واقعیتهای ما در آثار هنری تقلیلیافته هستند
نشست علمی « سنجش انطباق عالم هنر و جهان اجتماعی؛ درسطح جهان و در دوران معاصر » با حضور دکتر نیره توکلی و دکتر هلیا دارابی، روز دوشنبه ۱۱ شهریور ۹۸، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر نیره توکلی، مدیر گروه جامعهشناسی و هنر انجمن جامعهشناسی ایران به نوع و ماهیت هنر اشاره و اذعان کرد: یکی از کارهایی که جامعهشناسان انجام دادند، این بود که نشان دادند هنر یک کار دستهجمعیست که برخی از آنها ممکن است ردپای جمع را کمتر و برخی بیشتر به نمایش بگذارند. جامعهشناسان معتقدند که کار هنرمندان خواه ناخواه اثری اجتماعیست. بنابراین میتوان هر اثر هنری را نقد جامعهشناختی کرد.
وی در ادامه به نقل از جامعهشناسان مکتب انتقادی از قبیل آدورنو، مارکوزه، برشت و ... که خاستگاه آنها مکتب فرانکفورت است، گفت: به باور جامعهشناسان مکتب انتقادی، اگر قرار است که هنرمند خصلت تاییدگری فرهنگ را نداشته باشد، باید به «فرم» رسیدگی کند و این فرم باید «نوآوری» داشته باشد. یعنی این فرم باید پیوسته تغییر کند تا بتواند اثرگذاری داشته باشد. مارکوزه و برشت معتقدند که ما باید نشان دهیم که واقعیت جای دیگری است درحالی که ما فقط درحال «اشاره» کردن به آن هستیم. وی افزود: واقعیتهایی که ما نشان میدهیم، تقلیلیافته هستند و صورتمساله پاک شده است. چیزی که در حال حاضر حاکم است این است که قدرت شر جایگزین قدرت خیر شده است؛ هم با نظریه توهم توطئه و هم با انواع و اقسام هنرها، صریحاً انواع شرها نشان داده میشوند. ما در زمانی زندگی میکنیم که به سمت فئودالیسم در حال حرکت است و مواردی ترویج میشود که حاوی نوعی عدالتستیزیست. شروع این عدالتستیزی، نظام سرمایهداریست.
مدیر گروه جامعهشناسی و هنر انجمن جامعهشناسی ایران درمورد سانسور در آثار هنری نیز تصریح کرد: تنزلگرایی و فروکاستن جهان خارج به آن جهانی که هنرمند طرفدار رمانتیسیم میخواهد خلق کند، با سانسور همراه است. گاه این سانسور توسط خود هنرمند و بخشی از آن بهواسطه حامیان و سرمایهگذاران و بخشی نیز توسط دولتها رقم میخورد. تنزلیافتن و پاک کردن صورتمساله، انطباق هنر با جهان واقع نیست. جهانیست سفارشی که حامیان و اسپانسرها آن را به هنرمند سفارش کردهاند.
توکلی در پایان سخنان خود ضمن انتقاد از هنرمندان، ابراز امیدواری کرد و اظهار داشت: به باور من هنرمندان ایرانی هنوز در سیاهمشق کردن از نوآوریهای دیگران گیر کردهاند. همچنین پتانسیلهای جامعه مدنی نشان داده نمیشود که باید هنرمندان با داشتن بینش مدنی، این پتانسیلها را نشان دهند. آنها باید از نگاههای سفارشی داخلی و خارجی دوری کنند و نوآوریهای خود را داشته باشند. اما باید گفت درست است که واقعیت در هنر اجتماعی کژدیسه شده است ولی واقعیت وجود دارد و به هر نحوی خود را نمایان میکند و هنرمندان همچنان جوشش دارند که بتوانند واقعیتهای لازم را نشان دهند مثل عکاسی که تلاش میکند تصویر کودک یمنی گرسنه را نشان دهد.
در بخش دوم این برنامه، هلیا دارابی، پژوهشگر و عضو کمیته تاریخ هنر معاصر پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر با ذکر مقدمهای در مورد نقش هنر در جامعه خاطرنشان کرد: مساله نقش هنر در جامعه، مساله مهمیست که کمتر به آن توجه میشود. دستکم درمورد هنرهای تجسمی کمتر کسیست که درمورد تاثیرگذاری هنر صحبت کند. بلکه بیشتر به چرخه اقتصادی و شهرتآوری برای هنرمندان توجه میشود. درواقع ما از آنچه که میتوانسته هنر باشد، دور شدهایم.
دارابی در ادامه با نمایش عکسهایی از هنرمندان دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، به قدرت اثرگذاری اجتماعی هنر و اینکه هنر تا چه اندازه میتواند حامی و سرسپرده شرایط موجود و یا تغییردهنده آن باشد، اشاره کرد و گفت: ازجمله این هنرمندان، فردی به نام «دنیل بورن» بود که در اعتراض به نهادها و حاکمیت موزهها و گالریها تصاویری را با خطهای سفید و سیاه، در موقعیتهای مختلف منتشر کرد. که این آثار با ابتکاری که هنرمندان آنها داشتند، توانستند در دهههای خود از نظر اجتماعی اثربخش باشند ولی در سالهای بعد در اثر تداوم، در بازار هنر حل شدند و یا توسط نظام سرمایهداری بلعیده شدند.
این پژوهشگر هنر در پایان در مورد شرایط اجتماعی نقد در ایران گفت: در کشور ما شرایط برای کار منتقدانه فراهم نیست، یعنی ما صرفاً میتوانیم موافق یا حامی باشم. اما او ابراز امیدواری کرد و با گفتن این جمله که «امروز، حفظ امید یک فضیلت اجتماعیست»، سخنان خود را به پایان برد.
گزارش از: فریبا رضایی