گزارش یک دهه پژوهش در دانشکده طب ایرانی
به گزارش روابط عمومی دانشکده طب ایرانی، پس از تاسیس دانشکده طب ایرانی در سال ۱۳۸۶ و فراهم شدن امکان نقد آراء و نظرات حکمای بزرگی مانند ابن سینا و رازی و جرجانی و ابن رشد و اهوازی و... در محیط دانشگاه با نگاهی پژوهش محور، سلامت نگر و اخلاق مدار و با گذشت پنج سال از اداره این دانشکده نوپا توسط دکتر رضایی زاده و مدیران و اعضای هیات علمی جوان، اکنون گزارش یک دهه پژوهش در این دانشکده تا پایان سال ۲۰۱۸ در قالب کتاب ها، مقاله ها و مجله های چاپ شده و همچنین طرح های پژوهشی اجرا شده، ارائه شده است .
دکتر رضایی زاده در راستای ارائه این گزارش و در گفتگو با روابط عمومی دانشکده طب ایرانی، با بیان این مطلب که گذشت یک دهه فرصت مناسبی برای مرور گذشته است و انصاف این است که ناظران امکان نقد و نصیحت مشفقانه داشته باشند و پویندگان راه، سعه صدر برای شنیدن و به کار بستن؛ تا گامی بلندتر برای رسیدن به افقی والاتر برداشته شود، افزود: یادمان هست رهبری نظام مقام معظم رهبری در دیدار با استادان دانشگاه فرمودند: «یکی از دوستان اشاره کردند دانشکده طب سنتی تشکیل شده است؛ این برای من یک مژده است» و یا جای دیگر فرمودند: «این طب سنتی و گیاهان دارویی از جمله کارهایی است که می تواند باب جدید در مسائل کلان کشور مربوط به بهداشت و درمان بگشاید» و همچنین در بند دوازدهم سیاست های کلی سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری، « بازشناسی، تبیین، ترویج، توسعه و نهادینه نمودن طب سنتی ایران» مورد توجه جدی قرار گرفته است. بارها چه در برنامه چهار ساله دانشکده برای رسیدن به مرجعیت علمی طب ایرانی، چه در مناظره ها و گفت و گوها، گفته ایم توسعه منطقی و علمی طب ایرانی از مسیر «پژوهشهای آکادمیک و روشمند» می گذرد، اگرچه اولویت امر پژوهش، مانع و نافی اهمیت گسترش آموزش یا کیفیت آن نیست! چه اینکه اگرچه گزاره های مبنایی و فلسفی طب سنتی ما با مبانی ذهنی پزشکی رایج تفاوت ماهوی دارند اما با نگرش عمل گرایانه که اتفاقاً روح حاکم بر پزشکی رایج نیز هست می توان ایمنی و اثربخشی اغلب گزاره های کاربردی طب ایرانی را به بوته آزمایش گذاشت و از طرفی باید باشند پژوهشگرانی که با توسعه تدریجی آموزش، این مبانی را بازخوانی و بعضاً به استناد دانش پایه پزشکی جدید، کارایی آنها را به اثبات برسانند یا مفاهیم را به روزرسانی کنند تا برای دیگران نیز قابل درک و تحقیق شوند .
رئیس دانشکده طب ایرانی با تاکید بر این مطلب که در امتداد هر جریان علمی، نهرها و رودها به تدریج پیوسته شده و به دریای حقیقت می پیوندند امّا تجربه تاریخی نشان می دهد گاهی این جریان یا از مسیر خارج شده، یا متوقف شده یا بازگشت به عقب داشته است و به هر حال به مقصد نرسیده است، گفت: سیر دانش پزشکی و تحولات آن نیز اگرچه روندی مستمرّ و گسترشی کمّی و کیفی در خور و شایسته داشته است، امّا بر خلاف گمان بعضی از همکاران و پژوهشگران هرگز ادامه یا مکتب ویراسته و برخاسته از طب سنتی نیست تا این شبهه پیش بیاید که وقتی یک بار اندیشمندان جهان این طب را از زواید و مطالب نادرست زدوده اند و به اصطلاح سره را از ناسره شناخته اند، اکنون چرا به عقب بازگردیم و از چه رو باید هزینه و زمان و اندیشه پژوهشگر خود را صرف آن کنیم؟ اول اینکه مطالعات تاریخی نشان می دهد تجربه و دانش پزشکی امروزی ناشی از یک تحول در نگاه و رویکرد مشترک بین علوم طب، شیمی و فیزیک بوده است و پس از یک هیجان ناشی از سرعت گرفتن در کشف برخی مجهولات علمی، به یک باره اساس و فلسفه میراث پزشکی کهن خصوصاً در هماهنگی با طبیعت و توجه به وجود کامل انسانی به فراموشی سپرده شد. این فراموشی گاهی به عمد و گاهی مبتنی بر نوعی جهل یا تعصب یا تحت تاثیر مسایل فرهنگی و مذهبی و ... بوده است و لزوماً هیچ ویرایش و نقد علمی مایه این انکار و فراموشی نبوده است. از سوی دیگر توانمندی انکارناپذیر پزشکی امروزین اگرچه جذابیت ویژه ای دارد و غرورآفرین است امّا گاه در ساده ترین مسایل و بیماری ها و یا کنش ها و واکنش های انسانی در تعامل با روح و جسم و محیط درمی ماند «ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند!» در حالی که توان فوق العاده و در عین حال ساده و طبیعی و سازگار با جسم و روح مردم و بیماران نشان می دهد این طایفه را رمز و رازی دگر است و این رمز و راز، نه دکّانی برای کهنه فروشی است نه متجری برای جادو! این مکتب مبتنی بر طبیعت پیرامون انسان و عالم پیچیده در درون او بنا شده است که حضرت امیرالمومنین فرمودند «آیا گمان می کنی تو همین جرم کوچک هستی؟ در حالی که جهانی بزرگ در تو گرد آمده است». حکمت اسلامی و طب ایرانی برخاسته از آموزه های پیامبران برونی و منطبق با منطق وحیانی است که بر اساس اندیشه و درک پیامبر درونی هر حکیم پژوهشگر به اجتهادی پویا در عرصه زندگی انسانی در دوره های مختلف حیات بشر می پردازد. طب سنتی ایران نیز که برگرفته از این حکمت و بر پایه خرد جمعی، تجربیات پزشکی قرون مختلف، مبتنی بر شواهد و رویکرد انتقادی به دست آمده است، در دنیای امروز به عنوان بخشی از حرکت عظیم علمی طب مکمل در کنار پزشکی رایج قابل توجه و احترام است تا در روند یکپارچه سازی و تلفیق علوم موثر بر سلامتی و ارتقای سطح سلامتی و با حفظ ارزشها و دستاوردهای علمی هر شاخه از پزشکی در خدمت مردم قرار گیرد .
دکتر رضایی زاده در ادامه درخصوص رویکرد آکادمیک حوزه طب ایرانی چنین گفت: از سال ۱۳۸۶ که نظام آموزش پزشکی کشور ورود دوره دکترای تخصصی طب و داروسازی سنتی را پذیرا شد و پزشکانی پژوهشگر پا به این عرصه گذاشتند مهمترین هدف این دوره کمک به ارتقای سطح سلامت مردم با پرهیز از هرگونه تعصب، فارغ از افراط و تفریط، دوشادوش پزشکان و محققان عرصه پزشکی رایج و با بهره گیری از تمامی یافته ها و امکانات و فناوری های نوین بوده و هست. حوزه آموزش آکادمیک طب ایرانی از یک سو، فرصتی برای نقد علمی و محتاطانه و منصفانه این نظرات در بهترین جایگاه آن یعنی دانشگاه فراهم نموده است و از سویی معیاری برای تفکیک سره از ناسره و پالایش دروغ و ادعا از حقیقت بوده است. رویکرد جهانی بزرگان طب نیز به سوی یکپارچگی دانش پزشکی (Integrative Medicine) در دو عرصه خدمات بالینی و بهداشتی برای پیشگیری و درمان و افزایش کیفیت زندگی مردمان است. این هدف اگرچه بزرگ است و اگرچه با کاستی هایی رو به رو بوده است و هرچند در طول راه با مقاومت ناآگاهانه برخی همکاران و منتقدان مواجه شده است و یا به دلیل رفتار و گفتار و ادعای غلط بسیاری از مدعیان باسواد و بی سواد مورد نواختن برخی مسئولان قرار گرفته است امّا به لطف خداوند و همّت دستیاران و دانش آموختگان آن رو به بالندگی است و اتفاقاً از یاری و مدد و حمایت بسیاری از پزشکان و متخصصان صاحب نام و برجسته نیز برخوردار بوده است و حتی بسیارند استادان و اعضای هیات علمی پزشکی که در حال مطالعه و تحقیق در قالب دوره های کوتاه مدت و بلند مدت آموزش تخصصی طب سنتی هستند و یا به عنوان استادان راهنما و مشاور دستیاران به همکاری پرداخته اند .
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در ادامه افزود: شاید دانستن این مطلب جالب باشد علاوه بر دانشکده های متعدد پزشکی تلفیقی و یکپارچه، در حال حاضر در اغلب دانشگاه های ایالتی و دولتی آمریکا در حوزه های تخصصی پزشکی مانند سرطان و بیماری های مغزواعصاب دپارتمان های Integrative Oncology و Integrative Neurology وجود دارد و نه پویایی و اعتبار و رشد فزاینده این مراکز قابل انکار است و نه رویکرد جهانی به فراغت از تعصب ها و انکارها؛ بلکه امروزه استفاده از هر روش و رویکرد درمانی مشروط به موثر بودن و کم خطرتر بودن قابل احترام است. این یک رویکرد با احترام به همه دیدگاه هاست تا مردم بتوانند ضمن دسترسی به خدمات دانش پزشکی جدید از بخش های مفید و شیوه های طب مکمل به خوبی استفاده کنند. آنچه بیشتر از موضوع طب جایگزین و مکمل اهمیت دارد سلامت و مراقبت بهتر از مردم است! پس باید سیستمی از خدمات پزشکی وجود داشته باشد که به تک تک نیازهای مردم پاسخ مناسب بدهد. وقتی پژوهشی نشان داد چه درمانی برای چه کسی مناسب است باید اطلاعات درباره آن و دسترسی به آن تسهیل و گسترده شود. آنچه امروزه کمتر اهمیت دارد واژگان مکمل و جایگزین است؛ هر چیزی که ایمن و موثر باشد در یک دیدگاه وسیع و باز، جزئی از پزشکی است !».
