی کاهش سوانح طبیعی است و شعار انتخابی از سوی سازمان ملل متحد برای امسال "تاب آوری اقلیمی" است. این مناسبت فرصتی است که تهدیدهای تغییرات اقلیمی در ایران را مرور کنیم و به ارزیابی اولیه تاب آوری اقلیمی در سرزمین خود بپردازیم.


توسعه بیابانها در نزدیک شهرها و توسعه کلانشهرها چالشهای مهم اقلیمی دنیای امروز آینده خواهند بود. وضعیت بیابانی در جنوب شهرسستان ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و شرایط طبیعی منطقه به سرعت به سوی تبدیل به کویر به پیش می رود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان نهران کاهش میزان بازندگی از ۶۶ تا ۸۰% را نسبت به ابتدای دهه سی شمسی نشان می دهد. در نیمه دهه نود شمسی تعداد چاههای تعداد چاههای عمیق کشور ۷۶۳ هزار است که تعداد غیر مجاز آن ۳۸۰ هزار حلقه برآورد شد. ضمنا فقط در استان تهران تعداد چاههای عمیق غیر مجاز ۳۲ هزار حلقه برآورد شده است. ، در ناحیه جنوب آزادراه قم –گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است. تغییرات اقلیمی که شامل فرآیند گرم شدن جو زمین است. نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد. در طی شصت سال گذشته حدود ۲.۵ هوای تهران گرمتر شده است که حدود ۱.۵ درجه ان به حدود ۲۰ سال آخر این دوره مربوط است. در استان تهران بیشترین تمرکز جمعیت سوی جنوب و جنوب غرب و غرب استان تهران و در داخل شهر تهران به سمت مرکز و جوب شهرتهران است.
در این نواحی ما با چالشهای مختلفی روبرو هستیم:
- میزان فرونشست زمین در گستره غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود ۲ میلیون نفری را در خود جای میدهد) میزان فرونشست سالانه زمین به حدود ۳۰ سانتی متر در سال (هر سه سال ۱ متر!) می رسد. این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر زیر ساختهای منطقه (مانند خطوط راه آهن)، خانه ها و ساختمانها و سایر تاسیسات را آسیب پذیر تر میکند. بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمینلرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیب پذیری) بیشتر می شود.
- حدود ۱۰ هزار حلقه چاه عمیق غیر مجاز مربوط به شهر تهران و پیرامون آن است. (برآورد می شود که تعداد چاههای غیر مجاز حدود ۳ برابر تعداد چاههای مجاز در شهر و استان تهران باشند!.
- شهر تهران و شهر های پیرامونی آن همچنان از جذابترین جاهای کشور برای مهاجرت هستند. شرق و جنوب شرق تهران کانونی برای مهاجرت مهاجران از روستاها و شهرهای دچار خشکسالی شده از استانهای خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان و همچنین حدود ۵۰۰ هزار نفر مهاجر ثبت نشده ولی برآورد شده افغان است. در عوض جنوب، جنوب غرب و غرب تهران، برای مهاجران از استانهای آذربایجان، اردبیا، کردستان و لرستان جذابند. (سرعت رشد جمعیت در غرب تهران عملا در طی دهه گذشته حدود دو برابر این رشد در شرق تهران بوده است).
- کانون های مدرن جمعیتی که در سایتهای دولتهای پیشین طراحی و اجرا شدند (مانند شهر جدید پرند در ۳۳ کیلومتری جنوب غرب تهران) عملا با چالش آب مواجهند. اکنون از شمال غرب، غرب و جنوب غرب تهران طرحهای مختلف انتقال آب برای هدایت آب شرب و مصرفی به شهر جدید پرند در حال اجراست. مکانیابی شهر جدید پرند در اقلیمی بیابانی و در کتار فرودگاه بین المللی امام خمینی صورت گرفته است، ولی معلوم نیست چرا به این اولین نگته مهم برای توسعه این شهر که اکنون در سال ۱۳۹۴ جمعیتی ۴۰۰ هزار نفری برای آن برآورد می شود و برای سقف جمعیتی ۹۵۰ هزار نفر در آن برنامه ریزی شده است، تدبیر کافی نشده است.
