عمومی | انجمن ایرانی روابط بین الملل

بهترین راهبرد امنیتی خلیج فارس درون‌زا و مشارکتی است/ بستن تنگه هرمز در راستای منافع راهبردی ایران نیست / همکاری‌های امنیتی بهترین سناریو برای کاهش تنش‌ها در منطقه‌ است

در دور جدید سلسله نشست‌های علمی انجمن علمی ایرانی روابط بین‌الملل، پژوهشکده مطالعات راهبرد دفاعی روز سه‌شنبه ۱۵ مردادماه ۱۳۹۸ میزبان جمعی از اساتید برجسته و دانش پژوهان روابط بین‌الملل بود. این نشست با محوریت امنیت انرژی در خلیج فارس با سخنرانی دکتر ضیاالدین صبوری رئیس انجمن روابط بین الملل آغاز شد.

بهترین راهبرد امنیتی خلیج فارس درون‌زا و مشارکتی است

دکتر صبوری با بیان اینکه خلیج فارس از منظر بسیاری از اندیشمندان ژئوپلیتیک، مرکزِ مرکزِ جهان شناخته شده است؛ اهمیت راهبردی و استراتژیک این منطقه را در چرخه تجارت جهانی بسیار مهم و اساسی ارزیابیو اظهارکرد بنا به تعبیر برخی پژوهشگران و اندیشمندان روابط بین‌الملل، تسلط بر خلیج فارس مقدمه تسلط برجهان است. باوجود تلاش‌هایی برای عبور از سوخت‌های فسیلی، اما نشانه‌ها و قرائن موجود، از این واقعیت حکایت دارد که جهان حداقل تا سال ۲۰۵۰ نیازمند سوخت‌های فسیلی برای بقا و ادامه مسیر خود است. گلوگاه و مرکز این سوخت‌ها حوزه حلیج فارس است. بنا به یک گزارش، ۷۰ درصد نفت دنیا و ۴۰ درصد گاز دنیا در همین منطقه خلیج فارس و خزر نهفته است.

در کنار اهمیت استراتژیک انرژی این منطقه، بایستی به بعد مهم دیگر این منطقه یعنی موقعیت ارتباطی و ترانزیتی آن اشاره داشت. خلیج فارس و دهانه آن تنگه هرمز، مبادی اصلی ورود و خروج انرژی دنیا است. مسیر حرکت سوپر تانکرها و کشتی‌های بزرگ تجاری از این تنگه استراتژیک است و برای همین، امنیت این تنگه برای قدرت‌های مصرف کننده انرژی در جهان اساسی است.

باتوجه به اهمیت بالای منطقه، دغدغه و حضور قدرت‌های بزرگ جهانی در این منطقه امری بدیهی و طبیعی است که در طول تاریخ قدرت های جهانی در کنترل و حضور در مناطق استراتژیک همیشه رقابت داشته اند و امروز این رقابت میان قدرت ها در خلیج فارس بیش از سایر جاها دیده می شود. البته این مسئله باعث ایجاد حساسیت هایی در میان دولتمردان کشورمان شده است. جمهوری اسلامی ایران برخلاف قدرت های عربی منطقه بر گفتمان امنیت درونی با مشارکت دسته جمعی تاکید دارد. این رویکرد در تضاد با سیاست ها و استراتژی کلان آمریکا قرار دارد که در تلاش است با برجسته سازی تهدیدات، توجیهی قانونی و منطقی برای تداوم حضورش در منطقه پیدا کند.

اهمیت راهبردی خلیج‌فارس، این منطقه را جزو منافع حیاتی قدرت‌های جهانی قرارداده، اما نباید غفلت ورزید که منافع حیاتی دارندگان انرژی نیز به موازات و حتی بیش‌از مصرف‌کنندگان مورد توجه است. لذا باید الگوی امنیتی منطقه خلیج فارس، دربردارنده منافع حیاتی همه باشد.