دکتر رضایی زاده در ادامه تصریح کرد: یکی از معیارهای ارزیابی پژوهشها، بررسی خروجیهای آن بر اساس روشهای مرسوم است که البته اغلب معیارهایی کمّی هستند. گزارشی که از یک دهه پژوهش در دانشکده طب ایرانی ارائه شده است می تواند محکی برای نقد سره و ناسره باشد. نگارش ۴۲۷ مقاله تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی (که در تاریخ نگارش این نامه تعداد آن بالغ بر ۴۵۰ مقاله شده است) که ۳۲۵ مورد از آنها در زمره مقالات نمایه شده در سامانه آی.اس.آی و پاب.مد و اسکوپوس هستند، ۱۵۸ مقاله اوریجینال و ۱۱۰ مورد در چارک اول و ۱۰۸ مورد در چارک دوم هستند، در کنار ۱۰۲ عنوان پایان نامه دکترای تخصصی و انجام ۳۸ طرح تحقیقاتی برای یک دانشکده جوان اما هدفمند که از سال ۱۳۹۲ تا کنون به تدریج صاحب ۱۵ عضو هیات علمی شده است، گزارش کمی و کیفی خوبی است که البته از آنچه باید باشد به دلایل مختلف فاصله بسیار دارد؛ و البته که در این راه نیازمند همفکری و نقد هستیم و امیدوارم همه دوستان و اعضای محترم دانشگاه از این نقد و نصیحت ما را محروم نکنند. نکته قابل توجه در این بخش، انتشار ۷۰ مقاله تجربی (Experimental) و ۷۱ کارآزمایی بالینی (Clinical Trial) است که نشانه حرکت جدّی و موثر به سمت تولید شواهد و استفاده از روش شناسی حاکم و رایج برای اثبات اثربخشی و ایمنی و یا شناخت مکانیسم اثرها است و البته باید توجه داشت در یک پدیده جهانی، مجلات معتبر علاقه چندانی به انتشار نتایج منفی ندارند که خود یک انحراف علمی محسوب می شود و ما نیز طبیعتاً در موارد متعددی با نتایج منفی مواجه بوده ایم که نتوانسته ایم نتایج آنها را منتشر کنیم وگرنه احتمالاً شماره مقالات کارآزمایی بالینی بیشتر می شد .
رئیس دانشکده طب ایرانی در پایان گفت: اینجانب و همکارانم در این مسیر دایماً با همکارانی مواجه هستیم که از سر نادانستن یا لجاجت، ساز مخالفت می زنند (چه اینکه هیچ کس که معتقد به یک پارادیم فلسفی است نمی تواند با سفسطه و مغلطه یک پارادایم دیگر را نفی یا انکار یا رد شده بداند بلکه می تواند آن را نقد یا درباره آن تردید کند!) و البته هستند بزرگانی که به گناهِ رویّه جاری و غلط در جامعه یا به جبران مدعیان دروغین طب اسلامی یا نقاب داران خطاکار مدعی طب سنتی (اعمّ از پزشک و غیره) به مصداق «گنه کرد در بلخ آهنگری....» گردن طب ایرانی دانشگاهی را می زنند! امّا ایمان داریم گذر زمان کارایی و ارزش هر پارادایم را به اندازه واقعی آن برای ناظر منصف مشخص خواهد کرد و خرد جمعی و جهانی می گوید پزشکی فراگیر و تلفیقی ( Integrative Medicine ) راهی منطقی و هدفی عقلانی برای خدمت و پژوهش است و هر گزاره علمی و پارادایم پزشکی در حد خود و با اثبات توانمندی های کاربردی خود قابل احترام است. در این راه اگر همدلی و همکاری پژوهشی استادان عزیز دانشگاه را داشته باشیم قطعاً از «بازتولید جهالت و حماقت» در سایه تقدس جلوگیری خواهیم کرد و مردم عزیز را با آنچه که به بهانه مقدسات سلامتی ایشان را نشانه رفته آشنا خواهیم کرد و همزمان بخش های کاربردی و موثر گنجینه طب ایرانی را در کنار پزشکی رایج احیا خواهیم کرد.
خبرنگار: خاطره فهیمی