در بازه زمانی ۱۹۹۰-۲۰۱۶م (۱۳۶۹-۱۳۹۵ش) حدود ۶۰ هزار نفر از هموطنان ما در زمینلرزه ها کشته شده اند (و این تلفات حدود ۹۰% کل تلفات مستقیم و فوری ما در مخاطرات مختلف طبیعی بوده است). گزارش پریونشن-وب نشان می دهد که ایران حدودا سالی ۲۵۰ میلیون دلار از مخاطرات طبیعی به طور متوسط در طی شش ساله ۲۰۰۵-۲۰۱۱ آسیب دیده است. این آسیب مستقیم اقتصادی برای بازه ۲۵ ساله ۱۹۹۰ -۲۰۱۴ حدود ۱۵ میلیارد دلار است .با توجه به لرزه خیزی فلات ایران باید در مورد نحوه ساماندهی، آمایش سرزمین و توسعه ایران در آینده به طور جدی اندیشید. با توجه به اینکه در آینده بدون شک بیشترین جمعیت ایران، شهرنشین خواهند بود، چگونگی توسعه شهر ها در آینده ایران بسیار مهم و حساس است. روندی که اکنون در کشور ما دنبال می شود با توجه به افزایش معرضیت جمعیت به مخاطرات طبیعی، به دلایل مختلف به افزایش ریسک در مقابل سوانح طبیعی می انجامد.
تحولات جمعیتی در ایران نمایانگر افزایش هر چه بیشتر جمعیت شهرنشین و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگتر (برخوردارتر) است. بر پایه آمار بانک جهانی ، دگردیسی جمعیت در ایران از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۹۴ نشان می دهد که تمرکز جمعیت در شهر های با جمعیت بیش از یک میلیون نفر از ۱۲ و نیم میلیون در سال ۱۳۶۹ به حدود۲۱ و نیم میلیون در سال ۱۳۹۵ رسیده است. این در حالی است که نرخ افزایش این جمعیت در طی یک "دهه" (در دهه اول طی سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹) در شهر های بزرگ کلا حدود ۳ درصد بوده و این میزان با رشد جمعیت شهرهای بزرگ به صورت "سالانه" در طی سالهای ۱۳۸۹ لغایت ۱۳۹۵ برابری میکند! این موضوع نشان می دهد که آهنگ رشد جمعیت شهرهای بزرگ به ویژه در شش سال اخیر شتاب خاصی گرفته است.
آنچه به صورت بلند مرتبه سازی در کشور (و از همه جا سریعتر و مهمتر در تهران) دنبال میشود، بدون لحاظ کردن فضای دسترسی و امکان تردد، موجب تمرکز ساختمانها در مناطق شهری و به تدریج کندتر کردن امکان دسترسی به این نواحی می شود.
در شهرهای کنونی ایران که بسیاری در پای دامنه ها و به ناچار در کنار و یا بر روی پهنه گسلهای فعال قرار گفته اند، با توسعه شهرسازی در حریم خطرناک گسلهای فعال مواجهیم ، مانند آنچه به ویژه در بیست و پنج سال اخیر در شمال تهران و تبریز رخ داده است.
بیشتر شهر های بزرگ و با جمعیت بیش از یک میلیون نفر ایران بر روی مخروط افکنه های بزرگی قرار گفته اند که تاکنون اطلاع علمی و دقیق از ضخامت آبرفتها در این محدوده های شهری در دسترس نیست. مهمترین مثال در این مورد شهر تهران است که در آن هنوز ضخامت دقیق آبرفتها در محدوده مرکزی شهر دانسته نیست. این در حالی است که همچنان ساخت برج های بلند مرتبه بر روی همین آبرفتهای ضخیم لایه در تهران در نواحی گوناگون از منطقه ۲۲ تا نواحی مرکزی و تا شهر ری ادامه دارد.
از فعالیتهای ناپایدار در توسعه، انتقال آب بین حو.زه ای است: دخالت انسان در تغییرات اقلیمی، از تهدیدهای مهم زندگی بشر امروز و آینده است. از نمادهای این دخالت، انتقال آب به حوزه‌های خشک یا کم‌آب به منظور افزایش بار جمعیتی در این نواحی و صنعتی‌کردن و تحمیل توسعه ناپایدار بر منطقه‌هایی است که در آنها شرایط مناسب اقلیمی برای چنین تمرکزی برقرار نیست.
نتایج فاجعه‌بار چنین مداخله‌هایی را می‌توان در ایران به‌ویژه در شهرهای تهران و اصفهان و مناطق پیرامونی آنها مشاهده کرد. این شهرها در حاشیه یا داخل نواحی خشکی قرار گرفته‌اند که در ۵۰ سال اخیر در آنها حدود سه تا پنج برابر ظرفیت اقلیمی‌شان بارگزاری جمعیتی شده و صنایعی نامناسب با شرایط اقلیمی این شهرها در آنها مستقر شده است.