به‌عبارت دیگر، الگوی امنیت مشارکتی که اصطلاحا مشاع و غیرقابل تقسیم است، می‌تواند امنیت همه اطراف در این منطقه را تامین کند. لذا با این منطق می‌توان پذیرفت که امنیت راهبردی منطقه خلیج فارس، ضرورت اجتناب از تنش و بی ثباتی را برای دولت‌های منطقه و مناطق همجوار و حتی دور که از منافع آن بهره‌مند می‌شوند، حتمی و اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.

بستن تنگه هرمز در راستای منافع راهبردی ایران نیست

در ادامه جلسه، دکتر عباس ملکی معاون اسبق آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه و بنیانگذار دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه موضوع امنیت انرژی را بخشی جدایی ناپذیر در تجارت امروز جهانی توصیف و اظهار کرد که بعد مهم در مسئله انرژی، تداوم آن است. جریان انرژی مثل جریان خون برای بدن انسان می ماند. هر لحظه قطع در شریان خونی در بدن مساوی با مرگ است. در اقتصاد جهانی هم هر گونه خلل در ورودی و خروجی انرژی مساوی با به‌هم خوردن نظم اقتصاد و تجارت جهانی است. هم اکنون در رسانه ها، مسئله جنگ های تجاری میان قدرت ها را بسیار می شنویم و شاید برای ما سوال باشد که ریشه این اتفاقات در کجاست. جنگ های تجاری با هدف کسب قدرت بیشتر و تضعیف رقبا است. همین امروز جنگ بزرگی میان چین و امریکا به عنوان دو قطب برتر اقتصاد جهانی در جریان است. ترامپ به دنبال این است که ۱۰ درصد تعرفه بر روی بخشی از کالاهای ورودی از چین ببندد. این اقدام مساوی است با ضررهای هنگفت به تولیدکنندگان چینی و به تبع آن، کاهش رشد اقتصادی این کشور از ۶ درصد به پایین. بنا بر آمارهای دقیق، حجم تجارت چین و آمریکا رقمی در حدود ۶۰۰ میلیارد دلار است. ده درصد تعرفه به این رقم می تواند ضرر و زیان هنگفتی به اقتصاد چین وارد کند. اهمیت این موضوع برای ایران از این جهت است که در صورتی که چینی ها با یک چنین تعرفه بزرگی روبرو شوند، در بخش واردات انرژی به سمت استفاده از ظرفیت های داخلی شان حرکت خواهند کرد. چین در برنامه های جدیدش در نظر دارد که حدود دو میلیون بشکه نفت مصرفی خود را از داخل خاک سرزمینی اش تامین نماید. نکته مهم دیگر این است که در صورت تداوم جنگ تجاری چین و امریکا که بی تردید باعث بهم خوردن روند رشد پرشتاب اقتصاد چین خواهد شد؛ این کشور در واردات انرژی به کلی تجدید نظر خواهد کرد و به سمت انرژی های ارزان خواهد رفت. همین امروز چینی ها به سمت خرید نفت از کشورهای جنگ زده افریقا رفته اند. نفت این کشورها به اصطلاح کثیف است و چین با خرید ارزان این نفت به نوعی به دنبال تامین کسری های تجاری اش برای تداوم روند صادرات و رشد اقتصادی خود است.

نکته مهم دیگری که باید از چینی ها آموخت، رفتار سنجیده این کشور در قبال رویکرد تحریمی آمریکاست. با اینکه آمریکا به راحتی شرکت های چینی را مورد تحریم قرار می دهد، اما این اتفاق از سوی چینی ها به ندرت رخ می دهد. دلیل این امر نیاز چینی ها به استفاده از تکنولوژی آمریکا برای ادامه مسیرشان است. این نکته را هم باید در نظر داشت که در چین امروز برخلاف تصور آمریکایی ها، قدرت بسیار متمرکزتر و یکپارچه تر شده است و این کشور با رویکردی واحد به دنبال رسیدن به اهداف اقتصادی بلندمدت خود است.

دولت در چین با تنوع بخشی به واردات انرژی اش توانسته بهترین استفاده را از وضعیت موجود در خاورمیانه داشته باشد. البته گزارشهای اخیر از این حکایت دارد که میزان کلی فروش نفت اوپک کاهش یافته است. درست یک ماه پیش اوپک ۳۵ میلیون بشکه در روز حدودا تولید داشت که اکنون به ۲۹ میلیون رسیده است. عربستان سعودی تولید اش از ۱۱ میلیون بشکه در روز به هفت میلیون رسیده است. لیبی یک و نیم میلیون و ایران هم طبیعتا حدود یک میلیون بشکه نفت می فروشد. حجم کلی فروش پایین آمده که به نظر بی ارتباط با جنگ های تجاری قدرت های بزرگ هم نیست. نکته مهمی که در این بین وجود دارد که بخش عمده فروش کالای نفت و گاز از مسیر تنگه هرمز است و از این جهت امنیت این تنگه بسیار ضروری است. در دنیا سه تنگه مهم است. تنگه عدن، مالاگا و هرمز. جالب اینجاست که امنیت هیچ کدام از این تنگه ها به اندازه هرمز نیست. دزدان دریایی در عدن و مالاگا جولان می دهند. حال در نظر بگیریم که ۹۰ درصد تجارت جهانی از طریق دریاها صورت می گیرد. طبیعتا تجارت انرژی هم از همین مسیر های دریایی است و اینجاست که اهمیت تنگه های ارتباطی خودش را در اقتصاد جهانی نشان می دهد. با این وصف منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در ثبات و آرامش است. هر چقدر آرامش بر منطقه ما حاکم باشد، به همان نسبت منافع اقتصادی مان بهتر و راحت تر تامین می شود. اینجاست که صحبت از بستن تنگه هرمز در راستای منافع راهبردی مان نیست. البته باید با هوشمندی و کیاست خاص بتوانیم نفت مان را از همین تنگه بفروش برسانیم.

همکاری‌های امنیتی بهترین سناریو برای کاهش تنش‌ها در منطقه‌ است

دکتر سهیل گودرزی سخنران دیگر جلسه بحث خود را به فضای بین المللی حاکم بر جهان و اتحادها و ائتلاف ها اختصاص داد. اقتصاد جهانی امروزه بسیار متفاوت تر از گذشته شده است. اگر تا سالهای ۱۹۸۰ مصرف کنندگان انرژی منطقه کشورهای بزرگ و صنعتی غرب بودند، اکنون واردکنندگان اصلی نفت از منطقه ، کشورهای هند و چین و آسیای شرقی هستند. برای همین باید توجه داشت که در ناامنی های خاورمیانه قدرت‌های غربی، بخصوص آمریکا صدمه اقتصادی چندانی نمی بیند. جالب اینجاست که ناامنی در منطقه از چند جهت برای قدرت های غربی مفید و دارای منافع سرشار اقتصادی است. هم اکنون نرخ بیمه کشتی های نفتی و تجاری تا ۹ برابر افزایش یافته  و از سوی دیگر زمینه ای برای حضور قدرتمند نظامی آمریکا در منطقه فراهم ساخته است. امروزه صحبت از ائتلاف دریایی به رهبری آمریکاست و تاکنون انگلیس و جانسون به این ائتلاف آری گفته است. برای همین می توان چهار سناریوی بر آینده امنیت منطقه پیش بینی کرد: - نظام اسکورت نفت کش ها. تداوم کنشگری ایران در منطقه باعث حضور بیشتر آمریکا می شود و این امر به نوبه خود احتمال درگیری ها را افزایش می دهد. - ثبات شکننده(تداوم وضع موجود) - همکاری امنیتی. این سناریو بهترین گزینه ممکن برای ایران است و پیش شرط آن هم کاهش تنش های منطقه  ازجمله ایران و عربستان است. - نظام اسکورت نفت کشها. این سناریو ،در واقع تداوم رویکرد فشار حداکثری آمریکاست و تعباتی جدی برای ایران دارد