بخش مهمی از جبران کم‌آبی در اصفهان از طریق انتقال آب صورت گرفته است. به نظر می‌رسد اکنون همین مشکل بر استان سمنان با انتقال آب از حوزه دریای خزر تحمیل می‌شود. «استفاده نامتعادل از منابع آب»، «آمایش غلط سرزمین ایران» و «مسئله خشک‌سالی» تمرکز نامتناسب در مراکز استان‌ها و در کلان‌شهرها (تهران، اصفهان، کرج و مشهد) موجب مشکلات و معضلات فوری شده که حدود ۲۵ میلیون نفر جمعیت ایران را در پیرامون این کلان‌شهرها در شرایط اقلیمی نامناسب قرار داده است.
هم‌اکنون باید منتظر حادشدن چنین مشکلاتی در استان سمنان (با توسعه ناپایدار در سال‌های آینده و با پروژه‌های انتقال آب به این استان) باشیم. سرشماری سال ۹۵ نشان داد جمعیت استان سمنان حدود ۷۰۰ هزار نفر بوده است. برای تامین آب همین جمعیت نیز در حال حاضر از شش سد («بیارجمند» شاهرود، «آستانه» دامغان، «شهیدصفا» سرخه، «شیخ‌حسن جوری» شاهرود، «گل رودبار» سمنان و «نعیم‌آباد» شاهرود) استفاده می‌شود. در سال ۹۷ حدود ۲۵۰ هزار اشتراک آب در استان سمنان وجود داشته‌اند. علاوه بر سدهای موجود، ۱۲۰ جاه عمیق «شناخته‌شده و ثبت‌شده» در این استان برای تامین آب وجود دارد. سطح متوسط آب زیرزمینی در این استان در ۱۷ سال گذشته ۱۲ متر افت کرده و عمق حفر چاه‌های عمیق در ۱۲ساله اخیر از ۲۰۰ متر به ۴۳۰ متر در پایان سال ۹۷ رسیده است.
این موضوع نشان می‌دهد همین جمعیت ۷۰۰ هزارنفری نسبت به توان اقلیمی استان سمنان اضافه‌بار جمعیتی دارد. هر نوع افزایش بار جمعیتی و توسعه صنعتی در این محدوده که اکنون با انتقال آب برای تامین آب آن برنامه‌ریزی شده است، تعادل اقلیمی این منطقه را بیشتر برهم خواهد زد.
یکی از شاخص‌های تغییر اقلیم مسئله گرم‌شدن زمین است و سنجش روزانه و ماهانه گاز کربن دی‌اکسید از شیوه‌های پایش گرم‌شدن است. در بهمن ۱۳۹۷، با بیشینه ۴۱۱ پی‌پی‌ام برای گاز کربن دی‌اکسید مواجه شدیم و این پنجمین بهمن‌ماه پی‌درپی بود که در کره زمین رکورد گرم‌شدن شکسته می‌شد. افزایش گاز کربن دی‌اکسید در اتمسفر، جمعیت کره زمین، به‌ویژه در کشورهای خشک مانند ایران را تهدید می‌کند.
تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی می‌تواند به‌تسریع در رخداد یک زلزله مهم بعدی بینجامد. بارگزاری جمعیتی بیش از ظرفیت اقلیمی هر منطقه در حدود ۲۵ سال گذشته به ازبین‌رفتن حدود ۵۰ کیلومتر مکعب از حجم آب هر یک از سفره‌های آب زیرزمینی در نزدیکی کلان‌شهرهای ایران منجر شده است. از مهم‌ترین نتایج و پیامدهای گرم‌شدن زمین در تغییر اقلیم در ایران و کشورهای خاورمیانه و شرق مدیترانه، خشک‌سالی، ازبین‌رفتن دریاچه‌های داخلی و کمبود آب است. در ۶۰ سال اخیر، روند گرم‌شدن زمین توسعه یافته است. انتقال آب از دریای خزر به سمنان، مهاجرت نامتوازن جمعیت را به استان سمنان تشدید می‌کند. ضمنا شیرین‌کردن آب شور دریای خزر شروع فرایندی خطرناک در تخریب وسیع محیط زیست منطقه دشت مازندران است.

دکتر مهدی زارع استاد زلزله شناسی مهندسی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم